عرض سلام و ادب جناب ایرانی
اول بگویمتان که کامنت بنده را به هیچ وجه جوابیه یا دفاعیه تلقی نکنید زیرا صرفا فقط گپ دوستانه است، همین.
نظر هرکس در جای خود قابل احترام است اما فکر میکنم منظور بنده را دقیق متوجه نشدید بزرگوار!
اتفاقا نه اینکه از صف مردم خارج شود بلکه برعکس در صف مردم قرار بگیرد؛ یعنی طرف حق. شعر بجای خود و تعهد نیز بجای خود، این دو تضادی با هم ندارند.
ضرر! منازعات؟ اینکه چیز جدیدی نیست؛ شاید نانش آجر شود و چند صباحی قلمش بشکند اما بیشک در یادها میماند و اثر خود را ولو کوچک میگذارد.
خواص که آدم فضایی نیستند، آنها نیز در همین جامعه زندگی میکنند! پس لاجرم از شرایط و پیرامون تأثیر میگیرند. یکی توانایی این را دارد که بر خواص تاثیر بگذارد و دیگری بر عوام.
بنابراین:
چه مصلح خواص
چه مصلح عوام
(حال اگر سمبهاش کم زور بود، چه باک ــ چه بهتر که بر خانوادهاش تاثیر بگذارد.)
به هر حال نباید سخن یک تن را برهان جمعی و قطعی تلقی کرد زیرا (چه بخواهیم چه نخواهیم) این نیز موافقانی دارد و آن نیز مخالفانی.
گفتنیها را پیشتر گفتهام (سرتان را درد نیاورم بزرگوار) فقط خیلی خلاصه بگویمتان: یکی از چند منظور بنده این بود که هنرمندان هرچه میخواهند باشند فقط قلمفروش و هنربند نباشند و شرافت هنری خود را فدای صلهی چربوچیلِ بالانشینها نکنند. (البته هر بالانشینی که در برههای از تاریخ بنا بر هر دلیلونادلیلی ظلم پیشه میکند و بیعدالتی) وگرنه هر بالانشینی لزوماً بد نیست و بد نمیشود.
این مقوله نه به سبک، قالب، میزان هنر فرد، صدای تریبون و... بستگی دارد و نه به جایگاه و اعتبار هنریاش، بلکه فقط و فقط بستگی به تعهد و شرافت قلمش دارد.
جالبتر اینکه ربطی به دین و مذهب و طرز تفکر و ایدئولوژی فرد نیز ندارد...
مثلا فرض کنید مسلمانی میببیند که در فلان مورد حق با یک مسیحی است (و چون مسیحی حرف حق میزند) لذا میشتابد تا از حق آن غیر مسلمان یا دیگراندیش دفاع کند. حال اگر میان تعهد و باور گیر افتاد و نتوانست که نقش مصلح را ایفا کند، میتواند لااقل دفاع ناحق نکند و سکوت پیشه کند؛ چراکه گاه سکوت در مواقعی بسیار قابل احترام است. آری به باور من کسی که چنین مرام پسندیدهای دارد براستی یک هنرمند واقعی و یک مصلح اجتماعی است. یا حق
سپاس بابت تمام زحماتتان
ان شاء الله زیر سایه ی جدم امام حسین علیه السلام پاینده باشید
نکته نظراتی هم دارم که شاید در خصوصی مزاحم شدم