عروض:
علم طبقه بندی وزن های شعر فارسی و عربی و نامگذاری اوزان .
وزن :
هماهنگی ،نظم و تساوی دو مصراع شعر.
واحد وزن در شعر عرب بیت است و واحد وزن در شعر فارسی مصراع است،اما به تبعیت از شعر عربی بیت حساب می کنند .
حروف در بخش عروض یعنی ابزار کار شاعر:
1-صامت ها: یک حرف (هر حرفی که تلفظ شود یک صامت است)
2-مصوت ها :1-کوتاه: یک حرف 2- بلند : دو حرف
هجا:یک واحد آوایی گفتار که با بیرون فرستادن هوای ریه تلفظ می شود.
1-هجای کوتاه: با علامتU))=صامت+مصوت کوتاه مثل : که=ک+-ِ
2-هجای بلند: با علامت(-)=1-صامت +مصوت کوتاه+صامت مثل : سَر ،گِل 2-صامت +مصوت بلند مثل : با ، دی ،بو
3-هجای کشیده=با علامت(-(U 1-صامت+مصوت بلند +صامت مثل : باد ، بود 2-صامت +مصوت کوتاه +دو صامت مثل :سرد 3-صامت +مصوت بلند +دو صامت مثل :سوخت ، ریخت
مراحل تغییر وزن شعر:
1-درست خواندن شعر: باید اعراب گذاری کرد و حروفی که تلفظ نمی شوند از شعر حذف کرد .مثلا اغلب مواقع همزه اگر بین دو صامت یا صامت و مصوت قرار گیرد حذف می شود ،تلفظ نمی شود . مثل : {از این} ={ ا زین }
2-تقطیع شعر به هجا :مصراع اول را تقطیع هجایی کرده و با خطوط عمودی هر هجایی را جدا می کنیم بعد مصراع دوم را تقطیع کرده هجاهای آن را زیر مصراع اول می نویسیم .
3-علامت هر هجا را زیر آن می نویسیم (-)،(U)،(-U)
تبصره 1-(ن)ساکن بعد از مصوت بلند غیر از پایان مصراع و اگر جزو هجای بعد نشود حذف می شود .
تبصره2-هجای پایان مصراع اگر کوتاه یا بلند بود علامت بلند و اگر کشیده بود علامت - + می گیرد .
تبصره3-هجای کشیده در طول مصراع به دو هجا تبدیل می شود سه حرف اول هجای بلند، باقیمانده هجای کوتاه است .
اختیارات شاعری:
مواقعی که شاعر اجازه دارد بجای هجای کوتاه هجای بلند بیاورد یا بر عکس یا تغییری جزیی در وزن ایجاد کند .
1-اختیارات زبانی:
از طریق تلفظ هجای بلند به کوتاه یا هجای کوتاه به بلند تبدیل می شود .
الف-اختیار حذف همزه:شاعر اجازه دارد از طریق تلفظ همزه حذف کند یا نکند .
ب-اختیار تغییر کمیت یا امتداد مصوت ها :الف-بلند تلفظ کردن مصوت های کوتاه که در نتیجه هجای کوتاه به هجای بلند تبدیل می شود.ب-کوتاه تلفظ کردن مصوت های بلند که در نتیجه هجای بلند به هجای کوتاه تبدیل می شود .
تبصره :
1-مصوت بلند (آ)هیچگاه کوتاه تلفظ نمی شود .
2-مصوت های بلند (او،ای)در صورتی کوتاه تلفظ می شوند که بعد از آنها مصوتی بیاید .
3-مصوت بلند(او)در کلمات تک هجایی مثل رو ، مو ، کو ، بو ... هرگز کوتاه تلفظ نمی شود .بجز کلمه سو.
4-مصوت بلند (ی)در وسط کلمات ساده (سیاه،خیال...)یا کلمات دارای پسوند و پیشوند(بیا ،بیاموز،روحانیون)اغلب 95%مواقع به صورت کوتاه تبدیل می شود .
