يك اجتماع از
بخشهاي ٥ گانه اي تشكيل مي شود
١/ غناي عشقي
٢/ غناي ثروت
٣/ غناي قدرت( زيبايي تن و قدرت تن)
٤/ غناي موقعيت
بخشهايي است كه يك جامعه را تشكيل مي دهد
حالا هرگاه جامعه اي به دنبال هريك از اين بخشها رفت يعني اينكه عقده آن بخش را دارد
اگر عقده " تن" باشد به دنبال ورزش مي رود
اگر عقده " ناداني " داشته باشد به دنبال دانش مي رود
و در حقيقت موجودات هوشمند با درك اين و بر اساس نيازش روحش محاسبه مي كند و به آن فرمان مي دهد از ميان بخشهاي پنجگانه اي كه برشمرديم به سوي چه موئلفه اي بروند تا به آرامش برسند و به اصطلاح بالانس شوند
عده اي به سمت قدرت
عده اي به سمت ثروت
عده اي به سمت و سوي قدرت تن و زيبايي تن مي روند
كسي كه مايل است روحش به آرامش برسد در حقيقت در منطقه علم موسيقي داني است
زيرا اولين علمي كه بشر توانست آن را دسته بندي كند علم موسيقي بود
روح وقتي گرسنه است غذا و خوراكش موسيقي است
براي همين به يك بيمار روان پريش توصيه مي شود با دوستانش حرف بزند
زيرا از حنجره هم حرف ( موسيقي) مرتعش ميشود
اين در حالي است كه اگر ٢ چرخ جلو انسان را موسيقي وًرياضي قلمداد كنيم و ٢ چرخ عقب را فيزيك و شيمي
٢ چرخ عقب آنها پيكره را سلول چيتي مي كنند و شكل مي دهند
ورزشكار تنومند مي شود
وًجوينده زيبايي به دنبال زيبايي مي رود و زيبا شده و نهايتن به باربي مي رسد
نتيجه اينكه زن قربان صدقه گربه مي رود
او را شير مي دهد
وًمرد گوسفند سر مي برد
زن با يك مرد بسنده مي كند اما مرد با هزاران زن هم ارضا نمي شود
زن نگه دارنده مي شود
چون رحم دارد
هنرمندان از آنجا كه انرژي خود را صرف ذهن مي كنند از نظر سرما ذليل هستند
داراي بدنهايي نحيف كه همواره نمادهاي پوششي آنها خرقه و پشمينه وًشال وًكلاه است!!!
اما يك ورزشكار با يك زير پوش به راحتي در برف و سرما ظاهر مي شود
شايان دكر است براي غنا بخشيدن به هريك از اين بخشها نيروها و انرژي هايي را مي طلبد
براي بالابردن غناي موقعيت نيروهاي ديپلماتيك مورد نياز مي باشد
وًدر حقيقت با پس انداز كردن نيروهاي ديپلماتيك سبب بالا بردن قدرت سياسي مي شويم
و در اين بخش و ارتقا سطح آن مي توان به دعا متوسل شد
دعا اساسن به هيچ يك از بخشهاي پنجگانه بيست درصدي به جز موقعيت چهارم تعلق ندارد و تنها در منطقه قدرت قرار دارد و اينكه قرار است با چه بخشي از ٢٠/ مبادله كند
دعا درنگاه مظلوم نفرين محسوب مي شود وًدر نگاه مظلوم نيروي نفرت است
با پرداختن به اين موضوع كه دعا چگونه براي به دست آوردن قدرت و موقعيت سياسي در اجتماعات لازم است موضوع را بسط مي دهيم
جلب نظر ديگران و مساعد نمودن نظر و پرتيو كردن آرا ديگران نسبت به خود چگونگي كاركرد دعا مي باشد
از جمله ابزارهاي آن آش نذري است
آش نذري از جمله دعاهاي كلاسيك مي باشد كه جامعه با آن كل نمي اندازد
اين در حالي است كه شقي از آنها در قالب نامحسوس اجرا مي شوند و ايجاد دعوي مي كنند و رفتار فتنه گرانه مي كنند
با رفتن در نزد اين و آن خواسته ها را به نفع خود تمام مي كنند
و البته مي بايست نيرويي جايگزين كند
- به كسي با مبلغي پول
- به كسي در قالب وًنوع بردگي بگويد:
- غلام شما هستم
فداي شما مي شوم
و در نوع ديگري با جايگزيني نيروي دانش با مديحه سرايي وًمداحي اش كند
و در اين ميان در بخشهايي نيز از نيروهاي متافيزيكي استفاده نموده و در نزد دعاگرها مي روند
كتابت خود ايجاد نيرو مي كند
و حتا اينكه در يك انجمن كجا و روي كدام صندلي بنشينند مي تواند در اين خصوص بسيار ايجاد انرژي كند
همانگونه كه براي رفع گرسنگي بايد تا آشپزخانه رفت تا باعث جذب نيرو شد
