سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        خلقت زن
        ارسال شده توسط

        عباسعلی استکی(چشمه)

        در تاریخ : جمعه ۲۲ دی ۱۴۰۲ ۰۳:۴۴
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۵۵۷ | نظرات : ۱۰۶

        ....................
        درين محفل چو من حسرت کشي نيست
        بسوز سينه من، آتشي نيست
        الهي در کمند زن نيفتي
        وگر افتي، بروز من نيفتي
        ميان بربسته چون خونخواره دشمن
        دلازاري، بآزار دل من
        دلم از خوي او، دمساز درد است
        زن بدخو، بلاي جان مرد است
        زنان چون آتشند از تندخوئي
        زن و آتش، ز يک جنسند گوئي
        نه تنها نامراد آن دل شکن باد
        که نفرين خدا بر هر چه زن باد
        نباشد در مقام حيله و فن
        کم از ناپارسا زن، پارسا زن
        زنان در مکر و حيلت گونه گونند
        زيانند و فريبند و فسونند
        چو زن يار کسان شد، مار ازو به
        چو تر دامن بود گل خار از او به
        حذر کن، ز آن بت نسرين بر و دوش
        که هر دم با خسي گردد هم آغوش
        منه در محفل عشرت، چراغي
        کزو پروانه اي گيرد سراغي
        ميفشان دانه، در راه تذروي
        که مأوا گيرد از سروي به سروي
        وفاداري مجوي از زن، که بي جاست
        کزين بربط نخيزد نغمه راست
        درون کعبه، شوق دير دارد
        سري با تو، سري با غير دارد
        جهان داور چو گيتي را بنا کرد
        پي ايجاد زن، انديشه ها کرد
        مهيا تا کند اجزاي او را
        ستاند از لاله و گل، رنگ و بو را
        ز دريا عمق و از خورشيد گرمي
        ز آهن سختي، از گلبرگ نرمي
        تکاپو از نسيم و مويه از جوي
        ز شاخ تر، گرائيدن بهر سوي
        ز امواج خروشان، تندخوئي
        ز روز و شب، دو رنگي و دو روئي
        صفا از صبح و شورانگيزي از مي
        شکرافشاني و شيريني از ني
        ز طبع زهره، شادي آفريني
        ز پروين، شيوه بالانشيني
        ز آتش گرمي و دم سردي از آب
        خيال انگيزي از شبهاي مهتاب
        گران سنگي، ز لعل کوهساري
        سبک روحي، ز مرغان بهاري
        فريب از مار و دورانديشي از مور
        طراوت از بهشت و جلوه از حور
        ز جادوي فلک، تزوير و نيرنگ
        تکبر از پلنگ آهنين چنگ
        ز گرگ تيز دندان، کينه جوئي
        ز طوطي، حرف ناسنجيده گوئي
        ز باد هرزه پو، نااستواري
        ز دور آسمان، ناپايداري
        جهاني را بهم آميخته ايزد
        همه در قالب زن، ريخت ايزد
        ندارد در جهان، همتاي ديگر
        بدنيا در بود، دنياي ديگر
        ز طبع زن، بغير از شر چه خواهي
        وزين موجود افسونگر چه خواهي؟
        اگر زن، نوگل باغ جهان است
        چرا چون خار، سرتاپا زبان است؟
        چه بودي، گر سراپا گوش بودي
        چو گل با صد زبان خاموش بودي
        چنين خواندم زماني در کتابي
        ز گفتار حکيم نکته يابي:
        دو نوبت مرد عشرت ساز گردد
        در دولت برويش باز گردد
        يکي آن شب، که با گوهرفشاني
        ربايد مهر از گنجي که داني
        دگر روزي که گنجور هوس کيش
        بخاک اندر نهد گنجينه خويش
        "زنده یاد رهی معیری"

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۴۳۹۷ در تاریخ جمعه ۲۲ دی ۱۴۰۲ ۰۳:۴۴ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        سید هادی محمدی
        دوشنبه ۱۸ دی ۱۴۰۲ ۱۶:۴۳
        درود بر شما حضرت استاد استکی

        سپاس از شما

        روح استاد شاد خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۸ دی ۱۴۰۲ ۲۱:۲۸
        درود استاد عزیز
        کيم من، دردمندي، ناتواني
        اسيري، خسته اي، افسرده جاني
        تذروي آشيان بر باد رفته
        بدام افتاده اي، از ياد رفته
        دلم بيمار و لب خاموش و رخ زرد
        همه سوز و همه داغ و همه درد
        بود آسان علاج درد بيمار
        چو دل بيمار شد، مشکل شود کار
        نه دمسازي، که با وي راز گويم
        نه ياري، تا غم دل باز گويم
        درين محفل چو من حسرت کشي نيست
        بسوز سينه من، آتشي نيست
        ............
        رهی معیری 1327
        روحش شاد خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        سه شنبه ۱۹ دی ۱۴۰۲ ۱۴:۰۶
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدرضا صدقی
        محمدرضا صدقی
        سه شنبه ۱۹ دی ۱۴۰۲ ۱۵:۳۷
        🌹
        -🌹
        --🌹
        ---🌹
        -----🌹
        -------🌹
        --------🌹
        ---------🌹
        -----------🌹
        -------------🌹
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        پنجشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۲ ۰۸:۱۳
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        جمعه ۲۲ دی ۱۴۰۲ ۱۴:۰۶
        اشکم ولی به پای عزیزان چکیده‌ام

