درود امیر حسین جان
دلتان حسابی پر است و دیواری کوتاه تر از ما پیدا نکردید.
من به این جریان یا رویکرد سیاسی خاصی که به طور ضمنی در مطالبتان اشاره می کنید تعلق ندارم.
یک مقدار هم شعار دادید که من هم با شما تکرار می کنم و باز روی آنها تفاهم داریم.
از یک تشبیه استفاده می کنم و بعد می روم روی بند آخر مباحثتان یعنی لزوم دموکراسی و گفتگو که اتفاقا دغدغه اصلی این روزهای بنده هم هست.
فرض کنید به راننده ای می گویند در هنگام رانندگی نباید تحت تاثیر مشروبات الکلی یا مواد مخدر باشید. این توصیه به این معنی نیست که کسی آزادی تردد راننده را محدود کرده باشد. او می تواند هر شهری را خواست به عنوان مقصد انتخاب کند و هر بزرگراهی که مایل بود به سمت مقصدش حرکت کند. می تواند از جاده خاکی یا «آف رود» هم استفاده کند. این توصیه آنقدر منطقی و بدیهی است که بعید است کسی بر روی زمین، اعتراضی به آن داشته باشد.
در مطلب بنده هم، من هر کسی که از بطن مردم و از درد مردم بگوید را شاعر مردمی دانسته ام. فقط توصیه ای بسیار بنیادین و منطقی داشتم که اگر شاعر مردمی خواست یک گام جلوتر بگذارد و از درمان بگوید شایسته است عالمانه نظر بدهد و برای اینکار نمی تواند قلمش را به دهان مردم کوچه و بازار پیوند بزند. مجددا تکرار می کنم: شاعر مردمی در بیان درد، زبان مردم است اما در بیان درمان درد مردم، بد نیست بیشتر بخواند، تفکر کند، مشورت بگیرد و در مورد توصیه و تجویز خود، احساس تعهد نماید.
باور کنید هیچ کس مخالف این استدلال نیست و این حرف هم مخالف آزادی نیست و اصلا این معنی را نمی رساند که شاعر را مجبور کنیم چه بگوید یا نگوید...
از این موضوع بگذریم و برسیم به دغدغه مشترک خودمان:
دموکراسی و گفتگو
هر رنجی که ما ایرانیان می کشیم دقیقا به همین خاطر است که تمرین دموکراسی نکرده ایم و مهارت گفتگو نداریم.
همه باید با هم گفتگو کنیم و نهایتا پس از گفتگو، رای اکثریت است که باید مبنا قرار گیرد.
آن رسانه های مشکوک الحال، سال ها در تلاشند که ما کنار یکدیگر ننشینیم و گفتگو نکنیم. مزدور اجنبی ما را به نفرت پراکنی می خواند نه گفتگو.
همه ما می دانیم دردهای جامعه امروز ما چیست. شما هم اشاره ای کردید و قبول دارم. اما در مورد راهکار و راه حل:
مزدور «بن اره» که می خواهد سر به تن ایرانیان نباشد هم به عوام ما و هم به شاعر نابخرد ما توصیه می کند که این خط را دنبال کنید: نفرت ورزیدن و گفتگونکردن
من به شاعر وطنم توصیه می کنم در بیان راهکار، گوش به رسانه اجنبی نداشته باشد و با احساس تعهد به ایران و ایرانی، بخواند و بیاندیشد و راهکار عالمانه خود را در بیان شاعرانه بگنجاند. واقعا حق ندارم این را از شاعر سرزمینم بخواهم؟ این به معنای تحمیل اراده و اجبار است؟؟!
الان وقت آن نیست به همدیگر «انگ» بزنیم. اکنون در بزنگاه تاریخی، مردم ایران باید به یکدیگر عشق بورزند، گفتگو کنند، روشنگری کنند، تفاهم کنند و نهایتا رای بگیرند و...
باز هم سپاس امیر حسین عزیزم
صبح بارانی شورانگیز شما هم بخیر و شادی
خیلی جالب بود
باشد که شاعران مردمی علاوه بر فهمیدن درد.. راهحل و راهکار را از عوامالناس جدا نکنند..
در پناه خدای مهربان باشید 🍁🍁