سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 24 آبان 1403
  • روز كتاب و كتاب‌خواني
  • روز بزرگداشت آيت الله علامه سيد محمدحسين طباطبايي، 1360 هـ ش
13 جمادى الأولى 1446
  • شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها، 11 هـ ق، به روايتي
Thursday 14 Nov 2024
    مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

    پنجشنبه ۲۴ آبان

    پست های وبلاگ

    شعرناب
    افراغ اندیشه
    ارسال شده توسط

    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)

    در تاریخ : دوشنبه ۵ آبان ۱۳۹۹ ۱۲:۵۹
    موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۹۸۴ | نظرات : ۱۱۷

    به نام او، که سرودن آموخت!
     درود شاعران گرامی!
    با توجّه به این‌که در سایت ادبی شعر ناب، شاهد افراغ اندیشه‌های باشکوه و ارزشمند مدیر موسس این سایت، استاد سید حاج فکری احمدی‌زاده ارجمند هستیم، حس می‌کنم که به رسم ادب و احترام، خالی از لطف نباشد که برخی از ویژگی‌های این نوع سرایش را با هم مرور کنیم.
    شما نیز می‌توانید با توجّه به اشعار استاد، دریافتتان را از افراغ اندیشه بنویسید.
    پیشاپیش از مشارکتتان در این بحث، صمیمانه قدردانی می‌کنم.
     برخی از ویژگی‌های افراغ اندیشه:
    ۱_  روشی است از نگارشِ اندیشه و احساسِ آنی که تابع هیچ قانون و قالبی نیست.
    ۲_ شاعر به آنچه که می‌اندیشد، می‌نویسد.
    ۳_ اشعار به دور از غلو سروده می‌شوند.
     ۴_ سرایشی است صادقانه که در آن بی‌پروایی و صداقتِ آنی در لحظات فکر و احساس انسان، بر ورق جاری می‌شود.
    ۵_ نوعی بداهه‌سرایی است بر اساس احساس و اندیشه‌ی آنی؛ امّا، واقعی.‌
    توضیح این‌که:
    معمولا وقتی از یکی مطلبی را می‌پرسید و ناخوداگاه و بدون فکر، سریع پاسخ می‌دهد، آن چیزی را بیان می‌کند که در پنهانِ خودش نهفته دارد. در سرایش افراغ اندیشه نیز دقیقا همین حالت؛ از نوع شاعرانه و احساسی‌اش اتّفاق می‌افتد.
    البته احساسِ آنی هر انسان، ریشه در سرشت او دارد. هرچه درون انسان، آیینه‌سان‌تر باشد، سرایش‌ها و نیز سخن‌های آنی او، زلال‌تر و دل‌نشین‌تر خواهد بود.
     نمونه‌هایی از افراغ اندیشه‌‌های استاد سید حاج احمدی‌زاده (ملحق):
    ۱
    دردی که در سکوت است در فریاد نیست.
    …*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
    ۲
    پرده از راز پنجره این روزها باخبر نیست.
    …*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*