        خارم ولی به سایه‌ی گل آرمیده‌ام

        رهی معیری خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        سه شنبه ۱۹ دی ۱۴۰۲ ۱۴:۰۵
        درود جناب استکی استاد ارجمند خندانک
        روحش شاد.. خندانک
        در پناه امن نور و عشق الهی باشید خندانک
        محمدرضا صدقی
        محمدرضا صدقی
        سه شنبه ۱۹ دی ۱۴۰۲ ۱۵:۳۷
        🌹
        -🌹
        --🌹
        ---🌹
        -----🌹
        -------🌹
        --------🌹
        ---------🌹
        -----------🌹
        -------------🌹
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۲ ۱۲:۱۵
        درود شاهزاده خانم گرامی
        چون سرایندگان از گذشته تا به امروز در بیان احساسات و عواطف خود
        معمولا زیاذه روی مینماند
        و از جمله همراهان ارجمند شعر ناب
        تصور کردم که این سروده زیبا به لحاظ فرم و ساختار را به اشتراک بگذارم
        تا مورد توجه آقایان و خانم های همراه قرار گیرد
        هر چند با معنی آن موافق نیستم
        در واقع جراتش را ندارم

        جهان داور چو گيتي را بنا کرد
        پي ايجاد زن، انديشه ها کرد
        مهيا تا کند اجزاي او را
        ستاند از لاله و گل، رنگ و بو را
        ز دريا عمق و از خورشيد گرمي
        ز آهن سختي، از گلبرگ نرمي
        تکاپو از نسيم و مويه از جوي
        ز شاخ تر، گرائيدن بهر سوي
        ز امواج خروشان، تندخوئي
        ز روز و شب، دو رنگي و دو روئي
        صفا از صبح و شورانگيزي از مي
        شکرافشاني و شيريني از ني
        ز طبع زهره، شادي آفريني
        ز پروين، شيوه بالانشيني
        ز آتش گرمي و دم سردي از آب
        خيال انگيزي از شبهاي مهتاب
        گران سنگي، ز لعل کوهساري
        سبک روحي، ز مرغان بهاري
        فريب از مار و دورانديشي از مور
        طراوت از بهشت و جلوه از حور
        ز جادوي فلک، تزوير و نيرنگ
        تکبر از پلنگ آهنين چنگ
        ز گرگ تيز دندان، کينه جوئي
        ز طوطي، حرف ناسنجيده گوئي
        ز باد هرزه پو، نااستواري
        ز دور آسمان، ناپايداري
        جهاني را بهم آميخته ايزد
        همه در قالب زن، ريخت ايزد
        ندارد در جهان، همتاي ديگر
        شادروان استاد رهی معیری 1327 خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        پنجشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۲ ۰۸:۱۳
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        جمعه ۲۲ دی ۱۴۰۲ ۱۴:۰۸

        با یاد رنگ و بوی تو ای نو بهار عشق

        همچون بنفشه سر به گریبان کشیده‌ام

        رهی معیری خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        پنجشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۲ ۰۸:۰۷
        خندانک
        درودبراستادبزرگوارم جناب استکی عزیز خندانک
        دلم گرفت یعنی مااینقدبدیم خندانک
        زن بلاست ولی الهی هیچ خانه ای بی بلانباشه
        جناب معیری فک کنم شبی که این شعروسروده باخانومشون دعوایی بودن صبحش پشیمون شدن خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        محمدرضا صدقی
        محمدرضا صدقی
        پنجشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۲ ۱۵:۲۱
        🌹
        -🌹
        --🌹
        ---🌹
        -----🌹
        -------🌹
        --------🌹
        ---------🌹
        -----------🌹
        -------------🌹
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۲۲ دی ۱۴۰۲ ۰۸:۰۰
        درود استاد بانو عجم گرامی
        از حضور پر مهرتان سپاسگزارم
        شادروان رهی "مفاعیلن مفاعیلن فعولن" یا وزنم دوبیتی را بکار گرفته تا بیان احساس کند و در ابیات اولیه واقعا موفق بوده
        به همین لحاظ اخیرا شش بیت اول دست مایه خوانش شروه های بوشهری قرار گرفته و نوعی تنوع محسوب میشود
        چون معمولا شروه با سه یا چهار دوبیتی خوانده میشود
        به همین لحاظ در پی ساینده این ابیات ره رهی رسیدم واین مثنوی
        چون اخیرا بسیاری از دوستان سروده های گلایه آمیز تلخ میسرودند
        فکر کردم شاید ارایه این سروده رهی کمکی به بهبود حال وهوای ایشان وشعرشان نماید
        به هیچ عنوان با مفهوم شعر موافق نیستم خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        جمعه ۲۲ دی ۱۴۰۲ ۱۴:۰۸

        چون خاک در هوای تو از پا فتاده‌ام

        چون اشک در قفای تو با سر دویده‌ام

        رهی معیری خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمعه ۲۲ دی ۱۴۰۲ ۲۲:۰۳
        خندانک
        درودبرشما استادخوبم خندانک
        محض شوخی بود می دونم مثل پدری دلسوز برای همه هستید درسایت وهیچ کارتون بی دلیل ومنطق نیست
        موفق وسلامت باشید همیشه درپناه خداوندبزرگ خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهرداد عزیزیان
        پنجشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۲ ۱۹:۵۶
        درود جناب استکی عزیز✋🌺
        امیدوارم حرفهای جناب معیری که در قالب شعر بیان فرموده‌اند صحت نداشته باشد وگر نه وای به حال ما مردان!!
        پست جالب و پرچالشیست👏🌺🌺
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۲۲ دی ۱۴۰۲ ۰۸:۰۴
        درود استاد عزیزیان عزیز
        تشکر از محبت و توجه شما
        بله حتما مفهوم این مثنوی صحت ندارد
        وزاییده تخیل شادروان رهی است
        تنها شش بیت اول شاهکار است:
        کيم من، دردمندي، ناتواني
        اسيري، خسته اي، افسرده جاني
        تذروي آشيان بر باد رفته
        بدام افتاده اي، از ياد رفته
        دلم بيمار و لب خاموش و رخ زرد
        همه سوز و همه داغ و همه درد
        بود آسان علاج درد بيمار
        چو دل بيمار شد، مشکل شود کار
        نه دمسازي، که با وي راز گويم
        نه ياري، تا غم دل باز گويم
        درين محفل چو من حسرت کشي نيست
        بسوز سينه من، آتشي نيست خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        جمعه ۲۲ دی ۱۴۰۲ ۱۴:۰۹
        من جلوه‌ی شباب ندیدم به عمر خویش

