سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 30 فروردين 1403
    10 شوال 1445
      Thursday 18 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۳۰ فروردين

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        پژوهشی در وزن شعر فارسی، گام دوّم
        ارسال شده توسط

        مجیدنیکی سبکبار

        در تاریخ : چهارشنبه ۲ شهريور ۱۴۰۱ ۲۰:۳۲
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۰۷۷ | نظرات : ۷

         
        با عرض سلام و تشکر از صرف وقت و بذل توجه بزرگوارانی که این مطلب را خوانده،  یا به صوت آن از سرودۀ « آه لرزان ( مثنوی 6 ) » گوش فرا می دهند.
        شروع مطلب را با تعیین جایگاهم به کمک یک تمثیل کوتاه، انجام می دهم. وزن شعر فارسی مانند یک شهر است. عروضیان اصیل و قانون مدار محله ای را در این شهر که اعیان نشین هم هست بخودشان اختصاص داده اند. در این محله قواعد و قوانینی حاکم است که بخشی از آن را بصورت یک چکیده در بخش های قبلی به نقل از کتاب عروض و قافیۀ استاد و دانشمند گرانقدر جناب دکتر سیروس شمیسا آوردم، بقیه را نیز در میان کلام و مطالب بعدی این پژوهش خواهم آورد.
        همۀ اهل این محله در یک سطح نیستند، و همۀ دارایی ها نیز ارزش یکسانی ندارند. برخی از بحرهای عروضی بسیار رایجند و برخی مهجور. بعضی مطبوعند و تعدادی نا مطبوع، یا کم مطبوع. در مجموع ثروت عظیمی از متاع فرهنگی و هنری در این بخش شهر از دیر باز اندوخته شده و برای هر ایرانی هنر دوست و فرهنگ پرور دارای ارزش عالی است.                         
        منِ نگارنده و پژوهشگر به اقتضای کاری که در پیش گرفته ام مجبورم گاهی از مرزهای این محله ( عروضیان ) خارج شده و از بیرون به نقد و بررسی قواعد عروضی بپردازم. کسانی که مرا بدلیل ناشی گری و یا مبتدی بودن ملامت کرده و مورد عتاب قرار داده و یا خواهند داد حرف جدیدی نزده اند، اما اگر پاسخی مستدل به مطالب ارائه شده ندهند آنوقت خودشان را در معرض داوری قرار خواهند داد. این پژوهش همراه با تحقیق و گردآوری مطالب و کارها و آزمون های عملی اجرا خواهد شد، که بصورت تجربیات شخصی و شاید در آینده با همیاری بخشی از خوانندگان تحقق خواهد یافت.
         محور اصلی و قابل پیگیری در این مطالب همانا سئوالات مطرح شده در هر گام یا گام های قبلی و یافتن و دادن پاسخ هایی به آن هاست.
        نخست یاد آوری سئوالات از گام های قبلی ،
        دوم پاسخ به سئوالات مذکور،
        سوم ارائه مطالب جدید، و
        دست آخر طرح سئوالات جدید.
        نخست یاد آوری سئوالات بخش های قبلی:
        1. آیا از بین حضور و یا نقش ارکان شعر، یعنی افاعیل، در مقایسه با الگوی چینش و آرایش هجاهای بلند و کوتاه، در هر مصرع کدامیک اساسی تر و بنیانی تر است؟
        2. عامل و دلیل گرایش اغلب شاعران به استفاده از یک وزن، بیشتر از سایر اوزان چیست؟ چه راز و رمزی در این انتخاب نهفته است؟ شاید پاسخ داده شود که آن ها مطبوع ترند. باز سئوالی که توسط اساتید دیگری که قبلا مطرح شده و هنوز بلا جواب مانده است، این است که فرق بین مطبوع و غیر مطبوع چیست؟
        3. چه رابطه ای بین حضور و نقش ارکان شعر یا چینش و آرایش خاص هجاهای کوتاه و بلند ( الگوی ریاضی وزن شعر) وجود دارد؟ اگر چنین رابطه ای وجود دارد، چگونه از لحاظ موسیقیایی و ریاضی قابل بیان است؟
        حال پاسخ کوتاه به این سئوالات:
        1. به طور قطع بر طبق آرای عروضیان با بیانی موجز و ریاضی آنچه در وزن شعر فارسی تعیین کننده است، همانا تناظر یک به یک هجاهای کوتاه و بلند در همه مصاریع یک قالب موزون و عروض مدار شعر فارسی است. یعنی یکسانی و همگونی چینش و آرایش هجاهای کوتاه و بلند درهمه مصاریع. افاعیل یا ارکان عروضی تنها و در بهترین حالت ابزاری هستند که می توانند ترجمان چینش ریاضی هجاهای کوتاه و بلند و در صورتی که رعایت شود ( که بندرت این اتفاق می افتد ) شکل دهنده لحن یا ریتم خاصی از یک وزن معین باشند. به عنوان مثال:
        فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن لحن و ریتم خاصی از الگوی وزنی  101110111011101 می باشد، که در آن صفر ( 0 ) معرف هجای کوتاه و یک ( 1 )معرف هجای بلند است. به ترتیب از راست به چپ.  بعدها توضیح داده خواهد شد چرا صفر و یک از هر نشانه و علامتی بهتر است.
        این بحرکه رمل مثمن محذوف نام دارد ترجمان الگوی وزنی پیش گفته می باشد که بندرت مطابق با لحن و ریتم آن شعری سروده شده است. اما تعداد تقریبی الگوی وزنی مورد اشارۀ آن، یعنی ( 101110111011101 )  127522 بیت است. می توان بر اساس الگوی وزنی پیش گفته  از ارکان شناخته شده دیگر و یا من در آوردی یا دل بخواهی متفاوتی استفاده کرد و شعر سرود. حتی می توان همانطوری که تاکنون مرسوم بوده است، هیچگونه لحن و ریتم خاصی را رعایت نکرد، بدون آن که وزن شعر به هم بخورد. اما لحن آن تغییر محسوسی خواهد نمود، یا بی نظمی حاصل از آن احساس خواهد شد. مانند : « فاعلن   مستفعلن     مستفعلاتن  فاعلن »  و « فاعلاتاتن مفاعیلن مفاعیلن فعل » . این جا بنده پایم را از تحدید و تأکیدی که جناب دکتر شمیسا برای رعایت ارکانی خاص و تعیین شدۀ شعر اعلام نموده اند، فراتر می نهم، بدون آن که اصل و اساس تعلیم ایشان را نادیده بگیرم و عروض را نقض کنم.تجربه عملی و نمایاندن این ادعا به صورت یک سروده ( آه لرزان ( مثنوی 6 )) در ادامه این بحث آمده است، خواهش می کنم دقت فرمائید.
        باید عرض کنم، تا آن جایی که بنده اطلاع دارم ارکان اصلی و زحافات بعدی در زبان و ادبیات عربی و فارسی دارای هیچگونه نقش صرفی و دستوری نیستند. اما ابزار خوبی، مخصوصا در ایام گذشته محسوب می شده اند که چینش و آرایش هجاهای بلند و کوتاه را بیان نمایند. اما فقط یک شکل ویژه را. نقش دوم و مهم دیگری نیز می توانستند داشته باشند که جنبه موسیقی و ریتم و لحن و تأکید داشت که مورد توجه قرار نگرفته است. و آن عبارت از سرودن شعر، دقیقا بر مبنای شروع و خاتمه و تأکیدات لفظی ارکان مربوطه می باشد. توضیح این قسمت در آینده مشروح تر خواهد آمد.
        1. علت رواج و گزینش بیشتر اوزان خاصی را باید در نحوۀ چینش و آرایش هجاهای کوتاه و بلند جستجو کرد و به لحن خاصی هم که احتمالا به کار برده شده باشد توجه نمود. این بحث بنوعی به مطبوع بودن و نبودن اثر نیز سرایت خواهد نمود. در روزگاران اخیر تحلیل ریاضی مباحث علمی و حتی هنری مورد توجه قرار گرفته است. هیچ حوزه ای از دانش و هنرورزی انسان ها وجود ندارد که ریاضیات در آنجا حضور نداشته باشد. بسیاری از جلوه های موسیقی، طراحی، نقاشی ریشه در این واقعیت دارند.
        آماری را از سایت گنجور برای بررسی این موضوع ارائه می کنم. 46/73 % کل ابیاتی که در شعر فارسی از اول تا کنون سروده شده است مربوط به 9 وزن یا بحر بوده که به بررسی آن ها و طرح چینش هجایی آن ها می پردازم و قبلا اعتراف می کنم که در آغاز راه این بررسی قرار دارم و تلاش زیادی در این زمینه لازم است:
        1. فعولن فعولن فعولن فعل ( متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه )        به تعداد 517/172  بیت                 27/12 %          با چینش هجایی :     10110110110
