سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 10 دی 1403
    1 رجب 1446
    • ولادت حضرت امام محمد باقر عليه‌السلام، 57 هـ ق
    Monday 30 Dec 2024

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      دوشنبه ۱۰ دی

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      ترجمه‌ی شعرهایی از آسو ملا
      ارسال شده توسط

      سعید فلاحی

      در تاریخ : يکشنبه ۳۱ تير ۱۴۰۳ ۰۳:۵۹
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۵۳ | نظرات : ۰

      ترجمه‌ی چند شعر از آسو ملا (ئاسۆی مەلا) 
       (۱)
      چترم را باز می‌کنم،
      نکند اشک‌هایم را ببیند - 
      مام وطن!.

       (۲)
      با ناز و عشوه روح و جانت را در بر می‌گیرند،
      ولی بوی وطن را نمی‌دهند،
      دخترکان غربت!

      (۳)
      وطنم،
      لاشه‌ای‌ست مردار!
      که کرکس‌ها دوره‌اش کرده‌اند.
      دیگر از او یک جفت کفش هم
      برای پاهای کودک فقیری در نخواهد آمد.

      (۴)
      وطنم،
      بکارت دختری‌ست 
      که از چهار سوی هوس‌بازان دوره‌اش کرده‌اند!
      دیگر مادری مهربان برای من نمی‌شود.

      (۵)
      چون عصبانی می‌شوی،
      قهوه‌ای گندمگون می‌شوی!
      و مرا مبدل به عاشقی همیشه بیدار می‌کنی.
      ...
      چونکه لبخند می‌زنی،
      شرابی سرخ،
      و من هم مستی خمار خواب‌آلود.
      ...
      چشمانم،
      گرفتار دست قهوه و شراب تواند!
      چشم راستم بیدار و 
      چشم چپم خواب است همیشه.

      (۶)
      شعله‌ی آتش،
      امضای موجودیت کُرد است،
      نوروز!

      (۷)
      ترسیم تابلویی‌ست،
      از حافظه‌ی ماهی و اشک تمساح،
      حلبچه!

      (۸)
      غبار اندود می‌شود،
      و سالی یک‌بار می‌تکانندش،
      حلبچه!
       
      (۹)
      با خنده می‌شکفند!
      به سخن راندن،
      خسته‌یشان مکن،
      لب‌هایت را!

      (۱۰)
      غروب‌ به غروب 
      کنار جویبار می‌رود،
      و برای بوسیدنش خم می‌شود،
      بید مجنون!

      شعر: #آسو_ملا 
      ترجمه: #زانا_کوردستانی 

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۱۴۹۳۶ در تاریخ يکشنبه ۳۱ تير ۱۴۰۳ ۰۳:۵۹ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1