        از دیگران حدیث جوانی شنیده‌ام

        رهی معیری خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        جمعه ۲۲ دی ۱۴۰۲ ۱۴:۲۸
        نداند رسم یاری بی‌وفا یاری که من دارم
        به آزار دلم کوشد دل‌آزاری که من دارم

        وگر دل را به صد خواری رهانم از گرفتاری
        دل‌آزاری دگر جوید دِلِ زاری که من دارم

        به خاک من نیفتد سایه‌ی سرو بلند او
        ببین کوتاهی بخت نگونساری که من دارم

        گهی خاری کشم از پا گهی دستی زنم بر سر
        به کوی دل‌فریبان این بُوَد کاری که من دارم

        دِلِ رنجور من از سینه هردم می‌رود سویی
        ز بستر می‌گریزد طفل بیماری که من دارم

        ز پند هم‌نشین درد جگرسوزم فزون‌تر شد
        هلاکم می‌کند آخر پرستاری که من دارم

        رهی آن مَه به سوی من به چشم دیگران بیند
        نداند قیمت یوسف خریداری که من دارم

        رهی معیری خندانک
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        دوشنبه ۱۸ دی ۱۴۰۲ ۰۴:۵۵
        خندانک خندانک خندانک
        محمدرضا صدقی
        محمدرضا صدقی
        دوشنبه ۱۸ دی ۱۴۰۲ ۱۶:۱۲
        🌹
        -🌹
        --🌹
        ---🌹
        -----🌹
        -------🌹
        --------🌹
        ---------🌹
        -----------🌹
        -------------🌹
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۸ دی ۱۴۰۲ ۲۱:۲۹
        درودبزرگوار
        کيم من، دردمندي، ناتواني
        اسيري، خسته اي، افسرده جاني
        تذروي آشيان بر باد رفته
        بدام افتاده اي، از ياد رفته
        دلم بيمار و لب خاموش و رخ زرد
        همه سوز و همه داغ و همه درد
        بود آسان علاج درد بيمار
        چو دل بيمار شد، مشکل شود کار
        نه دمسازي، که با وي راز گويم
        نه ياري، تا غم دل باز گويم
        درين محفل چو من حسرت کشي نيست
        بسوز سينه من، آتشي نيست
        ............
        رهی معیری 1327
        روحش شاد خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        سه شنبه ۱۹ دی ۱۴۰۲ ۱۴:۰۶
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        جمعه ۲۲ دی ۱۴۰۲ ۱۴:۱۰

        از جام عافیت می نابی نخورده‌ام

        وز شاخ آرزو گل عیشی نچیده‌ام

        رهی معیری خندانک
        ارسال پاسخ
        جواد کاظمی نیک
        دوشنبه ۱۸ دی ۱۴۰۲ ۰۹:۵۹
        درودبرشما زیبابود استاد عزیزم جناب استکی عزیزم بسیار زیبا و عالی بود 💙💙💙💙💙💙
        🩵🩵🩵🩵🩵
        🩵💙💙💙
        💙💙💙
        🩵🩵
        💙🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        🌺🌺🌺🌺🌺
        🪻🪻🪻🪻
        🌼🌼🌼
        🥀🥀
        💮
        محمدرضا صدقی
        محمدرضا صدقی
        دوشنبه ۱۸ دی ۱۴۰۲ ۱۶:۱۲
        🌹
        -🌹
        --🌹
        ---🌹
        -----🌹
        -------🌹
        --------🌹
        ---------🌹
        -----------🌹
        -------------🌹
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۸ دی ۱۴۰۲ ۲۱:۳۱
        درودبزرگوار
        کيم من، دردمندي، ناتواني
        اسيري، خسته اي، افسرده جاني
        تذروي آشيان بر باد رفته
        بدام افتاده اي، از ياد رفته
        دلم بيمار و لب خاموش و رخ زرد
        همه سوز و همه داغ و همه درد
        بود آسان علاج درد بيمار
        چو دل بيمار شد، مشکل شود کار
        نه دمسازي، که با وي راز گويم
        نه ياري، تا غم دل باز گويم
        درين محفل چو من حسرت کشي نيست
        بسوز سينه من، آتشي نيست
        ............
        رهی معیری 1327
        روحش شاد خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        سه شنبه ۱۹ دی ۱۴۰۲ ۱۴:۰۶
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        پنجشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۲ ۰۸:۱۳
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        جمعه ۲۲ دی ۱۴۰۲ ۱۴:۱۱
        موی سپید را فلکم رایگان نداد

        این رشته را به نقد جوانی خریده‌ام

        رهی معیری خندانک
        ارسال پاسخ
        مسعود مدهوش( یامور)
        دوشنبه ۱۸ دی ۱۴۰۲ ۱۳:۰۶
        درودتان استاد چشمه شاعر ارجمند و بزرگوار⭐☘️🌹🌸🌸👏🙏🙏🌱🌱🌟🌟

        بسیار زیبا،دلی و دلنشین ،لذت بردم خداوند سایه ی شما را برای ما مستدام دارد.