        2. مفاعیلن مفاعیلن فعولن ( هزج مسدّس محذوف یا وزن دو بیتی )          به تعداد 532/149  بیت                 64/10 %          با چینش هجایی :     11011101110
        3. فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن ( رمل مثمن محذوف )                           به تعداد 522/127  بیت                 07/9 %          با چینش هجایی :     101110111011101
        4. مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن ( مجتث مثمن مخبون محذوف)                  به تعداد 317/124  بیت                 84/8 %          با چینش هجایی :     100101011001010
        5. مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن ( مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)     به تعداد 082/107  بیت                  62/7 %          با چینش هجایی :     10101100101011
        6. فعلاتن مفاعلن فعلن ( خفیف مسدّس مخبون)                                        به تعداد 700/106  بیت                   59/7 %         با چینش هجایی :     10010101100
        7. فاعلاتن فاعلاتن فاعلن ( رمل مسدّس محذوف یا وزن مثنوی)                به تعداد 062/106  بیت                  54/7 %          با چینش هجایی :     10111011101
        8. وزن یابی نشده                                                                                       به تعداد 559/102  بیت                30/7 %          با چینش هجایی :     
        9. فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف )                       به تعداد 816/80 بیت                    75/5 %          با چینش هجایی :    100110011001100
        10. مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن ( هزج مثمن سالم )                          به تعداد 248/58  بیت                 14/4%          با چینش هجایی :      1110111011101110
                         قبل از آغاز به بحث در این مورد اشاره می کنم که 30/7 % کل ابیاتی که سروده شده است وزن یابی نشده اند. تعداد این ابیات 559/102  بیت می باشد که یکی از شور انگیز ترین منابع پژوهش ما در زمینه تلاش شاعران بزرگ ایرانی از قدیم الایام جهت شکستن حصار تنگ و غیر قابل عبور عروض و ارائۀ کارهایی است که برای آزمودن وزن های جدید انجام داده اند.
                       حال پاسخ سئوال اصلی ( شماره دو ) که کدام عامل باعث گزینش بیشتر برخی اوزان گردیده است. نگاهی می افکنیم به کدها و الگوهای ریاضی چینش هجاهای بلند و کوتاه با نیم نگاهی به افاعیل مربوطه. در کنار علل فراوانی که بیشتر آن ها مربوط به عوامل فرا وزنی و غیر فنی نظیر تقلید از شاعران محبوب و اشعار متعالی در وزن های خاص می باشند، ما توجه خودمان را روی مطالب و علل صرفا فنی و موسیقیایی معطوف می کنیم:  توجه شما را به نکات مهم زیر باید جلب می کنم:
                     الف- تکرار ارکان تکی
                    ب- تکرار چند رکنی
                   ج- ایست ناگهانی یا پایان یا کادانس در اثر زحاف حذف و به بیان دیگر، از طریق تغییری که در اثر حذف آخرین هجای رکن مورد تکرار صورت می گیرد.
                   د- تقارن که یکی از مهمترین عوامل زیباشناختی در هنرهای تجسمی و موسیقیایی می شود. مخصوصا که چند لایه باشد.
