سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 24 آبان 1403
  • روز كتاب و كتاب‌خواني
  • روز بزرگداشت آيت الله علامه سيد محمدحسين طباطبايي، 1360 هـ ش
13 جمادى الأولى 1446
  • شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها، 11 هـ ق، به روايتي
Thursday 14 Nov 2024
    مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

    پنجشنبه ۲۴ آبان

    پست های وبلاگ

    شعرناب
    در باره ی شعر سیاسی و اجتماعی
    ارسال شده توسط

    امیرموسویان

    در تاریخ : پنجشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۲ ۲۰:۵۴
    موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۲۷۶۰ | نظرات : ۱۹

    جامعه الهی و جامع انسانی 
     
    1     مقدمه :
    در این گفتار، می خواهم ارتباط جامعه و اندیشه را با شعر و شاعری بحث کنم. پس کلاس جامعه شناسی نداریم و باید از جامعه در این رابطه و چهار چوب، به طور بسیار فشرده حرف زد. 
        هدایت و مدیریت یک جامعه می توانند به دو شکل باشد: الهی یا انسانی. البته همین جا باید توضیح دهم که منظور از این دو واژه و تفاوت آن ها با هم چیست؟ تا سوء تعبیری صورت نگیرد. هر چیز الهی حتماً انسانی هست ،
    زیرا بر اساس فطرت انسانی و توانایی ها ، نیازها و ..... او و از طرف خداوند برایش تعیین و تکلیف شده است و هر جا که این توانایی و ... نبوده، تکلّفی هم نبوده، پس مسؤلیتی هم متوجه او نیست. اما هر چیز انسانی، لزوماً نمی تواند الهی باشد.
     زیرا در جوامعی که غیر الهی هدایت و مدیریت می گردند، صِرف کلمه ی انسانی، ــ که امروزه هر چیز را می توان با توجه به خواسته های نفسانی انسان، انسانی پنداشت ــ نمی تواند، حتی انسانی هم باشد. مانند:  هجوم به کشورهای دیگر و کشتار مردم آن کشورها و تاراج منابع آن ها، صرف ادعای تحقق دمکراسی در آن جا و یا با نام حمایت از مردم آن جا، و یا مبارزه با یک دیکتاتور و یا بدون این که مردم آن جامعه درخواست دخالتی از سوی کشوری دیگر داشته باشند و یا این همه قرارداهای استعماری، قراردادهای فرهنگی ، امنیتی... و یا، ارسال ماهواره های جاسوسی، و ...  نمی تواند انسانی باشد، هرچند که به نام انسانیت هم انجام گرفته باشد. پس هر چیز انسانی نمی تواند لزوماً الهی باشد.
    2    جوامع الهی : 
    در جوامع الهی، به دلیل این که، این انسان است که سعی می کند فرامین الهی را در جامعه حاکم سازد، این انسان است که هنوز به نهایت تکامل اعتقادی و انسانی نرسیده است و چون جامعه مرکب از میلیون ها انسان با درجات متفاوت ارزشی و انسانی هستند، بنابراین نمی توانند هماهنگ و هم گام باهم، فرامین الهی را مطلق به انجام برسانند، پس جوامع الهی دارای نواقص تحقق تام و کمال ایدئولوژی در عمل هستند. این می تواند بدین مفهوم باشد که قرائت های مختلف همیشه بین اندیشمندان همان ایده حاکمیتی یا مکتب الهی بوده و خواهد بود. که این نیز مبارک است.
       صد البته مهم این است که، اندیشمندان الهی و آحاد افراد آن جامعه تلاش دارند که به سوی تحقق ایدئولوژیک ارزش های الهی در جامعه، گام بردارند. مهم این است که این تلاش ها به همین سوی و جهت باشد. اما با این همه تلاش ها و هم دلی ها و هم سویی ها، باز جامعه از ناارزش ها و نا هنجار ها خالی نخواهد بود.  
         البته ممکن هم هست که جوامعی که الهی هم مدیریت می گردند، تماماً و کمالاً ، الهی عمل نکنند، بلکه در جاهایی کم آورده و حرکتی غیر الهی هم داشته باشند. انسان است و خطا. اما مهم باید این باشد که تلاش داشته باشند که : الهی بیندیشند، الهی عمل کنند و الهی نیز .... در راستای تحقق اهداف الهی و ارزش های الهی گام بردارند.