        🌟🌱🙏👏🌸🌸🌹☘️⭐🍃🪷☄️🪴✍️🤞🤞✨
        محمدرضا صدقی
        محمدرضا صدقی
        دوشنبه ۱۸ دی ۱۴۰۲ ۱۶:۱۲
        🌹
        -🌹
        --🌹
        ---🌹
        -----🌹
        -------🌹
        --------🌹
        ---------🌹
        -----------🌹
        -------------🌹
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۸ دی ۱۴۰۲ ۲۱:۳۱
        درودبزرگوار
        کيم من، دردمندي، ناتواني
        اسيري، خسته اي، افسرده جاني
        تذروي آشيان بر باد رفته
        بدام افتاده اي، از ياد رفته
        دلم بيمار و لب خاموش و رخ زرد
        همه سوز و همه داغ و همه درد
        بود آسان علاج درد بيمار
        چو دل بيمار شد، مشکل شود کار
        نه دمسازي، که با وي راز گويم
        نه ياري، تا غم دل باز گويم
        درين محفل چو من حسرت کشي نيست
        بسوز سينه من، آتشي نيست
        ............
        رهی معیری 1327
        روحش شاد خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        سه شنبه ۱۹ دی ۱۴۰۲ ۱۴:۰۶
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        پنجشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۲ ۰۸:۱۳
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        جمعه ۲۲ دی ۱۴۰۲ ۱۴:۱۱

        ای سرو پای بسته به آزادگی مناز

        آزاده من که از همه عالم بریده‌ام

        رهی معیری خندانک
        ارسال پاسخ
        علیرضا محمودی
        دوشنبه ۱۸ دی ۱۴۰۲ ۱۳:۳۹
        خندانک خندانک خندانک
        محمدرضا صدقی
        محمدرضا صدقی
        دوشنبه ۱۸ دی ۱۴۰۲ ۱۶:۱۲
        🌹
        -🌹
        --🌹
        ---🌹
        -----🌹
        -------🌹
        --------🌹
        ---------🌹
        -----------🌹
        -------------🌹
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۸ دی ۱۴۰۲ ۲۱:۳۱
        درودبزرگوار
        کيم من، دردمندي، ناتواني
        اسيري، خسته اي، افسرده جاني
        تذروي آشيان بر باد رفته
        بدام افتاده اي، از ياد رفته
        دلم بيمار و لب خاموش و رخ زرد
        همه سوز و همه داغ و همه درد
        بود آسان علاج درد بيمار
        چو دل بيمار شد، مشکل شود کار
        نه دمسازي، که با وي راز گويم
        نه ياري، تا غم دل باز گويم
        درين محفل چو من حسرت کشي نيست
        بسوز سينه من، آتشي نيست
        ............
        رهی معیری 1327
        روحش شاد خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        سه شنبه ۱۹ دی ۱۴۰۲ ۱۴:۰۶
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        پنجشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۲ ۰۸:۱۳
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        جمعه ۲۲ دی ۱۴۰۲ ۱۴:۱۲

        گر می‌گریزم از نظر مردمان رهی

        عیبم مکن که آهوی مردم‌ندیده‌ام

        رهی معیری خندانک
        ارسال پاسخ
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        دوشنبه ۱۸ دی ۱۴۰۲ ۱۵:۰۹

        درود استاد عزیز خندانک
        محمدرضا صدقی
        محمدرضا صدقی
        دوشنبه ۱۸ دی ۱۴۰۲ ۱۶:۱۲
        🌹
        -🌹
        --🌹
        ---🌹
        -----🌹
        -------🌹
        --------🌹
        ---------🌹
        -----------🌹
        -------------🌹
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۸ دی ۱۴۰۲ ۲۱:۳۲
        درودبزرگوار
        کيم من، دردمندي، ناتواني
        اسيري، خسته اي، افسرده جاني
        تذروي آشيان بر باد رفته
        بدام افتاده اي، از ياد رفته
        دلم بيمار و لب خاموش و رخ زرد
        همه سوز و همه داغ و همه درد
        بود آسان علاج درد بيمار
        چو دل بيمار شد، مشکل شود کار
        نه دمسازي، که با وي راز گويم
        نه ياري، تا غم دل باز گويم
        درين محفل چو من حسرت کشي نيست
        بسوز سينه من، آتشي نيست
        ............
        رهی معیری 1327
        روحش شاد خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        سه شنبه ۱۹ دی ۱۴۰۲ ۱۴:۰۶
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        پنجشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۲ ۰۸:۱۳
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        جمعه ۲۲ دی ۱۴۰۲ ۱۴:۱۳
        ساقی بده پیمانه‌ای زآن می که بی‌خویشم کند

        بر حسن شورانگیز تو عاشق‌تر از پیشم کند

        رهی معیری خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدرضا صدقی
        دوشنبه ۱۸ دی ۱۴۰۲ ۱۶:۰۰
        درود جناب استکی بزرگوار🌹
        روحشان شاد یادشان گرامی استاد معیری🌹👏
        بانو مریم چه کردی دل استاد معیری رو خون کردی

        سپاس از پست زیباتون استاد 🌹👏
        🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
        🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
        🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
        🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
        🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
        🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
        🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸

        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۸ دی ۱۴۰۲ ۲۱:۳۲
        درودبزرگوار
        کيم من، دردمندي، ناتواني
        اسيري، خسته اي، افسرده جاني
        تذروي آشيان بر باد رفته
        بدام افتاده اي، از ياد رفته
        دلم بيمار و لب خاموش و رخ زرد
        همه سوز و همه داغ و همه درد
        بود آسان علاج درد بيمار
        چو دل بيمار شد، مشکل شود کار
        نه دمسازي، که با وي راز گويم
        نه ياري، تا غم دل باز گويم
        درين محفل چو من حسرت کشي نيست
        بسوز سينه من، آتشي نيست
        ............
        رهی معیری 1327
        روحش شاد خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        سه شنبه ۱۹ دی ۱۴۰۲ ۱۴:۰۶
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        پنجشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۲ ۰۸:۱۳
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        جمعه ۲۲ دی ۱۴۰۲ ۱۴:۱۴