        به عنوان مثال، در مورد ردیف نخست تکرار 110 یا رکن فعولن بستر ملایم و یکنواختی را فراهم می آورد تا ضربه شدید« 10 » یا « فعل » وارد شود. این تکرار و حذف در رکن آخر تحکم و طنین سختی را به کل وزن می دهد. اگر فعولن ها چهار بار تکرار می شدند انگار مطلب ناتمام و معلق می ماند و سخن بدون تأکید و تکیه رها می شد. تکرار ها در بحر ها یا اوزان متناوب الارکان بصورت گروهی ظاهر می شوند. گرچه در خود گروه هم آرایش ویژه ای منظور شده است. مانند آنچه در « مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن » یا « مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن می بینیم » . اوزان اخیر در ردیف های بعدی در فهرست اصلی درج شده اند.
                               در ردیف سوم که یکی از پرکاربردترین اوزان است و ظاهرا باید مطبوع نیز باشد تقارن چند لایۀ محوری وجود دارد: مانند تقارن بین« 1011101 » بر محور  1 با «  1011101 » و همچنین تقارن« 101 » بر محور 1 با « 101 » و دوباره تقارن « 1 » بر محور 0 با « 1 » . این تقارن را اگر کسی به کمک ضربه های زبانی تَ  و تَن از ابتدا با صوت خود بنوازد متوجه طنین آهنگین آن خواهد شد که هیچ ربطی به ارکان به کار برده شده نداشته و تنها از چینش و آرایش ویژۀ هجاهای بلند و کوتاه حاصل آمده است. می توان هر رکن شناخته شده و من در آوردی را براساس این چینش یا الگوی ریاضی به کار برد ولی هر گز ترتیب قرار گرفتن این هجاها از بین نخواهد رفت.  برعکس هر تغییری در چینش هجاها باعث به هم خوردن آرایش ظاهری ارکان خواهد شد و حتی وزن و آهنگ کلام هم عوض خواهد شد.
                      یک پاسخ صریح و ویژه به سئوال سوم مبنی بر این که « . . . چه رابطه ای بین « حضور و نقش ارکان شعر » با « چینش و آرایش خاص هجاهای کوتاه و بلند ( الگوی ریاضی وزن شعر) » وجود دارد؟ اگر چنین رابطه ای وجود دارد، چگونه از لحاظ موسیقیایی و ریاضی قابل بیان است؟ . . . »
                       پاسخ این است:
                        با یک مراجعه ساده به آثار گرانبهای شاعران ایرانی در قرون و اعصار مختلف متوجه خواهیم شد که همه شاعران رعایت « تناظر یک به یک هجای های کوتاه و بلند در همه مصاریع اثر » را نموده اند. اما رعایت چینش ارکان و سرایش بر اساس ضرب آهنگ « لحنی و تأکیدی » و یا شاید بتوان گفت که « ریتمیک » آن ها را مورد نظر قرار نداده اند ، مگر به حالت تصادفی و غیر عمدی. این نتیجه گیری از دو نظر اهمیت دارد که موضوع گام های بعدی پژوهش ما خواهد بود:
        1. تطابقی بین استارت و استوپ های افاعیل یا ارکان از یک سو و سلامت کلمات و واژه ها و گروهای دستوری صورت نگرفته است که جا دارد مورد ارزیابی و تحلیل و بحث قرار گیرد. که البته نشانگر غیر بنیادی بودن چینش ارکان خاصی برای نشان دادن وزن در ساختمان شعر می باشد. یاد آوری می نمایم که این اشکال شامل هنجارگریزی های شعری و هنری نمی شود و بحث های آن جداگانه خواهد آمد. به عنوان مثال نخستین مصرع غزل شماره 10 حافظ بزرگوار را مثال می زنیم:
        « دوش از مَس = فاعلاتن ، جِد سوی می = فاعلاتن ، خانه آمد = فاعلاتن،پیر ما = فاعلن ». این مُثله شدن گروه ها و حتی واژه ها را مشاهده کنید. « دوش، از مسجد، سوی میخانه، آمد، پیرما ». قدر مسلم این مصرع بسیار زیباست و بر اساس الگوی وزنی ( 101110111011101 ) سروده شده است. اما اگر قرار باشد چیزی اساس و بنیان بودن خودش را کنار بگذارد همانا رمل مثمن محذوف است که فقط یکی از الحان خاصی به شمار می رود که می تواند بر اساس الگوی وزنی بالا سروده شود، نه بیشتر. مانند چهار بیت اولی که در « آه لرزان ( مثنوی 6 )» آمده است.
         