    3   جوامع انسانی : در جوامع انسانی که با تفکر بشری هدایت و مدیریت می گردند، به دلیل این که فکر بشر محدود به پدیده است، بیشتر با معلول سرو کار دارد تا با علّت پدیده ـ چه رسد به علت تامه ی هر پدیده ـ و همیشه به آن چه را که می بیند، بیشتر توجه دارد و همواره از علت العلل، غافل است، نمی تواند آن ارزش ها و هنجارهایی را که با آن جامعه را هدیت می کند، مطلق بداند. چون تمامی این ها بشر سازند و از منشاء مطلق نشأت نمی گیرند. گرچه بیشتر جوامع به صورت التقاطی از ایده های بشری و الهی هدایت می گردند. در این جوامع التقاطی نیز تلاش ها در راستای تحقق ارزش ها و هنجارهای انسانی ست. هرچند در تفکر بشریِ محض، بسیاری از ارزش ها یافت می شوند که با ارزش های الهی مشترکند، مانند: مذمت دروغ گویی، غیبتِ دیگری کردن، دزدی ، فحاشی و ... و نیز نیک دانستن راست گویی، کمک به دیگران، خیر خواهی ، عیادت بیماران، محبت کردن و ... این ها نیز در این گونه مدیریت های بشری وجود دارند، اما جامعه ی آن ها انسانی هدایت می گردد و نه الهی.
    4      شعر اجتماعی و سیاسی :
    در جامعه ی الهی، یک شعر ، شعر اجتماعی و جهت اش الهی ست. شعر باید تلاش کند که، ارزش ها و هنجارهای اجتماعی ـ الهی موجود در جامعه را ارج نهاده و ناهنجارها و ناارزش هاو بدی های مغایر با ارزش های الهی ـ اجتماعیِ موجود در جامعه را به چالش بکشاند. البته نیت و هدف در تبیینِ سیاسی ، اجتماعی ، و سیاسی ـ اجتماعی بودن یک سروده، ملاک است.
        ممکن است که هیچ گونه تفاوتی از نظر مضمون و ... بین یک شعر سیاسی با شعر اجتماعی و یا شعر اجتماعی ـ سیاسی دیده نشود، هر دو سروه یکی باشند، اما این نیت و هدفِ شاعر از یک سروده است که اجتماعی، سیاسی یا سیاسی ـ اجتماعی بودن آن سروده را مشخص می کند. اگر یک سروده با هدفِ تخریبِ حاکمیت، حزب و جناحی اندیشیدن، نشان دادن بی کفایتی های دولت مردان، تخطئه ی سیاستمداران، و ... تغیرِ یک نظام را داشته باشد، این سروده سیاسی ست. البته دانستن این که، نیت از سرودنِ این سروده چیست؟ مشکل است. شعری در کتابی چاپ شده است، از کجا باید دانست که نیت یا هدف شاعر از این سروده چیست؟ در کجای آن باید این نیت را پیدا کرد؟ مگر مخاطب علم الغیب دارد؟ مسلماً مخاطب بیرونی شعر که خود سیاسی می اندیشد، شعر را سیاسی می خواند. و مخاطب بیرونی شعر که اجتماعی ست، آن سروده را اجتماعی می خواند. پس تکلیف چیست؟ به نظر من این به نام شاعر بستگی دارد. اگر که  مخاطب بیرونی شعر، شاعر را بشناسد، آن گاه می تواند تشخیص دهد که این سروده اجتماعی ست یا سیاسی. پس با شناخت شاعر، شخصیت او، و ... مضامین شعر او را می توان فهمید. پس نیت شاعر از شعر را، می توان با شناخت شاعر مربوطه بدست آورده و سپس اجتماعی ، سیاسی یا سیاسی ـ اجتماعی بودن شعر را تعیین کرد. به سروده ی زیر توجه فرمائید :
    از خود چه می گذارد بر جای
                        زین نَمین خانه ی
                                      اینک خراب.
    زین خراب ـ خانه
    که نه بر دیوار آن دری
            و نه بر  آن بامی.
    باید که ساخت
              این خانه ی ویران را.                 اهواز :   27 خرداد 1392