        زان می که در شب‌های غم بارد فروغ صبحدم

        غافل کند از بیش و کم فارغ ز تشویشم کند

        رهی معیری خندانک
        ارسال پاسخ
        اسدی
        سه شنبه ۱۹ دی ۱۴۰۲ ۰۹:۵۷
        با سلام
        چهارصد سال قبل از میلاد در یونان زنان و بردگان در یک ردیف تلقی می شدند .هم در اروپا و هم غیر لروپا زنان حق رای نداشتند البته در اروپا این حق در مسیر تکامل زودتر تعدیل شد ولی در تعداد معدودی از کشورهای اسلامی که خودشان را به عنوان شهر وند جهانی با دنیا و و دموکراسی وفق نداده اند زن هم چنان جنس دوم است و گویی فراموش کرده اند که از شکم مادر زاده شده اند .سیمون دوبوار که خود خانمی است در کتاب جنس دوم می گوید از آغاز مرد خود را همچون خویش و زن را به مثابه دیگری دیده است. یعنی کسی که هم سنگ مرد نیست. هیچ زنی زن به دنیا نمی آید بلکه زن می شود .خلاصه کلام اینکه سوای جنسیت همه ما انسان هستیم و هر کدام دارای توانایی های خاص خود را داریم که یکدیگر را
        تکمیل می کتیم و ایضن اینکه این توانایی ها برای هر کدام مان در طول تاریخ تغییر می کند .یادمان باشد تعیین جنسیت قد قیافه رنگ پوست و نزاد خداداد است و این احتمال بود که هر مردی زن باشد مهم این است که ما با داشته هایمان در مسیر تکانل چگونه به انسانیت برسیم. .موفق باشید استاد گرامی و خدانگه دار خندانک
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        سه شنبه ۱۹ دی ۱۴۰۲ ۱۴:۰۶
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدرضا صدقی
        محمدرضا صدقی
        سه شنبه ۱۹ دی ۱۴۰۲ ۱۵:۳۶
        🌹
        -🌹
        --🌹
        ---🌹
        -----🌹
        -------🌹
        --------🌹
        ---------🌹
        -----------🌹
        -------------🌹
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۲ ۱۲:۱۷

        جهان داور چو گيتي را بنا کرد
        پي ايجاد زن، انديشه ها کرد
        مهيا تا کند اجزاي او را
        ستاند از لاله و گل، رنگ و بو را
        ز دريا عمق و از خورشيد گرمي
        ز آهن سختي، از گلبرگ نرمي
        تکاپو از نسيم و مويه از جوي
        ز شاخ تر، گرائيدن بهر سوي
        ز امواج خروشان، تندخوئي
        ز روز و شب، دو رنگي و دو روئي
        صفا از صبح و شورانگيزي از مي
        شکرافشاني و شيريني از ني
        ز طبع زهره، شادي آفريني
        ز پروين، شيوه بالانشيني
        ز آتش گرمي و دم سردي از آب
        خيال انگيزي از شبهاي مهتاب
        گران سنگي، ز لعل کوهساري
        سبک روحي، ز مرغان بهاري
        فريب از مار و دورانديشي از مور
        طراوت از بهشت و جلوه از حور
        ز جادوي فلک، تزوير و نيرنگ
        تکبر از پلنگ آهنين چنگ
        ز گرگ تيز دندان، کينه جوئي
        ز طوطي، حرف ناسنجيده گوئي
        ز باد هرزه پو، نااستواري
        ز دور آسمان، ناپايداري
        جهاني را بهم آميخته ايزد
        همه در قالب زن، ريخت ايزد
        ندارد در جهان، همتاي ديگر
        شادروان استاد رهی معیری 1327 خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سایه سیرنگ
        سایه سیرنگ
        چهارشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۲ ۱۳:۳۱
        درود احسنت بشما خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدرضا صدقی
        محمدرضا صدقی
        چهارشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۲ ۱۷:۰۵
        🌹
        -🌹
        --🌹
        ---🌹
        -----🌹
        -------🌹
        --------🌹
        ---------🌹
        -----------🌹
        -------------🌹
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        پنجشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۲ ۰۸:۱۳
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        جمعه ۲۲ دی ۱۴۰۲ ۱۴:۱۵

        نور سحرگاهی دهد
        فیضی که می‌خواهی دهد

        با مسکنت شاهی دهد
        سلطان درویشم کند

        رهی معیری خندانک
        ارسال پاسخ
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        سه شنبه ۱۹ دی ۱۴۰۲ ۱۳:۳۵
        خندانک
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        سه شنبه ۱۹ دی ۱۴۰۲ ۱۴:۰۶
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدرضا صدقی
        محمدرضا صدقی
        سه شنبه ۱۹ دی ۱۴۰۲ ۱۵:۳۶
        🌹
        -🌹
        --🌹
        ---🌹
        -----🌹
        -------🌹
        --------🌹
        ---------🌹
        -----------🌹
        -------------🌹
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۲ ۱۲:۱۷

