اي پيش پرواز كبوتر هاي زخمي
باباي مفقود الاثر! باباي زخمي!
دور از تو سهم دختر از اين هفته هم پر
پس كي؟ كي از هال و هواي خانه غم پر؟
تا ياد دارم برگي از تاريخ بودي
يك قاب چوبي روي دست ميخ بودي
توي كتابم هر چه بابا آب مي داد
مادر نشانم عكس توي قاب مي داد
اينجا كنار قاب عكست جان سپردم
از بس كه از اين هفته ها سر كوفت خوردم
من بيست سالم شد هنوزم توي قابي
خوب يك تكاني لا اقل مرد حسابي!
يك بار هم از گير و دار قاب رد شو
از سيم هاي خاردار قاب رد شو
برگرد تنها يك بغل باباي من باش
ها! يك بغل برگرد، تنها جاي من باش
اي دست هايت آرزوي دستهايم
ناز و ادايم مانده روي دست هايم
شايد تو هم شرمنده يك مشت خاكي
يك مشت خاك بي نشان و بي پلاكي
عيبي ندارد خاك هم باشي قبول است
يك چفيه و يك ساك هم باشي قبول است!!
تنها تلاشش انتظار است و سكوت است
پروانه اي كه توي تار انكبوت است
###
امشب عروسي مي كنم جاي تو خالي
پاي قباله جاي امضاي تو خالي
اي عكس هايت روي زخم دل نمك پاش
يك بار هم باباي معلوم الاثر باش
عبدالکریم زارع