    ۳
    هیس سکوتم از هوش رفت!
    …*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
    ۴
    درد که تو باشی
    همه چیز شیرین است
    و من،
    فرهادش...
    …*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
    ۵
    خدا به خیر کرد
    شهر ما کوچه‌‌ای به نام لیلا داشت
    ورنه مجنون،
    تمام شهر را ویران می‌کرد.
    …*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
    ۶
    طلایی‌ترین 
    انفجار قرن سکوت بود
    وقتی که ــــ
    لب‌های سُرخت 
    با لرزش مرا می‌خواند.
    …*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
    ۷
    زن بدون مرد،
    عروسکی‌ست بدون هم بازی
    مرد بدون زن
    آتشی‌ست بدون هیزم 
    ما با هم کودکانی هستیم
    که هرگز پیر نمی‌شویم.
    …*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
    ۸
    سوختن سیگارم
    با آتش عشق تو بود...
    پدر عشق بسوزد
    که ــ
    منشاش آه من بود.
    …*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
    ۹
    در وادی عشق
    چو قدم برداری، بر داری!
    …*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
    ۱۰
    آنقدر لبخند تو را
    به چشمانم
    دوختم تا...
    عاقبت كور شدم.
    …*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
     ۱۱
    قرار است
    از چشمانم بباری...
    به ابر بگو:
    دیگر نبارد.
    …*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
    ۱۲
    وقتی از بام نگاهت
    بر فرش سُرخ لب‌هایت
    ریز ریز تبسّم
    می‌ریزد...
    دنیا عاشقانه می‌خندد 
    و من
    از حسادت می‌میرم. 
    …*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
    ۱۳
    ندانم نان را که پٌخت
    امّا، آتشش من بودم!
    …*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
    ۱۴
    شب تا سحر
    ناز ماه را کشیدم
    صبح که شد ــ
    خورشید همه را خریدار شد!
    …*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
    ۱۵
    من تنها
    به خواب آشفته‌ای 
    ایمان دارم
    که تو را
    در آن ببینم.
    …*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
    ۱۶
    تا سحر راهی نیست
    اگر بوسه‌هایت بُگذارد
    حالا فهمیدم...
    آغوشت چرا شب را 
    بیشتر... 
    دوست دارد!
    …*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
    ۱۷
    بیا به خوابم 
    هر شب
    تا دست پاچگی‌ام را
    شعر بنویسم.
    …*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
    ۱۸
    داستان شعرم
    از چشمهای تو آغاز 
    و به لبهایت مهر و موم شد!
    …*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
    ۱۹
    شعرهایم 
    آهی‌ست بر شیشه‌ی
    پنجره‌ای
    که رو به کوچه‌ی تو
    باز می‌شود.
    …*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
    ۲۰
    مادرم اقیانوس دردم را
    خوب می‌فهمید
    که می‌گفت:
    نوشته‌هایم شعر نیست!
    اشکی‌ست
    که از بدو تولد 
    در بطن من جاری‌ست
    خروش رودخانه‌ای‌ست
    که فریاد می‌زند
    بهار در راه است
    و مرگ اسفند حتمی‌ست!
    خندانکخندانکخندانک
    سپاس از نگاه مهرانگیزتان.
    انشالله نمونه‌هایی دیگر از افراغ اندیشه‌های استاد احمدی‌زاده، در گزینه‌ی نقد ارسال خواهد شد.

    ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
    این پست با شماره ۱۰۴۴۳ در تاریخ دوشنبه ۵ آبان ۱۳۹۹ ۱۲:۵۹ در سایت شعر ناب ثبت گردید
    ۶۶ شاعر این مطلب را خوانده اند

    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)

    ،

    منیژه قشقایی

    ،

    حدیث عبدلی (یارا)

    ،

    مهرداد مانا

    ،

    رامینه خوشنام

    ،

    بهرام معینی (داریان)

    ،

    محمد راد

    ،

    سحر غزانی

    ،

    قربانعلی فتحی (تختی)

    ،

    دانیال شریفی ( دادار تکست )

    ،

    پرستو پورقربان (آنه)

    ،

    جمیله عجم(بانوی واژه ها)

    ،

    امید کیانی (امید)

    ،

    اصغر ناظمی

    ،

    سید حاج احمدی زاده(ملحق)

    ،

    فرشاد اقبالی

    ،

    محمد حسین اخباری

    ،

    آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)

    ،

    اميرحسين علاميان(اعتراض)

    ،

    مهدی محمدی

    ،

    موسی ظهوری آرام(آرام)

    ،

    عباسعلی استکی(چشمه)

    ،

    مجتبی شفیعی (شاهرخ)

    ،

    ابوالحسن انصاری (الف رها)

    ،

    طاهره حسین زاده (کوهواره)

    ،

    امیررضا خانلاری (وکیل الشعرا)

    ،

    محمدعلی جعفریان(عاشق)

    ،

    رحیم نیکوفر ( آیمان )

    ،

    شریف شریفیان

    ،

    سارا شیخ محمدی ( دیانا )

    ،

    مدیر ویراستاری

    ،

    مریم کاسیانی

    ،

    فاطمه عزیزی (یاس صحراء)

    ،

    محمد قنبرپور(مازیار)

    ،

    ابراهیم حاج محمدی

    ،

    حمیدنوری(احمد)