ارکان عروضی:
از روی تعداد هجا اشکال یا ارکان عروضی حاصل می شود .
یک هجایی
|
برابرهای پیشنهاده
|
برابرهای سنتی
|
U
|
ف
|
ندارد
|
U
|
م
|
ندارد
|
-
|
فا
|
فع
|
-
|
مس
|
فع
|
دو هجایی
|
برابرهای پیشنهاده
|
برابرهای سنتی
|
UU
|
فع
|
ندارد
|
U-
|
مفا
|
فعل
|
-U
|
فاع
|
فعل
|
--
|
مستف
|
فع لن
|
سه هجایی
|
برابرهای پیشنهاده
|
برابرهای سنتی
|
UUU
|
فعل
|
ندارد
|
UU-
|
فعلن
|
فعلن
|
U-U
|
مفاع
|
فعول
|
--U
|
مفاعل
|
فعولن
|
UU-
|
فاعل
|
ندارد
|
-U-
|
فاعلن
|
فاعلن
|
U--
|
مستفع
|
مفعول
|
---
|
مستفعل
|
مفعولن-مستفعل
|
چهار هجایی
|
برابرهای پیشنهاده
|
برابرهای سنتی
|
UUUU
|
فعلت
|
ندارد
|
UUU-
|
فعلتن
|
فعلتن
|
U-UU
|
فعلات
|
فعلات
|
--UU
|
فعلاتن
|
فعلاتن
|
UU-U
|
مفاعل
|
مفاعل
|
-U-U
|
مفاعلن
|
مفاعلن
|
U--U
|
مفاعیل
|
مفاعیل
|
---U
|
مفاعیلن
|
مفاعیلن
|
UUU-
|
فاعلت
|
ندارد
|
-UU-
|
فاعلتن
|
مفتعلن
|
U-U-
|
فاعلات
|
فاعلات
|
--U-
|
فاعلاتن
|
فاعلاتن
|
UU--
|
مستفعل
|
مستفعل
|
-U--
|
مستفعلن
|
مستفعلن
|
U---
|
مستفعال
|
مفعولات
|
----
|
مستفعالن
|
ندارد
|
پنج هجایی
|
برابرهای پیشنهاده
|
برابرهای سنتی
|
UUUUU
|
فعلتت
|
ندارد
|
-UUUU
|
فعلتتن
|
ندارد
|
U-UUU
|
فعلتات
|
ندارد
|
--UUU
|
فعلتاتن
|
ندارد
|
UU-UU
|
فعلاتت
|
ندارد
|
-U-UU
|
فعلاتتن
|
متفاعلن
|
U--UU
|
فعلاتات
|
ندارد
|
---UU
|
فعلاتاتن
|
فعلییاتن
|
UUU-U
|
مفاعلت
|
ندارد
|
-UU-U
|
مفاعلتن
|
مفاعلتن
|
U-U-U
|
مفاعلات
|
ندارد
|
--U-U
|
مفاعلاتن
|
مفاعلاتن
|
UU—U
|
مفاعیلت
|
ندارد
|
-U—U
|
مفاعیلتن
|
ندارد
|
U---U
|
مفاعیلات
|
ندارد
|
----U
|
مفاعیلاتن
|
ندارد
|
UUUU-
|
فاعلتت
|
ندارد
|
-UUU-
|
فاعلتتن
|
ندارد
|
U-UU-
|
فاعلتات
|
ندارد
|
--UU-
|
فاعلتاتن
|
مفتعلاتن
|
UU-U-
|
فاعلاتت
|
ندارد
|
-U-U-
|
فاعلاتتن
|
ندارد
|
U—U-
|
فاعلاتات
|
ندارد
|
---U-
|
فاعلاتاتن
|
فاعلییاتن
|
UUU--
|
مستفعلت
|
ندارد
|
-UU--
|
مستفعلتن
|
ندارد
|
U-U--
|
مستفعلات
|
ندارد
|
--U--
|
مستفعلاتن
|
مستفعلاتن
|
UU---
|
مستفعالت
|
ندارد
|
-U---
|
مستفعالتن
|
ندارد
|
U----
|
مستفعالات
|
ندارد
|
-----
|
مستفعالاتن
|
ندارد
|
تقطیع به ارکان:
پس از آنکه شعر را تقطیع هجایی کردیم و علامت هر هجا را در زیر آن قرار دادیم و هجاهای هر مصراع را از نظر اختیارات زبانی اگر امکان داشت برابر کردیم هجاهای پایانی را 4تا4تا ،4تا3تا،3تا4تا،2تا3تا،3تا2تا،3تا3تابه نحوی تقسیم می کنیم که اولا تقسیم بیشتر از 4 قسمت نباشد یعنی کل مصراع به 2 قسمت یا 3 قسمت یا 4 قسمت تقسیم شود.