        1. این که کار با زحافات و درگیری های ارکانی و تلاش های ناشی از نام گذاری های گاه مبهم و دشوار درکنار طبقه بندی دشوارتر اوزان شعر فارسی بر اساس آنچه در عروض و با تکیه بر حضور و نقش ارکان عروضی صورت می گیرد نه در گذشته بلکه در عصر حاضر کاری بیهوده و دست و پاگیر است. در مقابل توجه به جنبه های ریاضی و تأثیرات موسیقیایی ناشی از رعایت اصول آن کاری است که با حفظ و رعایت تناظر یک به یک به همانگونه ای که همه دانشمندان عروض و زبان شناسان بنام ایرانی از جمله جناب ابوالحسن نجفی و دکتر شمیسا بر آن تأکید داشته اند به طرز علمی انجام شود.
                    در خاتمه توضیحی را که باعث می شود در این راه مصمم تر باشم و به تلاشی خستگی ناپذیر بپردازم، تقدیم می نمایم:
         آقای ابولحسن نجفی توضیح کوتاهی دارد در مورد وزن شعر در فارسی و خود زبان
        به این قرار :
        در جلسه دفاع از تز آقای طبیب زاده به عنوان مقدمه می فرماید: وزن از صوت سرچشمه می گیرد و صوت دارای چهار خصوصیت است. شدت که مربوط به کیفیت ارتعاش، ارتفاع یا زیری و بمی که ناشی از کمیت ارتعاشات است، طنین که مربوط به ارتعاشات فرعی همراه ارتعاش اصلی و در نهایت دیرند یا مدت ارتعاش می باشد که کمیتی است برای سنجیدن طول مدت ارتعاش یا واگویی یک واج یا هجا. سپس نتیجه می گیرند که وزن در زبان فارسی اساسا کمّی است و حاصل از چینش خاصی از هجاهای بلند و کوتاه می باشد. ایشان به تأکید و تکیه بر کلام هم اذعان دارند ولی آنرا محدود و غیر تعیین کننده دانسته اند. نکته اخیر برای این پژوهش حائز اهمیت فراوانی است و جای بحث بسیاری دارد.
                  یک نکته بسیار مهم را بنده عینا نقل می کنم و بعد ها پایه بحثم قرار خواهم داد: « . . . هر شعری در هر زبانی همواره از خصوصیتی در ایجاد وزن استفاده می کند که آن خصوصیت در زبان، موجود و معتبر بوده باشد. به عبارت دیگر چیزی در وزن شعر یک زبان نیست، که قبلا در خود زبان وجود نداشته باشد. اگر خصوصیتی در شعر بروز بکند مسلما در خود زبان است. اگر در خود زبان نباشد در شعر هم نمی تواند بروز بکند.  . . . » این کلام علمی و بسیار مهم از زبان دانشمند فقید ابوالحسن نجفی جاری شده است که نتایج درخشانی را می توان از آن اتخاذ کرد. باشد تا با احتیاط و قدم به قدم به آن نزدیک شویم.
        در زمینۀ مطالعات علمی مربوط به وزن شعر فارسی ، به نظر می رسد که خود زبان فارسی بنا به فرمایش جناب نجفی در سایه قرار می گیرد. امروزه روز ما منابع عظیمی از تألیفات و تحقیقات علمی مربوط به زبان شناسی و حتی نقد و بررسی شعر و ادبیات از منظر زبان شناسی داریم که وقت آن رسیده است که به سراغ آن ها برویم. این راهی بود که فاطمه عزیزم داشت در آن سمت حرکت می کرد. در تئوری و عمل. اجل امانش نداد اما به اندازه کافی میراث علمی و روحیه دانشجویی به من داده است که راهش را ادامه بدهم.
        در تأیید و تشریح فرمایش جناب ابوالحسن نجفی به معرفی کاری از خود ایشان مبادرت می نمایم. ایشان به همراه جناب آقای احمد سمیعی ( گیلانی ) که مبتکر یک تحقیق جالب بوده و از یاری جناب نجفی بهره برده است کار جالبی را ارائه داده اند. صحبت از مقاله ایست به نام « پاره های موزون گلستان سعدی » که در چهار شماره انتشار یافته است. این مقاله در اینترنت موجود بوده و بنده دانلود کرده ام. مضمون آن عبارت از برداشت 388 جمله یا عبارت از گلستان سعدی می باشد. این کار ارزشمند با ذکر دقیق مأخذ از نظر باب و صفحه و سپس وزن یابی یا وزن سازی برای آن ها صورت گرفته است. اینگونه رویکرد به نثر گلستان سعدی که نثری منظوم به شمار می رود گامی است بسیار بزرگ به نزدیک شدن به پایه های اصلی و جوشان وزن در خود زبان استاندارد یا هنجار فارسی. راهی که نگارنده شروع کرده است و هدف آن قبل از هر چیز تعمق و یادگیری و بهره بردن از گنجینه های زبان و ادب فارسی است. هر پژوهشی با هدفی آغاز می شود اما از قبل نمی توان تعیین کرد که منتج به نتیجه ای خواهد شد یا نه. به قول سعدی به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل و گر مراد نیابم به وسع خویش بکوشم. 
        با طرح چند سئوال این متن را به پایان می برم و تا گام بعدی از شما دعوت می کنم که به سرودۀ حاضر گوش فرادهید یا آن را بخوانید و نظرتان را ابراز کنید. امیدوارم لذت ببرید.
        طرح سئوالات جدید:
        1. منظور از لحن و یا ریتم در داخل وزن چیست؟ آیا پیشنهاد بهتری برای این مفاهیم در وزن شعر فارسی وجود دارد؟
        2. استفاده از صفر و یک بجای هجاهای بلند و کوتاه چه فوایدی می تواند داشته باشد؟
        3. زمانی که زحافی در یک رکن ایجاد می شود، حاصل زحاف چه رابطه ساختاری با رکن اصلی دارد؟ آیا همۀ تلاش ما برای تغییرات در کم و کیف حضور ارکان در قالب وزن شعر کاری ساختگی و بی پایه و اساس نیست؟
        4. چه رابطه ای می توان میان چینش هجاها یا الگوی وزنی شعر با لحن سخن تعریف نمود؟ آیا تعمق در این خصوص ما را به سرچشمه اصلی وزن شعر فارسی رهنمون نمی شود؟
        5. ارتباط لحن شعر با گروه های دستوری سازنده جمله یا کلام شعری و مفاهیمی همچون تکیه، درنگ و آهنگ؟
        موفق باشید