    ،

    سینا رجب نژاد

    ،

    فاطمه رضایی برما(آینه عدم)

    ،

    علی مزینانی عسکری

    ،

    مسيحا الهیاری

    ،

    عليرضا حكيم

    ،

    نازنین کریمی

    ،

    محمدعلی دهقان کروکی

    ،

    آیدا رادمنش

    ،

    آرمان پرناک

    ،

    سعید صادقی (بیدل)

    ،

    سلمان مولایی

    ،

    معصومه خدابنده

    ،

    نسرین حسینی

    ،

    درویش حسین ندری

    ،

    منوچهربابایی

    ،

    مرضیه نوریخانی(آشنا)

    ،

    حسین راستگو

    ،

    سیده شهربانو حاتمی

    ،

    طوبی آهنگران

    ،

    مینا جونبخش

    ،

    ابراهیم اخوندی

    ،

    مجتبی جهانیان

    ،

    مسعود میناآباد مسعود م

    ،

    نیلوفر راستگویان

    ،

    عیسی کیانی با تخلص عینک

    ،

    صدیقه شیخ نظامی نایینی شیدا

    ،

    هانیه سپهرفر (پناه)

    ،

    سيد هادی حسینی(هادی)

    ،

    رضا سعادت نژاد

    ،

    مهدي حسنلو

    نقدها و نظرات
    احمدی زاده(ملحق)
    پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۹ ۱۳:۳۱
    افراغ لغت‌نامه دهخدا
    افراغ . [ ] (اِ)درختی است که شباهت بدرخت انجیر دارد بلکه میتوان گفت که نوعی از انجیر که بسیار بزرگ و بلندشاخه و پرسایه میباشد. در قدیم الایام در دشت اردن بسیار بود لکن فعلاً از آن درخت در آنجا بجز معدودی در نزدیکی اریحا وجود ندارد و متقدمین در فراهم کردن ثمر آن بسیار اقدام مینمودند. سختی و سنگینی چوبش معروف است و برای بنای خانه ها در کار بوده و از سرو ارزانتر بود و بعضی از تابوت های مصریان را که از این چوب بوده در این ایام یافته اند که با وجودی که مدت 3000 سال است ساخته شده همانا بحالت اصلی و اولی خود باقی میباشد.

    افراغ
    لغت‌نامه دهخدا
    افراغ . [ اِ ] (ع مص ) ریختن . (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ) (تاج المصادر بیهقی ) (تفلیسی ). تهی کردن . خالی کردن . فروریختن . بریختن . (یادداشت دهخدا). ریختن آب . (از اقرب الموارد). || ریختن خون . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || آب...


    افراغ . [ اِ ] (ع مص ) ریختن . (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ) (تاج المصادر بیهقی ) (تفلیسی ). تهی کردن . خالی کردن . فروریختن . بریختن . (یادداشت دهخدا). ریختن آب . (از اقرب الموارد). || ریختن خون . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || آب ریختن برخود. (آنندراج ). || آب پر کردن درون چیزی . (آنندراج ). || ریختن طلا و نقره ٔ آب شده در قالب ، چنانکه ریخته گر بریزد. در قالب ریختن طلا و نقره ٔ ذوب شده . (از اقرب الموارد). || تصفیه ٔحساب . رسیدگی به محاسبات : و کتبه ٔ ختای به افراغ محاسبات مشغول گشتند. (جهانگشای جوینی ). || وارونه کردن ظرف برای ریختن آنچه در آن هست . (از اقرب الموارد). و آکنده کردن درون چیزی را.
    عباسعلی استکی(چشمه)
    عباسعلی استکی(چشمه)
    پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۹ ۱۶:۰۱
    درود استاد احمدی زاده عزیز و گرامی
    افراغ اندیشه
    عنصر خیال را به اوج میرساند
    و شعاع تفکر شاعر را
    تا قلب و روح مخاطب می گستراند
    بهره بردم از تراوش قلمتان
    خرم و خوش باشید
    ارسال پاسخ
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۹ ۱۶:۲۷
    درود استاد احمدی‌زاده ارجمند خندانک