          چه گونه باید اجتماعی، سیاسی یا سیاسی ـ اجتماعی این سروده را فهمید؟ با دانستن نام شاعر. نمی خواهم از کسی، سروده ای به عنوان نمونه بیاورم. این سروده از حقیر است. این سروده اشاره بر این دارد که وضعیت جامعه در ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در حد مطلوب و به اندازه ی قامت بلند ملت ایران نیست. حق این مردم فرا تر از این ی است ، که هست. این سروده، بدون این که اشاره به کسی یا چیز دیگر داشته باشد. می خواهد بگوید که باید بیشتر کوشید و کار کرد. باید که ساخت. نه از نو، بلکه تداوم ساختن را.  حال با شناختی که بسیاری از دوستانِ سایت از حقیر دارند می فهمند که نه این کوچک شما: گرایش حزبی داشته، نه سیاسی ست، نه بدخواه حکومت، نه معارض نظام، و نه در صدد تغیر نظام، و نه ... بلکه بر عکس آن نیز بوده است.پس با شناخت حقیر، می دانند که این سروده از چنین شخصی، سیاسی نبوده و اجتماعی ست، پس هدف و نیت شاعر از این سروده، سازندگی، همدلی، همکاری و ...  و این جور چیزهاست. نه کوبیدن، تخطئه، تعارض و ...
        حال اگر همان سروده ی فوق را کَسِ دیگری که همه بدانند او یک فرد سیاسی و معارض و .... است، سروده باشد، که برای مخاطب بیرونی شعر، نام اش کاملاً آشنا و شناخته شده باشد، مسلماً این سروده را باید سیاسی دانست.
    5     مسؤولیت و رسالت اجتماعی شعر و شاعری :
     به نظر من ، نباید با پر رنگ کردن احساسات در شعر، اندیشه را فراموش کرد. درج انواع معارف مکاتب الهی و بشری ، سخنان بزرگان مکاتب و ... چیزی ست که باید علاوه بر اندیشه ی شاعر، در مضامین شعری گنجانیده شود. این نیز دارای بُعدِ بشری، اجتماعی و فردی است، که شاعر باید آن را برای آموزش، تعلیم و تربیت، شناخت و اندیشیدنِ بهتر و بیشتر، با زبان شعر ارائه کند. البته که شاعر در قبال جامعه مسؤلیت و رسالت داشته و باید در این راستا نیز بسراید. همیشه مضامین شعری که ، عشقی ِ صرف نیستند که دل تنگی ها، دلگریسته ها، احساسات عشقیِ شاعر را به شعر بکشانند، بلکه مسائل اجتماعی نیز باید دغدغه ی شاعر باشد. شاعر به عنوان جزئی از جامعه نمی تواند تنها به درد دلِ خود و یا به دلتنگی های خود به پردازد، گرچه این دل تنگی ها، دل گریسته ها، شِکوِه ها و ...  و دردهای فردی او نیز ممکن است یک درد همه گیر هم باشد، البته که در این صورت حتی اگر قصد او اجتماعی سرودن این درد و دل تنگی و ...  هم نباشد، می تواند به علت مشترک بودن این درد و دل تنگی و ... سروده ی او را، یک سروده ی اجتماعی ـ فردی بدانیم.
        اجتماعی سرودن به عنوان یک رسالت و مسؤلیت شاعری همواره باید مد نظر شاعران شعر امروز باشد. اما این بدان معنا نیست که هر سازی که در مخالفت با ارزش ها و هنجارهای اجتماعی نواخته شود را، شعر اجتماعی بدانیم. این گونه سروده ها را باید سیاسی و با یک درجه تخفیف، سیاسی ـ اجتماعی دانست. به نظر من شعر اجتماعی شعری ست که ناهنجارها و نا ارزش های اجتماعی را با هدفِ مصلحانه ای انعکاس داده و به چالش بکشاند :
    دختری روزنامه ای می خرد،
                   بی آن که آن را بخواند
                               آن طرف تر آن را
                               کفنِ کودکی خیابانی می کند
    که فارغ از هر دردی ،
            بر سنگ فرشِ خیابان
                            آرام مرده است.
    خوش به حالش!
          دیگر نمی خواهد
           شهریه ی دانشگاه آزاد را
                                     بپردازد.     بخشی از شعر پنجره، از ا.م. غروب  اهواز ـ 11 دی ماه 1390
          به خوبی می دانیم که تمامی جوامع بشری دارای نقص هستند. چه جوامع انسانی که بر مبتای ارزش های الهی مدیریت می گردند و چه جوامع بشری که بر اساس تفکر چند متفکر و ... اداره می گردند.
