سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        نا مه ی از یک زنده ی مرده , به یک مرده ی زنده
        ارسال شده توسط

        داریوش پورافشار

        در تاریخ : سه شنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۲ ۱۹:۴۶
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۷۴۲ | نظرات : ۱۶

        نا مه ی  از یک زنده ی  مرده , به یک مرده ی  زنده 
        .........................................................................................
        بر  روی سنگ قبرم  بنویسید : خیلی  خوش آمدید , قدم رنجه فرمودید, شرمنده 
        مبادا در این مسیر سنگ و کلوخ پاهای نازتان را  تاول زده باشد , در اینجا شما تا میتوانید آزادیت که مرا بغل کنید , مرا ببوسید, اشک بریزید, بخندید ,جک  برایم تعریف کنید و و و , حتا میتوانید عزیزم, مهربانم, دوستم ووو  صدایم کنید خلاصه آزادید بدون هیچ محدودیتی , میدانید چی میگم --  در اون گوشه های  پایین هم یواشکی بنویسید مرا عفو نماید که دستم اون زیر گیره و  نمیتوانم از شما پذیرای کنم , ای  زندگان مرده پرست.
        .........................................................................................
        سلام   رفیق ,  نمیدانم چه بگویم یا با کدام کلمه واژه یا حرف  به گفتار ت بنشینم 
        .
        اما دوست دارم نامه ای بنویسم برای عبرت خودم
         اجازه هست؟
         پس با اجازه 
        ......................................................................................
         شاید  برای منی  چون من دگر  دیر  باشد برای دوستی  با چون  تو ی 
        .
        اما رفیق   من,
         درد دارم و دردم  از  اینجاست 
        ,,
         ما زندگان بعده  رفتن کسی ,   تازه در یاد ها , یادمان میاید که ای داد و بیداد عجب عزیز بود عجب مهربان و دلسوز  چه انسان شریفی چقدر ناز, چقدر و و, من  یک  چیزی میگم تو یک چیزی دگر  میشنوی , انقدر میگویند و می ستایند که  مارا به عرش  میرسانند حال جالب کجاست!! ؟  اینجاست !   که به وقت نفس کشیدن جسم ,غریبه ای بیش نیستیم برایشان ! ,
         
        چند روزی , های  میبینم  به نظاره مینشینم و با خود میپرسم چرا؟ چرا ؟ 
        قبلا کجا بودی  که تورا ندیدم و الان که دارند من را عاشق رفاقت با تو میکنند, 
        فقط باید به نگاهت  خیره بمانم  حسرت  بخورم  و   زار زار گریه کنم نه  نه نه اشتباه نکن به  حال   تو نه ,
         به حال خودم به حال این  زندگان  که 
        باید انسانی جسمی  را وداعی  گویید , ان زمان است که به زمین و زمان مشتهایمان , حرف هایمان , اشک هایمان ,
         می کوبد  , می نالد  و  می ریزد  , که باز گرد , تو را خدا ی باز گرد ,
         
        و این برای من مضحکانه و وقیهانه میباشد ,
        که مگر آنکه رفت به وقت زنده بودن  کجا سر میکرد ؟ ها !
        , مگردر میان  ما نبود ؟ ها کسی جوابم را بگوید ,,,
         
        آری  حقیقت برای من   این است بگذار خودم را به ان راه نزنم
          تو رفته ای و دگر در میان  ما نیستی ,,
         
        و من بیزارم از این عادت  که  با یستی   کسی برود 
        و آنوقت عاشقش شوند  و برایش سنگ تمام گذار ند ,
        ,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,
        شا ید خیلیها  بگویند حرمت ,,
        میدانم  حرمت آنکس که   رفت   واجب است ,, 
        اما بگذار رک بگویم   این حرمت نیست
         این  رسم و رسوم ما  آدمیان است 
        همانطور که وقتی زنده ای برایشان مفهوم نداری و بی معنای  
        و با غرور و ناز و کرشمه در مقابلات قد علم میکنند و و و ,,
        اما    
        آخرین ودایت  را که شنید اند , ان زمان است ,که مقابلش  را  به مرز نمایش میگذارند
         عزیز میشوی , دلسوزت   میشوند  و برایت زار زار دل را , اه   میشوند ,
        میدانی چرا ? واسه اینکه یاد ( مرگ خودشان ) میفتند , به همین سادگی ..
         میدانم اگر زنده بودی در جسم ,,  میخندیدی به خیلیها که امروز 
        ناقوسانه زمین و زمان را جیغ میکشانند ,و  طلبت  میکنند ,
        (
        تو  رفتی بسوی آرامش  , خدا حافظت رفیق :-(  ,
        و  ما ماندیم و  جسمی مملو از کین و   خشم و  فریب,
         برای ادامه زندگی در این دنیایی  سراسر غریب  ؛
        تا    که بمیریم آنوقت بشویم قریب  , 
         مهربان و وفادار و  درستکار و عزیز ,
         
        آری  ما را میگویم, ما, ما , ما زندگان  مرده  پرست ,,
        )
        .........................................................................................
         
        در  پایان :.-(
         
        تنها دعای که رفیق در حقت خواهم کرد چنین باد ,
         
        خدا ی  به خانواده ات و آنان که به زنده بودنت عاشقت بودند
         صبر عنایت فرماید
         و 
        روحت قرین  آرامش  و یادت ابدی باد , 
        .........................................................................................
         
         
        امضاء ؛
         زنده ی مرده 
        (  )
         
         
         
         

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۲۴۶۵ در تاریخ سه شنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۲ ۱۹:۴۶ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4