    استفاده کردیم از مطالب باارزشتون خندانک


    باشید و بسرایید نو به نو افراغ اندیشه‌های نابتان را خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۹ ۱۶:۲۹
    "افراغ اندیشه
    عنصر خیال را به اوج می‌رساند
    و شعاع تفکر شاعر را
    تا قلب و روح مخاطب می‌گستراند"

    درود و سپاس استاد استکی گران‌ارج خندانک
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمعه ۲۵ مهر ۱۳۹۹ ۱۴:۰۵
    خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    حسین راستگو
    حسین راستگو
    جمعه ۲ آبان ۱۳۹۹ ۱۶:۰۸
    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۹ ۰۲:۰۴
    درود سروران گرامی!
    چند نمونه‌ی دیگر از افراغ اندیشه‌های استاد احمدی‌زاده گرامی را در گزینه‌ی نقد می‌آورم و منتظر ارسال دیدگاه‌های ارزشمند شما نازنینان ذیل پست جاری هستم:
    ۱
    نفس‌هایت
    کافی‌ست تا شبی
    در آغوش
    بکرت
    همخوابی کنم.
    بذر عشق بکارم
    و سالها در حسرت
    دیدار بمانم.
    …*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
    ۲
    شاگردی بودم
    که
    در محضرت
    درس عشق می‌خواندم
    قصه ی آغوشت را
    با بالشت _م خواهم گفت؛
    اگر غرق اشکم نگردد!
    …*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
    ۳
    در دنیایی که ــ
    با آمدنت باید اشک ریخت!
    چشمان غربالگرت؛
    غیر از من عاشقی نمی‌گذارد.
    خنده را گرفتند…
    لب‌هایت را به من دادند.
    …*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
    ۴
    کدام ارزشمند تر است
    خنده یا بوسه؟...
    چرا که هنگام بوسه
     خنده محو می‌گردد.
    …*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
    ۵
    مرگ هم
     به بوسه‌ای
    از لبم جان می‌گیرد!
    ای بی‌خبر ازــ
     گرمایش،
    من شاعر لب‌های دوخته‌ی شهرم!
    …*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
    ۶
    در و دیوار شهر
    هر شب
    خواب‌های
    آشفته‌ی مرا می‌بیند
    عجب
    نقدی دارد
    خیالت!
    …*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
    ۷
    آونگ زمان...
    به شکل بوسه‌ای 
    گوشه‌ی لبت ایستاده بود
     تا من رسیدم.
    …*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
    ۸
    من که می‌دانم
    چرا بیدارم امّا تو را
     نه!
    عاشقی در صورتم
    فریـــــــــاد، ــ
    رنگ رخ تو
    چرا پرشيان است.؟
    …*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
    ۹
    با غروب هم
    موافقم؛
    وقتی که در دامانت
    افول می‌کنم.
     …*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
    ۱۰
    غصّه‌ام می‌گیرد

    از قصّه‌ی زنی،

    که ...