       به نظر من، سروده ای که با هدف تخریب ارکان مثبت جامعه سروده و ارائه گردد، نمی تواند یک سروده ی اجتماعی باشد. مثلاً سروده ای که راست گویی و صداقت در جامعه را نشانه برود و در هجو آن بگوید. شاید این هجو نظر شخصی شاعر باشد، ولی شعرش مروج نیکی و درستی در جامعه نیست. پس آن سروده، نمی تواند شعراجتماعی و جامعه گرا باشد. صد البته که سروده ای که با هدف نشان دادن ارکان منفی جاری در جامعه: نشان دادن نواقص موجود، رذائل اخلاقی و اقتصادی و فرهنگی و .... سروده شود، می تواند یک سروده ی اجتماعی باشد. مثلاً سروده ای که دروغ گویی، دزدی، فساد و ... و  این چیزهای منفی که جامعه را به سوی فساد و ظلم بیشتر بکشاند را با هدفی مصلحانه در جامعه نشانه برود و در هجو آن بگوید، شعری اجتماعی ست.  شعر بیداری ست.
        شاعر باید که احساس رسالت کند و از دردهای جامعه نیز بگوید. هنجارها را تمجید و ناهنجاری ها را تقبح کند. البته باید که برای انعکاس رسالتش، مسؤلیت  هر شعرش را نیز بپذیرد. من نمی خواهم بگویم که فقط باید اجتماعی سرود، بلکه می خواهم بگویم که علاوه بر سرودن عاشقانه ها، حدیث نفس، دل گریسته، دلتنگی ها و ...  باید کهاندیشه اش را در شعرش توسعه و فراگیر کند. اندیشه ای اجتماعی.
             اگر به سروده های شاعران بزرگ ایران زمین نگاهی بیندازیم، می بینیم که ، سروده های آنان مملو از احساس، اندیشه و خیال است. در این میان، احساس خوب در یک سروده می تواند بار عاطفی سروده را بالا برده  تا شاعر با تمسک به آن ، بتواند به خوبی، پسند مخاطب را بدست آورده و سپس اندیشه را که باعث اوج شکوفایی شاعر می گردد ، بر بال خیال پرواز داده و تصویری زیبا از سروده خلق نماید. همیشه این تصویرِ زیباست که با جلب عاطفی مخاطب بیرونی شعر ، او را به اندیشه و اندیشیدن می کشاند. 
          البته اندیشه می تواند به صور مختلف باشد. گاهی فلسفی ست، گاهی عرفانی ، گاهی تعلیمی، گاهی حکمت دار، گاهی اخلاقی ، گاهی .... و گاهی نیز عاشقانه. البته در این میان ، استفاده از نماد یا سمبل ها، ایهام و ...  می تواند هر سروده ای را که دارای این مضامین باشد، دو یا چند پهلو سازد. مثلاً با یک منظومه شعر عاشقانه مانند لیلی و مجنون، عشق الهی را و یا عشق انسان به خدا را ، بیان کرد. در خوانش این منظومه زیبا ، هم عاشق می تواند آن را سراسر عشقی پنداشته و لذت ببرد و هم عارف یا حکیم یا ... آن را خوانده و برداشت حکمت آفرین و یا رابطه ی عاشقانه ی خود با خدا بداند.
                                         با تشکر    ا.م.غروب        اهواز ـ 2 مرداد ماه 1392
    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    گرچه می دانیم که هر مقاله ، چه علمی ، چه فرهنگی و چه .... باید مستند به منابع گوناگون باشد تا از درجه ی اعتبار و توثیق برخوردار باشد. اما علی الرغم این مهم، باید اعتراف کنم که تمامی این مقاله با توجه به شعور شعری و اجتماعی و مذهبی اندک حقیر و بدون استفاده از منابع دیگری به رشته ی تحریر درآمده است. اگر کاستی هایی دارد، طلب پوزش کرده و خواستار گوشزد نمودن مورد مربوطه از سوی همه ی شما فرهیخته گان عزیز هستم.

    ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
    این پست با شماره ۱۹۱۱ در تاریخ پنجشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۲ ۲۰:۵۴ در سایت شعر ناب ثبت گردید

    نقدها و نظرات
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    2