        جهان داور چو گيتي را بنا کرد
        پي ايجاد زن، انديشه ها کرد
        مهيا تا کند اجزاي او را
        ستاند از لاله و گل، رنگ و بو را
        ز دريا عمق و از خورشيد گرمي
        ز آهن سختي، از گلبرگ نرمي
        تکاپو از نسيم و مويه از جوي
        ز شاخ تر، گرائيدن بهر سوي
        ز امواج خروشان، تندخوئي
        ز روز و شب، دو رنگي و دو روئي
        صفا از صبح و شورانگيزي از مي
        شکرافشاني و شيريني از ني
        ز طبع زهره، شادي آفريني
        ز پروين، شيوه بالانشيني
        ز آتش گرمي و دم سردي از آب
        خيال انگيزي از شبهاي مهتاب
        گران سنگي، ز لعل کوهساري
        سبک روحي، ز مرغان بهاري
        فريب از مار و دورانديشي از مور
        طراوت از بهشت و جلوه از حور
        ز جادوي فلک، تزوير و نيرنگ
        تکبر از پلنگ آهنين چنگ
        ز گرگ تيز دندان، کينه جوئي
        ز طوطي، حرف ناسنجيده گوئي
        ز باد هرزه پو، نااستواري
        ز دور آسمان، ناپايداري
        جهاني را بهم آميخته ايزد
        همه در قالب زن، ريخت ايزد
        ندارد در جهان، همتاي ديگر
        شادروان استاد رهی معیری 1327 خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        جمعه ۲۲ دی ۱۴۰۲ ۱۴:۱۶
        سوزد مرا سازد مرا
        در آتش اندازد مرا

        وز من رها سازد مرا
        بیگانه از خویشم‌ کند

        رهی معیری خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدی عبدلی حسین آبادی
        سه شنبه ۱۹ دی ۱۴۰۲ ۱۵:۳۹
        درود خندانک درود خندانک درود خندانک
        زیبا سرودید خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۲ ۱۲:۱۸

        جهان داور چو گيتي را بنا کرد
        پي ايجاد زن، انديشه ها کرد
        مهيا تا کند اجزاي او را
        ستاند از لاله و گل، رنگ و بو را
        ز دريا عمق و از خورشيد گرمي
        ز آهن سختي، از گلبرگ نرمي
        تکاپو از نسيم و مويه از جوي
        ز شاخ تر، گرائيدن بهر سوي
        ز امواج خروشان، تندخوئي
        ز روز و شب، دو رنگي و دو روئي
        صفا از صبح و شورانگيزي از مي
        شکرافشاني و شيريني از ني
        ز طبع زهره، شادي آفريني
        ز پروين، شيوه بالانشيني
        ز آتش گرمي و دم سردي از آب
        خيال انگيزي از شبهاي مهتاب
        گران سنگي، ز لعل کوهساري
        سبک روحي، ز مرغان بهاري
        فريب از مار و دورانديشي از مور
        طراوت از بهشت و جلوه از حور
        ز جادوي فلک، تزوير و نيرنگ
        تکبر از پلنگ آهنين چنگ
        ز گرگ تيز دندان، کينه جوئي
        ز طوطي، حرف ناسنجيده گوئي
        ز باد هرزه پو، نااستواري
        ز دور آسمان، ناپايداري
        جهاني را بهم آميخته ايزد
        همه در قالب زن، ريخت ايزد
        ندارد در جهان، همتاي ديگر
        شادروان استاد رهی معیری 1327 خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدرضا صدقی
        محمدرضا صدقی
        چهارشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۲ ۱۷:۰۵
        🌹
        -🌹
        --🌹
        ---🌹
        -----🌹
        -------🌹
        --------🌹
        ---------🌹
        -----------🌹
        -------------🌹
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        پنجشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۲ ۰۸:۱۳
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        جمعه ۲۲ دی ۱۴۰۲ ۱۴:۱۷
        بستاند ای سرو سهی!
        سودای هستی از رهی

        یغما کند اندیشه را
        دور از بداندیشم کند

        رهی معیری خندانک
        ارسال پاسخ
        جواد کاظمی نیک
        سه شنبه ۱۹ دی ۱۴۰۲ ۱۶:۰۱
        💙💙💙💙💙💙
        🩵🩵🩵🩵🩵
        🩵💙💙💙
        💙💙💙
        🩵🩵
        💙🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        🌺🌺🌺🌺🌺
        🪻🪻🪻🪻
        🌼🌼🌼
        🥀🥀
        💮
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۲ ۱۲:۱۸

        جهان داور چو گيتي را بنا کرد
        پي ايجاد زن، انديشه ها کرد
        مهيا تا کند اجزاي او را
        ستاند از لاله و گل، رنگ و بو را
        ز دريا عمق و از خورشيد گرمي
        ز آهن سختي، از گلبرگ نرمي
        تکاپو از نسيم و مويه از جوي
        ز شاخ تر، گرائيدن بهر سوي
        ز امواج خروشان، تندخوئي
        ز روز و شب، دو رنگي و دو روئي
        صفا از صبح و شورانگيزي از مي
        شکرافشاني و شيريني از ني
        ز طبع زهره، شادي آفريني
        ز پروين، شيوه بالانشيني
        ز آتش گرمي و دم سردي از آب
        خيال انگيزي از شبهاي مهتاب
        گران سنگي، ز لعل کوهساري
        سبک روحي، ز مرغان بهاري
        فريب از مار و دورانديشي از مور
        طراوت از بهشت و جلوه از حور
        ز جادوي فلک، تزوير و نيرنگ
        تکبر از پلنگ آهنين چنگ
        ز گرگ تيز دندان، کينه جوئي
        ز طوطي، حرف ناسنجيده گوئي
        ز باد هرزه پو، نااستواري
        ز دور آسمان، ناپايداري
        جهاني را بهم آميخته ايزد
        همه در قالب زن، ريخت ايزد
        ندارد در جهان، همتاي ديگر
        شادروان استاد رهی معیری 1327 خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        جمعه ۲۲ دی ۱۴۰۲ ۱۴:۱۹
        همچو نی می‌نالم از سودای دل

        آتشی در سینه دارم جای دل

        رهی معیری خندانک
        ارسال پاسخ
        فاطمه بهرامی
        سه شنبه ۱۹ دی ۱۴۰۲ ۱۷:۱۱
        درود استاد استکی بزرگوار
        روح استاد معیری شاد
        اما زیاد اغراق در حق زن داشتند
        زن ملکه مهر ومحبت است باید با لطافت و نرمی در وصفش سخن رانده شود وبا عشق نوازش خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۲ ۱۲:۱۸