    شهر موهایش را

    به جرم تن زیبایش

    شلاق تنیدند!
    …*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
    ۱۱
    خدا هم با تو زیباست!
    در چشمان کافــــــرم!
    …*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
    ۱۲
    در معرکه‌ی من و چشمانت،
    این لبهایمان بود ــ
    که نالیدند.
    …*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
    ۱۳
    عشق
     به توان
     تو،
    می‌شود
    آتش؛
    گرمازده می‌شوم 
    میان بازوانت.
    …*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
    ۱۴
    عشق یعنی
     کنون،
    درگیر لبی باشی
     سرخ؛
    با کلی جنون...
    …*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
    ۱۵
    لبم را تر کردم،
    خورشید چشمانت
    تفت ش داد.
    …*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
    ۱۶
    دنیــــا به زن معنــا گرفت
    ورنه آدم گُوشه‌ی دنیا؛
    با اشکش خُو می‌گرفت.
    …*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
    ۱۷
    بیاییم برای یک بار
    هم که شده ــ
    خام بودنمان را
    به اشتراک بگذاریم!
    …*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
    ۱۸
    من تا کنــون
    کتابی ننوشتم؛ امّا،
    کتابم را
    روزی طــوری
    خواهم نوشــت ــ
    که سالهای سال
    نوری…
    خــــــــــــدا
     بـــــا نورش تنها بخواند!
    پ.ن
    دنیارا برای گریه آفریدی خدا!؟
    …*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
    ۱۹
    گفتم:
    دم مسیحا دارد
    اشعارم!
    کافی‌ست
     لب بر لبت بُگذارم.
    …*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
    ۲۰
    بهار که ـــ
    از راه برسد
    دنیا بر لب سرخ
    پائیز؛
    شعر می‌کارد.
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۹ ۱۱:۰۳
    خندانک خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
    آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
    چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۹ ۱۷:۳۱
    پست زیبایی ست بانوی ادیب
    یادی از اافراغ اندیشه های طلایی استاد شد با خوانش این صفحه
    امید که بازهم استاد مارا به گرمای خورشید اندیشه های جدید ونابشان دعوت کنند
    ممنون بانو جان
    ارسال پاسخ
    رامینه خوشنام
    رامینه خوشنام
    پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۳۴
    ❤️❤️
    عباسعلی استکی(چشمه)
    عباسعلی استکی(چشمه)
    پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۹ ۱۶:۰۸
    درود استاد بانو الهه ی احساس گرامی
    تشکر بابت این پست ارزشمند شما
    اندیشه حاکم بر هر سروده
    بهترین معیار جهت برآورد اثر بخشی آن است
    و افراغ اندیشه بخوبی این کار مهم را انجام میدهد
    خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    حسین راستگو
    حسین راستگو
    جمعه ۲ آبان ۱۳۹۹ ۱۶:۰۹
    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    جمعه ۲۵ مهر ۱۳۹۹ ۱۵:۱۸
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    يکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ ۱۳:۵۶
    دعوت از منتقدین محترم:

    درودی دوباره دوستان گرامی!


    از تمام همراهان گرامی، به‌خصوص شما دوستان ارجمندی که زحمت می‌کشید و دستی در فعّال کردن گزینه‌ی نقد و اظهار نظر و بیان دیدگاه منتقدانه نسبت به اشعار دارید، دعوت می‌کنم، جهت بیان دیدگاهی نقدآمیز، به پست جاری،_ که به معرفی و نقد افراغ اندیشه اختصاص دارد_هم، نگاهی انداخته، دیدگاهی مثبت و یا منفی؛ امّا کارشناسانه و بدون حبّ و بغض ارائه بدهید.


    پیشاپیش از قبول دعوت و زحمتی که می‌کشید، سپاسگزارم.
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    يکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ ۲۲:۱۲
    درود بانو. سپاس از دعوت به نقد، ولی این همه شرط گذاشتن، به نوعی چوب گذاشتن لای چرخ نقد...
    خندانک
    ارسال پاسخ
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    جمعه ۲ آبان ۱۳۹۹ ۲۰:۱۰
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۹ ۱۱:۰۳
    خندانک
    درودبانو ی عزیزم خندانک
    دستتون دردنکنه که زحمت این پست قشنگ راکشیدید خندانک
    ان شاالله که بازهم استاداحمدی زاده رادرسایت بااشعاروافراغ اندیشه های جدیدوناب ببینیم
    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک
    خندانک
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۹ ۱۲:۱۶
    درود جمیله بانوی نازنین خندانک خندانک

    سپاس از محبّت و مهربانی همیشه‌ی شما خندانک


    انشالله که استاد محروم نکنند ما را از دل‌گویه‌های دل‌انگیزشان خندانک

    واقعا این دل‌سروده‌های زیبا و صادقانه، با حسّ نهان انسان حرف می‌زنند.
    ارسال پاسخ
    رامینه خوشنام
    رامینه خوشنام
    پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۳۴
    ❤️❤️
    ارسال پاسخ
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمعه ۲۵ مهر ۱۳۹۹ ۱۴:۰۵
    خندانک
    ارسال پاسخ
    آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
    چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۹ ۱۷:۴۱
    ان چه از افراغ اندیشه اموختم علاوه بر مطالب مفیدی که شما ارسال فرمودین بانو
    افراغ می تواند جرقه های کوتاه کلام معنادار باشد بامضمون وعمق عشق،مسایل اجتماعی،زن ،تمایلات و خواسته های قلبی،رویاها،واحساسات وعواطف انسانی و،،،
    این اندیشه ها بسیار دلی هست ولحظه ای بنظرم بگونه ای که حتی ویرایش بعدی نیاز ندارد
    لطیف ودل ربا و ملایم وگاه هم تند وتیز و برنده
    اما نکته ی اصلی این نوع سرایش مهارت و کاربلدی می خواهد طوری که بتوان از چند واژه مفهوم اصلی رادریافت


