سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        عاقبت زن نق نقو
        ارسال شده توسط

        اکرم ابراهیمی(هیما)

        در تاریخ : يکشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۳ ۱۱:۵۴
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۶۸۰ | نظرات : ۲۹

        مرد کشاورزی یه زن نق نقو داشت از صبح تا شب نق میزد وبهونه می گرفت از هر چیزی شکایت می کرد تنها زمان اسایش مرد وقتی بود که با قاطر پیرش در مزرعه سرگرم کار بود یه روزی که مرد کشاورز مشغول کار بود همسرش براش ناهار اورد مرد کشاورزقاطر پیرش رو توی سایه درختی  برد و خودش مشغول ناهار خوردن شد در همین حال همسرش اومد کنارش و دوباره شروع کرد به نق زدن و بهانه الکی گرفتن که ناگهان قاطر پیر اومد و  با جفت پاهاش از پشت سرمحکم بر سر زن نگون بخت کوبید ودر یه لحظه زن بیچاره کشته شد و مرد کشاورز راحت شد از نق نق زدن زنشخندانک مراسم تشیع برگذار شد توی مراسم تشیع  یکی از دوستای مرد کشاورز متوجه یه چیز عجیبی شد نگاه می کرد به مردم که می امدن برای تسلیت هر وقت زنی میومد مرد کشاورزبه نشانه احترام  به حرفاشون گوش میداد و شرش رو بالا و پایین می کرد ولی وقتی مردی برای تسلیت می امد جلو .... مرد کشاورز سرش رو به نشانه مخالفت تکان میداد بعد از مراسم دوست مرد کشاورز امد جلو از روی کنجکاوی جریان رو پرسید کشاورز گفت زن ها وقتی می امدن برای تسلیت ... از خوبی های زنم می گفتن منم تصدیق می کردم اما مردا وقتی می امدن پیش من می خواستند بدانند ایا حاضرم قاطرم رو بهشون بفروشم یا نهخندانک

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۵۱۶۹ در تاریخ يکشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۳ ۱۱:۵۴ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3