درود بیکران بر تمام آزاد اندیشان
جنگ هیچوقت خوب نیست
همه حق زندگی دارند
مسیحی یهودی مسلمان وهابی کافر بی دین و همه و همه و تمام موجودات و تمام کائنات
و خدا خدای همه است خدای تمام پیامبران و خدای تمام انسانها با هر اندیشه ای
خدا خصوصی نیست و فرمانروای عموم است
آزادگی خوب است
عماد مقنیه سید حسن نصرالله و .........
انسانهای آزادیخواه کشور خودشون هستند
قبول قبول قبول
اما
آیا شهید همت را میشناسید؟
شهید باکری را چطور؟
آیا میدانید برای سر شهید قجه ای فرمانده لشکر محمد رسول الله جایزه گذاشتند؟
آیا میدانید شهید شاهمرادی در زمان جنگ با زیرکی چند بار به زیارت کربلا رفت؟
شهید بابایی را هم؟
آن بسیجی که به علت کمبود وقت روی سیمهای خاردار خوابید تا یک گردان رزمنده از روی بدنش رد شدند و هرگز بلند نشد را؟
معبر بازکن های دلاور را چطور که با هر قدمشان روی مین ها یا علی میگفتند؟
آیا کسی میداند جانبازان اعصاب وروان چه میکشند؟
جانباز اعصاب و روانی را که فقط مثل مسلسل یکسره حرف میزد؟
نه میخواهد بجنگید نه میخواهد کانال حفر کنید هیچ هیچ هیچ فقط اگر توانستید نیم ساعت به حرفهایش گوش کنید اگر کلافه نشدید اگر اعصابتان خورد نشد اگر اگر اگر .....هرچه میخواهید به من بگویید.
من از زبان اسیری که اندامی درشت داشت شنیدم که بدون بیهوشی سینه اش را شکافتند در عراق برای عمل جراحی و از فرط وحشت بیهوش شده بود و میگفت اگر این هیکل را نداشتم درجا مرده بودم آیا میشناسیدش؟
من جانبازی شیمیایی را دیدم که میگفت هر پانزده روز یکبار باید بیاید تا عمل شود و تکه های گندیده شش هایش را خارج کنند و نمیتوانند اورا بیهوش کنند چون خفه میشود آیا میشناسیدش؟
بسیاری از ماها در فامیلمان کوچه مان خیابانمان شهرمان شهید داریم جانباز داریم ولی تا حالا توانسته ایم سری به خانواده هایشان بزنیم؟
مامور سرشماری میگفت:وارد کوچه ای شدم درب اولین خانه را زدم : پیرزنی آمد گفتم مامور سرشماری هستم گفت آقا خانه ما را نوبت آخر بیایید من تنها هستم شاید دو نفر شدیم از همسایه شان پرسیدم گفت پسرش در جبهه مفقود الاثر شده و هنوز منتظر است برگردد.آیا آن مادر را میشناسید؟؟؟
آیا میدانید خیلی از بچه های رزمنده در زمان حمله پلاکهای شناسایی خود را باز میکردند که اگر شهید شدند شناخته نشوند.
برای خدا آمده بودند نیازی نداشتند و طلبکار کسی نبودند.
و در پایان خیلی از مردانی را که جنگیدند مجروح شدند و دنبال درصد جانبازی نرفتند را نه من میشناسم و نه شما میشناسید و نه هیچکس.
ای آقا جنگ دیگر تمام شده اینها چیست که مینویسی؟
مردم هزار بدبختی دارند
میدانم
اما وقتی سخن از اسطوره های کشورهای دیگر میشود دلم میسوزد برای اسطوره های بی ادعای خودمان
میدانیم عماد مغنیه کی بود کجا بدنیا آمد چند تا بچه داره چند تا کشور به دنبال دستگیریش بودند
میدانیم سید حسن نصرالله کیه و تمام جزئیات زندگیش را میدانیم
اما شاید ندانیم
آن موقع که صدام شهرهای ایران را موشک باران و بمباران می کرد، تیمسار آبشناسان نامهای به او نوشت:
«اگر جناب صدام حسین ژنرال است و فنون نظامی را خوب میداند و نظریهپرداز جنگی است، پس به راحتی میتواند در دشت عباس با من و دوستان جنگ آورم ملاقات کند و با هر شیوهای که میپسندد، بجنگد؛ نه اینکه با بمب افکنهای اهدایی شوروی محلههای مسکونی و بیدفاع را بمباران کند و مردم را به خاک و خون بکشد.»
در جواب نامه، صدام، ژنرال قادر عبدالحمید را با گروه ویژهاش به دشت عباس فرستاد تا به تیمسار آبشناسان یک جنگ تخصصی را نشان بدهد. سالها قبل در اسکاتلند تیمسار آبشناسان، ژنرال عبدالحمید و گروهش را در مسابقه کوهنوردی ارتشهای منتخب جهان دیده بود. آنجا گروه او اول شد و عراقیها هفتم شدند. حالا در میدان جنگ حقیقى دوباره مقابل ژنرال قادر عبدالحمید قرار گرفت و بعد از یک درگیری طولانى، لشکرش را شکست داد و خود او را اسیر کرد.
مهرماه سال 64 ، خبر شهادت تیمسار آبشناسان از رادیو عراق با شادی و مارش پیروزی پخش شد
اما شاید ندانیم:
صدام حسین با گستاخی تمام اعلـام کرد: هرجوجه کلـاغ ایرانی که بتواند به آسمان نیروگاه بصره نزدیک شود جایزه بزرگی دارد!
تنها 150 دقیقه بعد، با عملیات عقابان تیزبین آسمان ایران زمین؛ کاپیتان عباس دوران و علیرضا یاسینی؛ نیروگاه بصره با خاک یکسان شد
و هزاران مورد دیگری که عزیزانی که جنگ را دیده اند به یاد دارند
من نه تبعیض میگویم و نه قصد اهانت به ملتی یا اندیشه ای را دارم هرکسی حق دارد هرگونه که میخواهد بیاندیشد و به هر دینی که میخواهد باشد و برای من که اندیشه ای ایرانی و آریایی دارم محترم است
!