    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۹ ۲۰:۲۶
    درود بانو رحیم زاده گرامی خندانک

    استفاده کردم از دیدگاه بسیار نافذتان خندانک

    به قول معروف، همه چیز را همگان دانند.

    امیدوارم دیگر دوستان نیز به پست جاری به عنوان یک کارگاه نقد بنگرند و بدون حبّ و بغض دیدگاه‌های سازنده ارسال کنند تا همگان استفاده کنند و انشالله در پایان به یک جمع‌بندی مفید برسیم.
    ارسال پاسخ
    رامینه خوشنام
    رامینه خوشنام
    پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۳۴
    ❤️❤️
    ارسال پاسخ
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمعه ۲۵ مهر ۱۳۹۹ ۱۴:۰۵
    خندانک
    ارسال پاسخ
    عباسعلی استکی(چشمه)
    پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۹ ۱۶:۱۷
    درود استاد بانو الهه ی احساس گرامی
    جای آن دارد که شعرای سایت خصوصا جوان ها
    افراغ اندیشه بسرایند
    و دامنه تفکر والای خود و مخاطبین را گسترش دهند
    موفق و پیروز باشید خندانک

    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۹ ۱۶:۳۳
    "افراغ اندیشه
    عنصر خیال را به اوج میرساند
    و شعاع تفکر شاعر را
    تا قلب و روح مخاطب می گستراند"

    درود و سپاس استاد استکی گران‌ارج خندانک
    ارسال پاسخ
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمعه ۲۵ مهر ۱۳۹۹ ۱۴:۰۵
    خندانک
    ارسال پاسخ
    مهدی محمدی
    چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۹ ۱۹:۲۳
    افراغ اندیشه یک قالب شعری نیست یک سبک شعری است که با مشاهده ی پدیده ها برداشت عینی شفاهی ارائه می دهد.
    مانند هر شعر دیگری، کیفیت شعر در عمق معنا، کشف و نگاه نو و شاعرانگی اثر می باشد.


    سقوط من از تو

    به مانند

    برگ درختی است

    که دو باره در تو نفوذ می کند.

    راه گریزی از خاکی بودنم نیست

    افراغ اندیشه یک سبک شعری جدید نیست بلکه در آثار بسیاری قبل و بعد از شاعر، خواه به قصد افراغ اندیشه بسرایند یا به قصد دیگری، در این سبک شعری جا می گیرد. منتها از این حیث که استاد حاج احمدی زاده این ویژگی را در اشعار کشف کرده اند و توجه کرده اند، نام افراغ اندیشه را روی شعارهایشان گذاشته اند. مشابه سبک شعر گفتار که سیدعلی صالحی آن را به اوج رساند و این نوع شعر را توضیح داد و نیز شعر حکمت که ایشان ارائه دادند.

    البته این برداشت من هست از این سبک شعری و ممکن است با دیدگاه استاد حاج احمدی زاده متفاوت باشد اما به نظر می رسد استاد حاج احمدی زاده عزیز درنظر دارند این شعر خودش مبین خودش باشد. برای همین ما کمتر در مورد ویژگی های این سبک شعری می خوانیم و بیشتر این ویژگی ها را در نمونه اشعار این سبک مشاهده می کنیم.