در صورت امکان ارکان بدست آمده تکراری باشند یا یک در میان باشند.
اگر ارکان تکراری نشدند یا یکی در میان نشدند به نوعی تقسیم شوند که همه از رکن اصلی باشند.
اختیارات وزنی :
1- اختیار ابدال: آوردن فاعلاتن (-U--)به جای فعلاتن(UU--) فقط در اول مصراع.عکس آن درست نیست.
2- اختیار تسکین:آوردن یک هجای بلند بجای دو هجای کوتاه در یک رکن.عکس آن امکان پذیر نیست .(در ابتدای مصراع اجازه ندارد.)
3- شاعر اجازه دارد دو هجای کوتاه و بلند کنار هم در یک رکن را جابجا کند .
سکته:اگر شاعر بجای دو هجای کوتاه در 2رکن مجاور یک هجای بلند بیاورد شعر دارای سکته است .
بحر های مشهور زبان فارسی یا شعر فارسی:
1-بحر متقارب که از تکرار رکن فعولن حاصل می شود .اصل این بحر 4رکن فعولن است . فعولن فعولن فعولن فعولن
زحافات:*تغییرات رکن اصلی*
الف-قصر:حذف نون فعولن و ساکن شدن (ل) که به آن مقصور می گویند.
ب-حذف:حذف هجای پایانی فعولن که باقی می ماند فعل و محذوف نامیده می شود.
ج-ثلم:حذف (ف) فعولن که باقی می ماند عولن و آن را برابر با فع لن گرفته و آن را اثلم می نامند.
2-بحر رمل:از تکرار رکن فاعلاتن حاصل می شود.
سالم آن 4 فاعلاتن است. فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن
زحافات:
الف-قصر:حذف (ن)فاعلاتن و سکون(ت)وفاعلات باقی مانده را مقصور می گویند .
ب-حذف:حذف هجای آخر که فاعلا باقی می ماندوبه آن فاعلن و محذوف می گویند.
ج-خبن:حذف(الف)فاعلاتن (حرف دوم)که فعلاتن باقی مانده را مخبون می گویند.
د-کف:حذف(ن)فالاتن که باقی می ماند فاعلات و به آن مکفوف می گویند.
م-شکل:اجتماع خبن و کف یعنی حذف حرف دوم و(ن)آخر که فعلات باقیمانده را مخبون مکفوف یا مشکول می گویند.
ن-صلم:باقی ماندن دو هجای بلند از فاعلاتن که لاتن باقی می ماند و برابر فع لن قرار داده به آن اصلم می گویند.
3-بحر هزج:(یعنی شعر وترانه)که از تکرار مفاعیلن حاصل می شود.سالم آن 4مفاعیلن در هر مصراع است.
زحافات:
الف-حذف:حذف هجای آخر که مفاعی باقیمانده=فعولن و به آن محذوف می گویند.
ب-قصر:حذف(ن)آخرکه مفاعیل باقیمانده را مکفوف میگویند.
جمع و نشر جاسم ثعلبی (حسّانی)