        جهان داور چو گيتي را بنا کرد
        پي ايجاد زن، انديشه ها کرد
        مهيا تا کند اجزاي او را
        ستاند از لاله و گل، رنگ و بو را
        ز دريا عمق و از خورشيد گرمي
        ز آهن سختي، از گلبرگ نرمي
        تکاپو از نسيم و مويه از جوي
        ز شاخ تر، گرائيدن بهر سوي
        ز امواج خروشان، تندخوئي
        ز روز و شب، دو رنگي و دو روئي
        صفا از صبح و شورانگيزي از مي
        شکرافشاني و شيريني از ني
        ز طبع زهره، شادي آفريني
        ز پروين، شيوه بالانشيني
        ز آتش گرمي و دم سردي از آب
        خيال انگيزي از شبهاي مهتاب
        گران سنگي، ز لعل کوهساري
        سبک روحي، ز مرغان بهاري
        فريب از مار و دورانديشي از مور
        طراوت از بهشت و جلوه از حور
        ز جادوي فلک، تزوير و نيرنگ
        تکبر از پلنگ آهنين چنگ
        ز گرگ تيز دندان، کينه جوئي
        ز طوطي، حرف ناسنجيده گوئي
        ز باد هرزه پو، نااستواري
        ز دور آسمان، ناپايداري
        جهاني را بهم آميخته ايزد
        همه در قالب زن، ريخت ايزد
        ندارد در جهان، همتاي ديگر
        شادروان استاد رهی معیری 1327 خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدرضا صدقی
        محمدرضا صدقی
        چهارشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۲ ۱۷:۰۵
        🌹
        -🌹
        --🌹
        ---🌹
        -----🌹
        -------🌹
        --------🌹
        ---------🌹
        -----------🌹
        -------------🌹
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        پنجشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۲ ۰۸:۱۳
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        جمعه ۲۲ دی ۱۴۰۲ ۱۴:۱۹

        من که با هر داغ پیدا ساختم

        سوختم از داغ ناپیدای دل

        رهی معیری خندانک
        ارسال پاسخ
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        سه شنبه ۱۹ دی ۱۴۰۲ ۲۰:۴۸
        رهی که رفت و رها شد
        ریز ریز از زهر زن
        حالیا ای چشمه فکری به حال خویش کن
        این علم غیر که بر افروخته ای
        دودش به چشمت نرود خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۲ ۱۲:۱۹
        درود دوست عزیز

        جهان داور چو گيتي را بنا کرد
        پي ايجاد زن، انديشه ها کرد
        مهيا تا کند اجزاي او را
        ستاند از لاله و گل، رنگ و بو را
        ز دريا عمق و از خورشيد گرمي
        ز آهن سختي، از گلبرگ نرمي
        تکاپو از نسيم و مويه از جوي
        ز شاخ تر، گرائيدن بهر سوي
        ز امواج خروشان، تندخوئي
        ز روز و شب، دو رنگي و دو روئي
        صفا از صبح و شورانگيزي از مي
        شکرافشاني و شيريني از ني
        ز طبع زهره، شادي آفريني
        ز پروين، شيوه بالانشيني
        ز آتش گرمي و دم سردي از آب
        خيال انگيزي از شبهاي مهتاب
        گران سنگي، ز لعل کوهساري
        سبک روحي، ز مرغان بهاري
        فريب از مار و دورانديشي از مور
        طراوت از بهشت و جلوه از حور
        ز جادوي فلک، تزوير و نيرنگ
        تکبر از پلنگ آهنين چنگ
        ز گرگ تيز دندان، کينه جوئي
        ز طوطي، حرف ناسنجيده گوئي
        ز باد هرزه پو، نااستواري
        ز دور آسمان، ناپايداري
        جهاني را بهم آميخته ايزد
        همه در قالب زن، ريخت ايزد
        ندارد در جهان، همتاي ديگر
        شادروان استاد رهی معیری 1327 خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدرضا صدقی
        محمدرضا صدقی
        چهارشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۲ ۱۷:۰۵
        🌹
        -🌹
        --🌹
        ---🌹
        -----🌹
        -------🌹
        --------🌹
        ---------🌹
        -----------🌹
        -------------🌹
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        پنجشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۲ ۰۸:۱۳
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        جمعه ۲۲ دی ۱۴۰۲ ۱۴:۲۰
        همچو موجم یک نفس آرام نیست

        بس که طوفان‌زا بود دریای دل

        رهی معیری خندانک
        ارسال پاسخ
        فرامرز عبداله پور
        سه شنبه ۱۹ دی ۱۴۰۲ ۲۲:۵۲
        درود جناب استکی بزرگوار
        روحش شاد
        ⚘⚘⚘⚘⚘
        زنده باشید به مهر
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۲ ۱۲:۱۹