    و یک نکته دیگر این سبک شعری قالب گریز هست و شاعر خودش را از هر قید و بندی آزاد میکنه

    تو لبانت را تحریم کردی
    که من،
    محبتم را احتکار

    منفرد قلب من
    در زندان بی غروب گرفتار

    از سیم خاردار ترس چه می پرسی
    و از رجعت بوی زن_مردار؟

    حریصانه یائسگی ات را
    در شهوت من همسایه می کردی
    آن گونه که در بازار خواب این مردم
    روزگار چشم من، سیاه

    و الی آخر

    پاره ای از شعر «از افیون تا زیتون» از خودم تقدیم نگاهتان
    دو سال و سه ماه پیش
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۹ ۲۰:۴۰
    درود جناب محمدی بزرگوار خندانک


    سپاس از وقت ارزشمندی که گذاشتید و بیان دیدگاهتان خندانک

    خندانک

    این نکته نظرم را بیشتر جلب کرد:
    "به نظر می‌رسد استاد حاج احمدی زاده عزیز در نظر دارند این شعر، خودش مبین خودش باشد. برای همین ما کمتر در مورد ویژگی‌های این سبک شعری می‌خوانیم و بیشتر این ویژگی‌ها را در نمونه اشعار این سبک مشاهده می‌کنیم.


    درود خندانک

    خندانک خندانک خندانک
    دوستان عزیز!
    همچنان منتظر دیدگاه‌های بی‌پروا و اندیشمندانه‌تان هستیم.
    خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    رامینه خوشنام
    رامینه خوشنام
    پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۳۵
    🌹🌹
    ارسال پاسخ
    عباسعلی استکی(چشمه)
    عباسعلی استکی(چشمه)
    پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۹ ۱۶:۱۴
    درود جناب محمدی
    تشکر بابت این نقد ارزشمندتان
    موفق و پیروز باشید خندانک
    ارسال پاسخ
    مهرداد مانا
    مهرداد مانا
    پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۹ ۱۹:۱۸
    مهدی این شعرت عالی بود . در واقع اولین باری ست که واقعا از شعرت خوشم میاد . اگه توی سایت نیست برام با واتساپ بفرستش خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمعه ۲۵ مهر ۱۳۹۹ ۱۴:۰۶
    خندانک
    ارسال پاسخ
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    يکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ ۲۲:۱۸
    خندانک
    مهرداد مانا
    چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۹ ۰۶:۰۲
    سلام
    با همه توضیحات شما هنوز هم نمیدانم دقایقا این افراغ اندیشه چی هست . پای عکسی دو نفره که در آلبوم عکسهایم نایاب و ممنوع است اینو نوشته بودم :

    دو حیوان باشعوریم
    آبستن
    دو انسان جاهل


    آیا این افراغ اندیشه حساب میشود ؟
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۹ ۱۰:۱۲
    درود جناب مانا
    شکسته نفسی می‌فرمایید.
    همین‌ مطلبی رو که نگاشتید، حس می‌کنم افراغ اندیشه باشه.

    حتما شما آن‌گونه که می‌گویید، در لحظه و با یک حسّ آنی که از دیدن آن تصویر بهتون دست داده، نوشته‌اید.
    نوشته‌تان خیلی ساده، مفهوم و محتوای زیاد را می‌رساند.


    شما و دیگر دوستان نیز می‌توانید نظر بدهید.