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۲۳۹۳ در تاریخ چهارشنبه ۲ شهريور ۱۴۰۱ ۲۰:۳۲ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        شاهزاده خانوم
        پنجشنبه ۳ شهريور ۱۴۰۱ ۰۹:۴۷
        درود بر شما جناب سبکبار گرامی خندانک

        خدا قوت خندانک
        سپاس از زحمتی که کشیدید خندانک خندانک خندانک
        استفاده بریدم خندانک
        اجرتان با خداوند متعال خندانک خندانک
        مجیدنیکی سبکبار
        پنجشنبه ۳ شهريور ۱۴۰۱ ۲۰:۰۹
        سلام و درود،
        شاهزاده خانوم،
        عذر خواهی می کنم،
        مرتکب بی ادبی شدم و دیر به پاسخگویی و عرض ادب و احترام پرداختم. باور کنید در چند وقت گذشته همواره نظرات و حتی نوشته ها و سروده های شما را دنبال می کردم. خیلی جاها خواستم نظر بنویسم که راه آن را خودتان بسته بودید. اغلب البته فلسفی و بحث برانگیز و زیبا بودند.
        به هر حال از حضور و ابراز لطف شما سپاسگزاری می کنم.
        اگر کارها و زحمت های من باعث به زحمت افتادن شما عزیزان شده باشد باید عذرخواهی کنم. اما چه کنم که مطلب زیاد است و گفتنی ها فراوان. باز هم منتظر اینگونه مطالب باشید.
        همواره برقرار و سربلند باشید.
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        پنجشنبه ۳ شهريور ۱۴۰۱ ۲۲:۴۷
        درود مجدد جناب سبکبار بزرگوار خندانک
        شما بارها با رفتار فروتنانه خود.. مرا شرمنده کرده‌اید.. مهم پاسخ شماست.. دیر یا زود مهم نیست 🌹
        وقتی برای پست‌های باارزش‌تان.. نظری درج می‌کنم.. توقع ندارم شما.. حتما پست‌های مرا خوانده باشید😊
        لطف و بزرگواری شماست که دورادور.. نوشته‌های حقیرم را رصد می‌کنید☺️
        در ضمن.. هیچ کس در لیست سیاه بنده نیست که توانایی نظر گذاشتن نداشته باشد😊
        چه برسد به استاد ِ عزیز و باسوادی چون شما..😊
        باز هم منتظر پست‌های پرمحتوای شما هستیم و در نهایت برایتان آرزوی سلامتی و ثروت فراوان دارم☺️

