سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 12 ارديبهشت 1403
  • شهادت استاد مرتضي مطهري، 1358 هـ ش - روز معلم
23 شوال 1445
    Wednesday 1 May 2024
    • روز جهاني كار و كارگر
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    چهارشنبه ۱۲ ارديبهشت

    پست های وبلاگ

    شعرناب
    اگر باهم بودیم...
    ارسال شده توسط

    غزاله غفارزاده

    در تاریخ : پنجشنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۱ ۰۸:۱۱
    موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۴۶۵ | نظرات : ۶

    اگر باهم بودیم،
    گل‌های نرگس را روی موجِ موهایت
    می‌چیدم و در آبیِ عمیقِ چشمانت 
    فرو می‌رفتم؛ آنقدر دست و پا می‌زدم
    تا تو دستم را بگیری و سرِ احساسم را 
    از غرق‌شدن
    نجات بدهی.
     آخ لطافتِ سپیدِ دستانت!
    دیبای اصیلِ سرزمینِ احساس است
    و امید به فردای شهرِ آرزوها...
    انگار، آرامشِ سرسبز خیال من
    در آن‌ها نهفته است...
     
    اگر باهم بودیم
    برای بوسه‌هایم قصهٔ شیرینِ لب‌هایت
    را تعریف می‌کردم و آن‌ها را به‌سوی تو
    می‌کشاندم؛ 
    برای زخم‌هایم، نگاهِ گرمت را قرض می‌گرفتم
    و برای رنجِ درونم، آرامشِ چشمانت را...
    به‌راستی، در چشم‌هایت چه داری
    که اینگونه اضطرابِ واژه‌هایم را
    آرام می‌کنند و خیالِ سرکشِ مرگ را
    در دلم می‌میرانند؟
     
    اگر باهم بودیم
    ستاره‌ها را به‌یمنِ حضورت 
    از قابِ شب‌هایم محو می‌کردم
    و عذرِ ماه را به‌قدر تمام روزگارانی
    که قرار بود باهم باشیم،
    می‌خواستم. 
    در کنارت، سیاهی و سفیدی؛
     کوتاهی روزهای سرد زمستان و
     بلندای شب‌هایش که
    هیچ‌گاه اندازهٔ تنِ جهانم نشد و
    شعلهٔ آفتاب و سایهٔ مهتاب، برایم
    هیچ فرقی نداشت...
     
    اگر باهم بودیم
    چه قصه‌ها که نمی‌خواندم؛
    چه شعرها که نمی‌گفتم
    و چه بوسه‌هایی که روانهٔ لب‌هایت 
    نمی‌کردم...
    اگر باهم بودیم
    دست‌هایت را سفت می‌گرفتم
    و به عظمت بازوانت چنگ می‌زدم
    شاید دیگر از دنیای من بیرون نمی‌رفتی
    شاید... شاید...
     
    غزاله غفارزاده

    ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
    این پست با شماره ۱۲۸۲۵ در تاریخ پنجشنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۱ ۰۸:۱۱ در سایت شعر ناب ثبت گردید

    نقدها و نظرات
    سید هادی محمدی
    پنجشنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۱ ۲۰:۵۲
    درود بر شما

    اتفاقا بسیاری از آثار فاخر ادبی در غیاب معشوق و برای او سروده شده است خندانک
    غزاله غفارزاده
    غزاله غفارزاده
    جمعه ۲۵ آذر ۱۴۰۱ ۰۰:۱۵
    درود
    بله، کاملا درسته
    ارسال پاسخ
    زهره دهقانی ( شادی)
    پنجشنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۱ ۲۳:۲۷
    سلام و درود بانو غفارزاده عزیز
    شعرتان را خواندم و لذتی بی نهایت بردم بسیار تا بسیار زیبا بود لطیف و همراه با احساس عشق و با بیانی روان و دلنشین
    آغاز و پایانی شیرین⭐⭐⭐⭐
    "شاید دیگر از دنیای من بیرون نمی رفتی"
    شاید....شاید
    خلاصه بگم لذت ها بردم از شعرتان...👌👌👌👌
    تبریک 💐💐💐💐
    غزاله غفارزاده
    غزاله غفارزاده
    جمعه ۲۵ آذر ۱۴۰۱ ۰۰:۱۶
    درود بر شما بزرگوار
    سپاس نازنین، لطف دارید
    ارسال پاسخ
    ساسان مردوخی
    يکشنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۱ ۰۱:۰۲
    درود بر شما غزاله خانم
    سروده ای زیبا و شیوا 👏👏
    غزاله غفارزاده
    غزاله غفارزاده
    دوشنبه ۲۸ آذر ۱۴۰۱ ۰۶:۴۶
    درود، سپاس فراوان از شما
    ارسال پاسخ
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0