پنجشنبه ۱ آذر
به یاد عبید زاکانی
ارسال شده توسط ابراهیم کریمی (ایبو) در تاریخ : پنجشنبه ۱۶ تير ۱۴۰۱ ۰۴:۰۳
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۳۱۷ | نظرات : ۱۳
|
|
به یاد عبید زاکانی
الپنجره = خبرچین
الدانشگاه : بیمارستان , زندان , باد غبغب ترم اولی ها گیج و گنگی ترم آخری ها
الستاد: تعریف نشده , مجهولی به توان چشم هایی که خشک و خالی کاسه های سوراخ چشمشان را به طرفش گرفته اند
الدانشجو : ذلیل شده , دیکته نویس , بعضاً عاشق و چای نبتون خور قهار
الرئیس و معاون : یکی مثلاً مثل همه
الخدمتکار: ابوالفضول , دانشجوی همه کاره
النگهبانی : آنکه هم و غمش همیشه تکریم دانشجوست
الحراست : ناشناس
الدوربین تک چشم : مهمان ناخوانده ی سفره ی دانشجو , شیطان آخر و زمان
المتحان : نوعی کشک که همراه با بوی مدرک می فروشند
النمره : تخمی که هیچ وقت جوجه نمی شود
المدرک : کوزه ای که دم حوض از خواب این خفته ی چند می شکند
الحرف آخر : آنچه که تمامی ندارد.
الابراهیم: بی خود و بی جهت در جهت قبله روبه موت
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۱۲۲۶۳ در تاریخ پنجشنبه ۱۶ تير ۱۴۰۱ ۰۴:۰۳ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
|
سلام بر محمد حسن خان عزیز ممنون از لطف و مهربانی همیشگی ات انشالله دانشگاه هم میری بهترین آن هم میری ولی میری می بینی آش دهن سوزی نیست استعداد سوزه تا استعداد پرور اگر خودت خارج از چهار چوب چیزی خوندی که عالی است وگرنه از چهارتا جزوه سه دهه پیش هیچی یاد نمی گیری شادمان باشید گل پسر | |
|
سلام بر عزیز جان مهربان زنده باشید و به مهر بسرایید دوست خوبم آقا فلاح عزیز شادمان باشید | |
|
عه این دعای شاد و ثروتمندی برای من بود | |
|
سلام و عرض ادبی جناب رضایی ارجمند ممنونم از لطف و حسن نظرتان به راستی که لبخندی ایجاد کردن در این برهوت نامهربان آن هم با این همه آدم های اخمو که همه گارد گرفته اند و می گویند اگر می توانید من و بخندان کار خیلی دشواری است از خدا می خواهم که توفیقم دهد که به جای غم و آه و حسرت هایی که در درون دارم لبخند را برای مردم به ارمغان بیاورم . شادمان باشید و اندوختهات مهربانی باد | |
|
سلام و درود بر سرکار علیه ی محترم شاهزاده ی بلامنازع سایت شعر ناب از دست نگاه تیز بین شما کسی مگر جرات می کند که فرار کند حالا این بنده خدا یک کپی پیستی از حاشیه ی افکار مهیج شما گرفته باید کو به کو و برزن به برزن دنبالش راه بیفتی و فریاد بزنید که این شادمانی و ثروت مال من بود.کمی هم بزل و بخشش از آن همه ثروت و شادی هم بد نیست آ شادمان باشید و ثروتمند شادمان باشید و ثروتمند شادمان باشید و ثروتمند... | |
|
سلام و درود آقا روح الله عزیز تنها تو نیستید که از آن همه وقتی که گذاشته و شب بیداری و ...چیزی دستگیرش نشده و حاصل کار را هیچ می بیند مثال ما مثل مثال آن یخ فروش است که در گرمای سخت تابستانی در گوشه ای از خیابان ایستاده و تا به شب فریاد یخ آی یخ کند و دست آخر بی آنکه کسی بخرد و چیزی دستش را بگیرد تمام یخ ها و سرمایه اش آب شود و دست تهی و خسران زده به خانه برگردد ... خانه از پای بست ویران است نازنین ... ممنونم از حضورت سبز بمانید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار تعاریف جالبی بود 🌺🌺🌺
البته هنوز دانشگاه نرفته ام ولی انشاالله
هر وقت که رفتم با تعاریف تان قیاس میکنم
قلمتان همواره سبز باد 🌺🌺