        جهان داور چو گيتي را بنا کرد
        پي ايجاد زن، انديشه ها کرد
        مهيا تا کند اجزاي او را
        ستاند از لاله و گل، رنگ و بو را
        ز دريا عمق و از خورشيد گرمي
        ز آهن سختي، از گلبرگ نرمي
        تکاپو از نسيم و مويه از جوي
        ز شاخ تر، گرائيدن بهر سوي
        ز امواج خروشان، تندخوئي
        ز روز و شب، دو رنگي و دو روئي
        صفا از صبح و شورانگيزي از مي
        شکرافشاني و شيريني از ني
        ز طبع زهره، شادي آفريني
        ز پروين، شيوه بالانشيني
        ز آتش گرمي و دم سردي از آب
        خيال انگيزي از شبهاي مهتاب
        گران سنگي، ز لعل کوهساري
        سبک روحي، ز مرغان بهاري
        فريب از مار و دورانديشي از مور
        طراوت از بهشت و جلوه از حور
        ز جادوي فلک، تزوير و نيرنگ
        تکبر از پلنگ آهنين چنگ
        ز گرگ تيز دندان، کينه جوئي
        ز طوطي، حرف ناسنجيده گوئي
        ز باد هرزه پو، نااستواري
        ز دور آسمان، ناپايداري
        جهاني را بهم آميخته ايزد
        همه در قالب زن، ريخت ايزد
        ندارد در جهان، همتاي ديگر
        شادروان استاد رهی معیری 1327 خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدرضا صدقی
        محمدرضا صدقی
        چهارشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۲ ۱۷:۰۵
        🌹
        -🌹
        --🌹
        ---🌹
        -----🌹
        -------🌹
        --------🌹
        ---------🌹
        -----------🌹
        -------------🌹
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        پنجشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۲ ۰۸:۱۴
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        جمعه ۲۲ دی ۱۴۰۲ ۱۴:۲۰
        دل اگر از من گریزد وای من

        غم اگر از دل گریزد وای دل

        رهی معیری خندانک
        ارسال پاسخ
        جواد کاظمی نیک
        پنجشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۲ ۰۲:۰۴
        ۰🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        🌺🌺🌺🌺🌺
        🪻🪻🪻🪻
        🌼🌼🌼
        🥀🥀
        💮🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        🌺🌺🌺🌺🌺
        🪻🪻🪻🪻
        🌼🌼🌼
        🥀🥀
        💮
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۲۲ دی ۱۴۰۲ ۰۸:۰۸
        درود بزرگوار
        کيم من، دردمندي، ناتواني
        اسيري، خسته اي، افسرده جاني
        تذروي آشيان بر باد رفته
        بدام افتاده اي، از ياد رفته
        دلم بيمار و لب خاموش و رخ زرد
        همه سوز و همه داغ و همه درد
        بود آسان علاج درد بيمار
        چو دل بيمار شد، مشکل شود کار
        نه دمسازي، که با وي راز گويم
        نه ياري، تا غم دل باز گويم
        درين محفل چو من حسرت کشي نيست
        بسوز سينه من، آتشي نيست خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        جمعه ۲۲ دی ۱۴۰۲ ۱۴:۲۱
        ما ز رسوایی بلندآوازه‌ایم

        نامور شد هرکه شد رسوای دل

        رهی معیری خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدی عبدلی حسین آبادی
        پنجشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۲ ۰۹:۴۱
        درود بر شما خندانک
        عالی بود خندانک خندانک
        محمدرضا صدقی
        محمدرضا صدقی
        پنجشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۲ ۱۵:۲۲
        🌹
        -🌹
        --🌹
        ---🌹
        -----🌹
        -------🌹
        --------🌹
        ---------🌹
        -----------🌹
        -------------🌹
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۲۲ دی ۱۴۰۲ ۰۸:۰۸
        درود بزرگوار
        کيم من، دردمندي، ناتواني
        اسيري، خسته اي، افسرده جاني
        تذروي آشيان بر باد رفته
        بدام افتاده اي، از ياد رفته
        دلم بيمار و لب خاموش و رخ زرد
        همه سوز و همه داغ و همه درد
        بود آسان علاج درد بيمار
        چو دل بيمار شد، مشکل شود کار
        نه دمسازي، که با وي راز گويم
        نه ياري، تا غم دل باز گويم
        درين محفل چو من حسرت کشي نيست
        بسوز سينه من، آتشي نيست خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        جمعه ۲۲ دی ۱۴۰۲ ۱۴:۲۲

        خانه‌ی مور است و منزلگاه بوم

        آسمان با همت والای دل

        رهی معیری خندانک
        ارسال پاسخ
        نرگس زند (آرامش)
        پنجشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۲ ۱۵:۰۳
        درود وعرض ارادت خاص جناب استاد خندانک
        روحشون شاد خندانک
        شما هم سلامت باشید وسپاس بابت اشتراک این شعر خندانک
        محمدرضا صدقی
        محمدرضا صدقی
        پنجشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۲ ۱۵:۲۲
        🌹
        -🌹
        --🌹
        ---🌹
        -----🌹
        -------🌹
        --------🌹
        ---------🌹
        -----------🌹
        -------------🌹
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۲۲ دی ۱۴۰۲ ۰۸:۰۸
        درود بانو
        کيم من، دردمندي، ناتواني
        اسيري، خسته اي، افسرده جاني
        تذروي آشيان بر باد رفته
        بدام افتاده اي، از ياد رفته
        دلم بيمار و لب خاموش و رخ زرد
        همه سوز و همه داغ و همه درد
        بود آسان علاج درد بيمار
        چو دل بيمار شد، مشکل شود کار
        نه دمسازي، که با وي راز گويم
        نه ياري، تا غم دل باز گويم
        درين محفل چو من حسرت کشي نيست
        بسوز سينه من، آتشي نيست خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        جمعه ۲۲ دی ۱۴۰۲ ۱۴:۲۳
        گنج منعم خرمن سیم و زر است

        گنج عاشق گوهر یکتای دل

        رهی معیری خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        جمعه ۲۲ دی ۱۴۰۲ ۱۴:۲۴
        در میان اشک نومیدی رهی

        خندم از امیدواری‌های دل

        رهی معیری خندانک
        بهروز عسکرزاده
        يکشنبه ۲۴ دی ۱۴۰۲ ۲۰:۴۱
        سلام و عرض ادب جناب استکی عزیز

        شعر زیبایی است این سرودۀ رهی معیری، و سپاس از شما که آن را در اینجا گذاشته‌اید امّا از هر زاویه که نگاه شود، مفهومش پذیرفتنی یا قابل اعتنا نیست...

        تندرست و شاد باشید
        خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3