سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 1 آذر 1403
    20 جمادى الأولى 1446
      Thursday 21 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۱ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        می ترسم از مـرگ ؛ فقط بخاطــرِ اشکهای مادرم...( از نگاره های بارون خورده )
        ارسال شده توسط

        زهرا محمد زاده (زِلفِشـــه)

        در تاریخ : دوشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۲ ۰۸:۳۹
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۴۵۲ | نظرات : ۵۰

        به نام خدای همین حوالــی...
        تنها رفیق تنهایی هام
        تنها مرهم همه دردام
         
         
        **************
        دلم گرفته ای خدا
        منم ,  آهوی تنها
        تو این برزخ , تو این ذنیا
        که گرگ و گله بودنش تو ذات آدمهاست  خیلی مردی میخواد که گله ی  آهوی دل خودت  باشی
         
        آره ... همه حرفم اینه
        یه وقتایی که دلت گرفته , یه وقتایی که بغض داری , یه وقتایی که یه مشت حرف هم آرومت نمیکنه , یه وقتایی که تلخی  دردکشیدن رو نمیخوای به هر لذت زودگذر این دنیا بدی اونوقت  مرگ برات میشه شیرین تر از عسل
        و حس دلتنگی برای خدا و اونی که زودتر از تو رفته تو آغوش امنش تمام وجودتو پر می کنه
        لحظه لحظه ها رو می شماری تا مرگ لنگان لنگان از راه برسه و دستای کوچیک تو رو بگیره تو دستاش و همپاش قدم برداری تو جاده ی امن خدا
         
        اونجا که نه دردی باشه و نه رنجی نه تبی باشه و نه سوزی
        فقط تو باشی و خدا لای این ابرا ...
         
        راستی مرگ هم ترس داره...؟!
        .
        .
        .
        .
        .
        .
        .
        یادمه یه بار خدا که اینو  ازم  پرسیده بود , گفتم : آره بعد از تو  از مرگ می ترسم  با تموم حسِ نابِ  شیرینش
         
        آره می ترسم
        .
        .
        .
        .
        .
        می ترسم فقط بخاطر اشکهای مادرم.....
         
         
         
         
        ــــــــــــــــــــــ
        به قلم بارونیم : زِلفِشِــه --- در تابستانی ترین فصل رخوت و درد ---

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۲۲۴۹ در تاریخ دوشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۲ ۰۸:۳۹ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1