پنجشنبه ۱ آذر
آقای سعدی ! شما هم ؟
ارسال شده توسط سامان سولقانی در تاریخ : يکشنبه ۹ بهمن ۱۴۰۱ ۰۴:۳۵
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۸۳۱ | نظرات : ۱۸
|
|
هر که دلارام ديد از دلش آرام رفت
چشم ندارد خلاص هر که در اين دام رفت
ياد تو مي رفت و ما عاشق و بي دل بديم
پرده برانداختي کار به اتمام رفت
ماه نتابد به روز چيست که در خانه تافت
سرو نرويد به بام کيست که بر بام رفت
مشعله اي برفروخت پرتو خورشيد عشق
خرمن خاصان بسوخت خانگه عام رفت
عارف مجموع را در پس ديوار صبر
طاقت صبرش نبود ننگ شد و نام رفت
گر به همه عمر خويش با تو برآرم دمي
حاصل عمر آن دمست باقي ايام رفت
هر که هوايي نپخت يا به فراقي نسوخت
آخر عمر از جهان چون برود خام رفت
ما قدم از سر کنيم در طلب دوستان
راه به جايي نبرد هر که به اقدام رفت
همت سعدي به عشق ميل نکردي ولي
مي چو فروشد به کام عقل به ناکام رفت
سعدی
.
دیده دلارام دید ازدلم آرام رفت
دل چو ندارد قرار روح به دیداررفت
عشق تو رفتی ما عاشق بیدل شدیم
نکته به عشق کاشتی کاربه اتمام رفت
پرتو خورشید عشق روز تدارد به سال
ماه نتابد به روز کیست که از خانه رفت
نوربه قلبم شتافت درپس دیوارصبر
کیست که چون سابه ای از بردلداررفت
من به همه عمر خودبا تو به آرام دل
حاصل عمربا تو باد باقی ایام رفت
هرکه ندارد غمی یا که ندارد طبی
عشق ندارد بکام خام ز دنیای رفت
من کرم از درکنم در طلب یارخود
دل بشود راهی و از براقدام رفت
همت آدینه بین در پی عشقش چنین
می چوبه میخانه بردعقل به دیداررفت
شاعر : .......
پ ن ؛
"سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز "
مرده آن است که شعر ِتو به سرقت نبرد
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۱۲۹۵۶ در تاریخ يکشنبه ۹ بهمن ۱۴۰۱ ۰۴:۳۵ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
|
درود انگار جناب سعدی علیه الرحمه شعر یکی از دوستان رو که اینجا ثبت شده و هنوزم توی صفحه اول هست و قابل مشاهده به طرز نامحسوسی کپی برداری کرده ! . شعر بالا از شیخ اجل سعدی ست و بظاهر شعر پایین که انگار خیلی هم عجله داشتن از شیخ عجله ی مذکور هست که بعنوان "دلارام" توی همین سایت ثبت شده . | |
|
حالا فهمیدیم چی شد.. سیپاس.. شاید جناب سعدی توجیهی برای این کار داشته باشند..😎 باید یک عدد تماس روحی با ایشان برقرار کرد تا رود انصاف ما را در سبق..😎 | |
|
سلام علیکم آقا ما که تشنه ی نوازشیم به فرموده حضرت صاٸب ؛ "آن نخل ناخلف که تبر شد زما نبود مارا زمانه گر شکند ساز می شویم" | |
|
زنده باشید آقا سامان جان مزاح کردم، به هرحال روش جالبی بود👍دم شما گرم چی بگم والا، امان از دست این شیوخ عجول! | |
|
تشکر | |
|
سلام و سپاس از همراهیتون بله یک وقت هست که این تکرار و یکشکلی سهوا رخ داده که طبیعیه و ممکنه برای هر کس به وجود بیاد اما اینکه شعری رو بگذاری پیش روی خودت و با عوض کردن چند تا کلمه و بعبارتی با سلاخی کردنش بنام خودت ثبت کنی دیگه قابل اغماض نیست و حکمش کم از محاربه با ادیبات نمی تونه باشه . واقعا توی این دوره زمونه شاعر بودن اصلا سعدی بودن هم مگه فضیلتی محسوب میشه که بعضیا اینقدر اصرار به ادیبنمایی دارند خب همین وقتو انرژیو در راستای شارلاتانیسم اگه صرف کارهای اقتصادی و سیاسی بکنن قطعا موفق تر و مشهورتر خواهند شد | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
ما که نفهمیدیم چی شد..
درود..🙈