        در پناه خدای مهربان باشید 🌹


        ارسال پاسخ
        مجیدنیکی سبکبار
        مجیدنیکی سبکبار
        پنجشنبه ۳ شهريور ۱۴۰۱ ۲۲:۵۲
        باز هم متشکرم.منظورم بیشتر این بود که انگار برای همه گزینه نظر ونقد را بسته بودید. یا شاید من خودم ورود به سایت نداشته ام که اینگونه مشاهده کرده ام. الآن می روم نوشته هایتان را می خوانم.
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        جمعه ۴ شهريور ۱۴۰۱ ۰۷:۲۸
        خندانک خندانک خندانک
        فیروزه سمیعی
        سه شنبه ۹ خرداد ۱۴۰۲ ۲۰:۱۴
        درودتان جناب استاد سبکبار گرانقدر
        پژوهش ارزنده ای به انجام رسانیده اید که بسیار ستودنی است
        نویسا و سبز وسرفراز باشید
        🍃🌸🌿🍃🌸🌿🍃🌸🍃🌿🌸
        مینا فتحی (آفاق)
        يکشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۲ ۰۱:۲۵
        درود و عرض احترام
        استاد سبکبار گرانقدر

        بسیار زیبا نوشتید
        و قابل تامل

        البته با عرض شرمندگی بنده حقیر
        شاگردی گریزپا و کم دقت هستم

        و از مقوله وزن و عروض شعری
        سررشته ای ندارم

        قلمتان نویسا
        و جانتان مانا استاد بزرگ

        💐☘️💐☘️💐☘️💐
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0