دعا نيز به نوبه خود عوارضي را به دنبال خواهد داشت
با دعا شخص در حقيقت " وام سياسي " گرفته است
دعا اگر با پرداخت نيروي جايگزيني نباشد شخص را دچار بلايا مي كند
وقتي مادري بدون پسند و نظر مساعدطبيعت !!! و با دعا بچه دار شود بچه دچار عارضه مي شود
اشخاصي كه وام مادي مي گيرندتا از نظر اقتصادي به جلو جهش نمايد يك امر ظاهري است و شخص ممكن است هنوز ليلقتش را به دست نياورده باشد و بايد به عنوان انرژي جايگزين بهاي دعا را پرداخت كرد وگرنه مستجاب نمي شود وًاگر هم مستجاب شود فرد آزار مي بيند
در ديپلماسي بيروني بايد يار جمع كرد و در ديپلماسي دروني نيروها و ياران دروني را به همديگر وصل كني
اگر دقت شود در يك جامعه نسبتش با هريك از اين بخشها صد در صدي نيست بلكه بيست در صدي است و هر جامعه متشكل از اين بخشهاي ٥ گانه بيست درصدي است
كساني كه از غناي ثروت برخوردارند به واسطه اينكه جرمشان بالاست گذر زمان برايشان سريع اتفاق مي افتد
و در مقياس بچه و يك پيرمرد چنين نسبتي را مي شود برايشان رقم زد يك بچه طي روز ممكن است تا ٧ بار بخوابد و بيدار شود اما يك پيرمرد ممكن است تمام روز را پاي ديواري بنشيند
همانگونه كه براي يك بچه كلافه كننده است از ترانزيستور بگويي
در يك لحظه كليد تلويزيون را روشن مي كند و خسته مي شود و سراغ كار ديگري مي رود براي او در عرض ٥ ثانيه با روشن كردن گيرنده تلويزيون اسباب شادماني اش فراهم مي شود اما يك تعميركار تلويزيون با ده ساعت كار روي تعمير يك تلويزيون و رفع عيب آن اسباب شادماني اش فراهم مي شود
سرمايه دار هم حوصله نمي كند با اتوبوس سفر برود و آنقدر پول دارد كه جت شخصي داشته باشد و دور دنيا را در ٢٤ ساعت مي گردد و به خاطرات سفرش از جمله قهوه اي كه خورده است و توليد فلان كشور بوده مي پردازد
اين در حالي است كه فقير
ما وقتي در منطقه تاريك قرار داريم نمي توانيم ببينيم و فكر مي كنيم در روشنايي چيزي هست و همانگونه كه مي خوابيم قطعن واقعيت بعدي بيداري است كه حركت را مي طلبد
حالا كسي كه دارد از نظر ذهني بيدار مي شود با همه كل مي اندازد و بعد از آن است كه آرام مي شود و سكوت مي انجامد
گفتگوها زماني كه شكل مي گيرند از چند بخش تشكيل مي شوند
١/ خبر
٢/بيان اخساس
٣/ تظريه
٤/ فلسفه
٥/ كه نتيجتن به سكوت مي انجامد
اكنون مثالهايي براي اشكال پنجگانه ارائه مي نماييم:
١/ هوا سرد است
٢/ من سردم است يخ كردم
٣/آدم بايد در زميتان پالتو بپوشد
٤/ اگر درامدم خوب بود پالتو ضد آب مي خريدم كه بخش فلسفي جريان مي باشد
پيدا كردن بالانسها كار فلسفه است
٥/ من كه مي دانم چرا نمي توانم ضد آب بخرم و اينجاست كه به سكوت كشيده مي شود
اين سكوت سرشار از آگاهي است
سكوت اشكال ديگري دارد كه در فرصتي ديگر به آنها خواهيم پرداخت
اما آنچه لازم است در اينجا به آن اشاره شود اينكه در ذات جريان خوب و بد وجود ندارد و اين تقسيم بندي مجازي است
نه چيزي خوب است و نه بد
در يك مراسم عروسي كه در باغ تالاري برگزار مي شود و در فضاي باز شام سرو ميشود
بارندگي مي تواند به وىژه براي صاحبان محفل به عنوان يك اتفاق بد از آن ياد مي شود
اين در حالي است كه همزمان كشاورز از اين اتفاق به نيكي ياد مي كند وًحسابي كيفور مي شود
اگر كسي را براي عمري زنداني كنند باعث ني شود عطوفتش بالا برود وًحتا در سلوبش ممكن است با يك سوسك هم رفيق شود و برايش دلسوزي هم بكند و برايش هم گريه كند
ريشه بعضي از سكوتها آگاهي است و ريشه بخشي از آنها سرشار از ناداني است
از يادداشتهاي شبانه ام
بدون ويرايش
هرگونه استفاده لطفن با هماهنگي اينجانب باشد💐