گاهی ما آدم بزرگها بزرگی را از نگاه خود میبینیم ...
گاهی وقتها پیش می آید که ما آدم بزرگها اصلا بزرگ نیستیم بلکه از نام بزرگی سواستفاده میکنیم و مردمان را خار و خفیف میکنیم ....
امروز حادثه ای رخ داد که فکرم را در گیر کرد کودکی 11 ساله بود که در فروشگاه مواد غذایی کار میکرد این پسر بچه مدرسه هم نمیرفت و پولی هم که کار میکرد مجبور بود بدهد به پدرش ولی ته تهش تنها پولی که به دستش میرسید پول انعام هایش بود که آن هم خرج شکم میشد که چیزی نا چیز بود ...
این کودک در چشمانش حسرت بود در رفتارش غم بود پر از خواسته های دور و دراز بود نمیدانم درست است بگویم یا نه اما هنوز برایش افسوس میخورم ...
من یکماه به او خواندن نوشتن یاد دادم برای همین به او نزدیک بودم از نظر اخلاقی کودکی خوب بود
اما شیطان همیشه در جلد افرادی فرو میرود که پر از حسرت اند
وقتی در راه خانه بود در مسیرش ماشینی می بیند که درش باز است نمیدانم چطور و چرا این کار و کرد اما در ماشین را باز کرد و فلش آن ماشین را گرفت ..
طولی نکشید که دوربین آن مکان او را شناسایی کرد و آمدند سروقتش پسر فلش را با گریه پس داد و گفت به صاحب کارم چیزی نگویید... اما گفتند و پدرش را هم مطلع کردند او از کار اخراج شد پدرش کتکش زد.. صاحب ماشین گذشت اما افرادی بیکار شروع کردند به جنجال بازی عکس او را با متنی در کانال محل گذاشتند که او دزد است و فلان...
اعتبار ابرو ؟ رویا؟ و زندگی ان پسربچه همه به یکباره جلوی چشمانش نابود شد .... افرادی که به قول خودشان بزرگ بودن اما خار کردند آن کودک را ...من خودم مخالف کار آن پسربچه بودم درست است که اشتباه کرد اما میشد به گونه ای دیگر برخورد کرد تا زخم نشود که مجبور شود آینده اش را همان گونه که در آن متن نوشتند بسازد ...
میشد گذشت کرد و راه درست را نشان داد ...
میشد بزرگ بود و بزرگی را نشان داد ....
آنهایی که در کانال عکس او و متن سنگینی که شش برابر خلاف او نوشتند همه شان در بردن آبرو و مال مردم حرفه ای اند ... دزد های کوچک همه آنانی اند که به دنبال نان می گردند و دزدان بزرگ همان هایی اند که از همان کوچک ها می دزدند و آنان را دزد میخوانند ....
کار آن کودک اشتباه بود اما گذشت میتوانست مسیر زندگی اش را دوباره بسازد نه آنکه آن را دزد تر و حریص تر و پر از عقده تحویل دهد ....
کاش از دزد های کوچک بگذریم و به سراغ آن بزرگانی برویم که باعث دزد شدن آن کوچک ها میشوند ...
او دزد نبود بلکه دزد های بزرگ او را دزد خواندن ...
(افرادی که پول های میلیاردی ویران ساختن یک آبادی نابودی هزاران زندگی اختلاس های آن چنانی را رقم می زنند نام این افراد چیست ؟ چون قدرت دارند و بزرگ اند کارشان میشود جالب و قدرتمندانه ؟ این ها دزد نیستند ؟ چون بزرگ اند ؟)
اما پسرک ۱۱ ساله پر از حسرت نامش میشود دزد؟
گاهی باید منش بزرگ داشت نه قد و هیکل و جایگاه بزرگ..
درسته که کار آن پسر بچه اشتباه بود اما کار آنان اشتباه تر بود ...
او یک فلش دزدید و تقاص پس داد اما آن افراد از او آبرو و حیثیت دزدیدند ..
بیایید بزرگ باشیم ...
او دزد نبود بلکه بزرگان او را دزد خواندند ....
*دلدار ✏️🖤
سلام نازنین بانو آرزوجان
ان شاء الله همگیِ ما انسان ها و خلایق عاقبت بخیر باشیم
و به مدد الهی در مسیر درست و خالص قرار داشته باشیم
بانوی عزیز حرف شما کاملاً درست است ؛ ولی قیاس ، کارِ درستی نیست .چون مسائلِ متعددِ مختلف ، از هم تفکیکپذیرند و جداگانه بایست بررسی و حل و فصل شوند. درباره ی کودکان ، گذشت و چشمپوشی ، همراه با راهنمایی و محبّت ، بجاست .
هم کودکِ کار اشتباه کرده .
هم مُختلسین و هم برخی مسئولین و
هم جولانکارانِ فضای مجازی .
هر چهار گروه هم تاوانِ اشتباهاتشان را می دهند و درس و تجربه کسب می کنند تا دیگر کمتر لااقل اشتباه کنند و به تدریج ان شاء الله به راستی و درستی و رستگاری برسند .
- در موردِ بازی با آبروی مردم و سلب آسایش کنندگان در فضاهای مَجازی و بزرگنمایی های یک عدّه بیکارِ غیبتروشِ دروغپَراکنِ از خدابیخبر و جار زدن های بیخودِ الکیشان برای هشتک ها ، با شما کاملاً موافقم . اتفاقاً این قبیل افرادِ مردمآزارِ مَجازیکار هم ، به لطف خدا ، به تاوانِ اشتباهاتشان دیر یا زود بالاخره پِی خواهند بُرد و خواهند رسید .
سلامت باشید و دلشاد