    بالاخره هر انسان دل‌‌آگاهی با خواندن و یا شنیدن سخنان شخصی، حس می‌کند در کلام آن شخص، یک سری ویژگی‌های خاص نهفته است.
    شما عزیزان با توجه به این چهل نمونه افراغ اندیشه‌ای که در پست جاری و در گزینه‌ی نقد ارسال شد و با توجه به دیگر اشعار استاد احمدی‌زاده، چه ویژگی‌هایی را در سروده‌های ایشان می‌بینید؟
    ارسال پاسخ
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۹ ۱۱:۰۳
    خندانک
    ارسال پاسخ
    رامینه خوشنام
    رامینه خوشنام
    پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۳۴
    🌹🌹
    ارسال پاسخ
    عباسعلی استکی(چشمه)
    عباسعلی استکی(چشمه)
    پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۹ ۱۶:۱۳
    درود جناب مانا
    هر سروده ای مشخصاتی دارد
    مثلا در یکی آهنگ و در دیگری احساس
    و گاهی هم آرایه های ادبی بسیار
    باعث شاخص شدن سروده ای میشوند
    هنگامی که تفکر و اندیشه حاکم بر شعری بر سایر جنبه غلبه داشته باشد
    افراغ اندیشه متولد میشود خندانک
    ارسال پاسخ
    سحر غزانی
    سحر غزانی
    پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۹ ۱۶:۵۸
    یعنی آرایه توی افراغ اندیشه مهم نیست؟🤔
    مهرداد مانا
    مهرداد مانا
    پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۹ ۱۹:۱۳
    راستش خاله جان با هیچ نوع شعری مشکل ندارم و همینطور هیچ نوع موسیقی ، یعنی همزمان که سنتی گوش میدم از شنیدن پاپ و تکنو و رپ هم بدم نمیاید . در تغذیه هم اینجورم از شیر مرغ تا جان آدمیزاد میخورم و به هیچکدام حساس نیستم هرچند خوش اشتها نیستم اما بدغذا هم نیستم . دوستان بنده هم بسیار متنوع هستند از پیروان ولایت فقیه تا منتقدان او از آتئیست تا مومن دو آتشه و ... باهام رفیقند . حالا اینها را نوشتم که بگویم این سبک هم قطعا حرفهایی برای گفتن دارد . مثلا بندهای چهارده و نه که بیشتر دوستشان داشتم . تنها مشکلم با این سبک ، فقط نام آنست که من نمیپسندم و با سلیقه ام جور نیست . اگر این سبک را مانا نامگذاری میکرد ، بجای " افراغ اندیشه " قطعا نام خوش اداتری انتخاب میکرد .

    با سپاس از فرصتی که در اختیار دوستان قرار دادید
    چند جمله که شبیه دلنوشته هستند و در دفاتر چهارده گانه ام نوشتم تقدیم محفلتان میکنم :

    تبسم گیاه ، حاصل گریه ی ابر است ( 1384 )
    ......
    پنجره ای نیست
    روزنه ای مگر مرا به میهمانی آفتاب برد ( 1380 )
    ......
    پلک زدن
    تیر زدن است
    بر قلب آهوی آرامش :
    میخواهم تا ابد نگاهت کنم ( 1381)
    ........
    سکندری مخور
    ای سکندری که با من از مرز شب میگذری
    تا آب حیاتمان تنها
    یک ترانه باقیست( 1392 )
    .....

    آیا اینها کلا شعر حساب میشوند ؟
    پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۹ ۱۹:۲۶
    درود استاد مانا
    افراغ اندیشه های بسیار نابی بود خندانک
    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

    در کنار پنجره ام با آفتاب رابطه دارم
    باران که می بارد...
    دستان آفتاب محو میشوند
    ومن به استیصال غم می روم
    ارسال پاسخ
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۹ ۲۰:۱۴
    درود بر دل چون آینه‌تان مانای مهربان.
    کوتاه‌‌سروده‌های زیبایی ارسال کردید.

    جناب شریفیان هم درخصوص نام (افراغ اندیشه) مطلبی را نوشته‌اند و من پاسخی در لحظه برایشان نوشته‌ام که:
    با توجّه به معانی "افراغ" که استاد احمدی‌زاده زحمت ارسالش را کشیدند، حس می‌کنم ترکیبِ "افراغ اندیشه" استعاره‌ی مکنیه باشد.
    اندیشه به آبی تشبیه شده که تراوش دارد؛ می‌ریزد.

    البته این چیزی بود که در لحظه در پاسخ به سوال اندیشمندانه‌ی جناب شریفیان به ذهنم خطور کرد.
    شما و دیگر دوستان می‌توانید در خصوص رد یا قبول این دیدگاه نیز نظر اندیشمندانه بدهید.
    ارسال پاسخ
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمعه ۲۵ مهر ۱۳۹۹ ۱۴:۰۵
    خندانک
    رامینه خوشنام
    چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۹ ۰۶:۳۰
    سلام بانو🙋‍♀️ الهه احساس مهربانم
    سپاس از اطلاع رسانی و
    به اشتراک گذاری پست زیباتون🌹❤️❤️
    وتبریک به استاد محلق بخاطر این سبک زیبای شعرشون خیلی قشنگ و زیبا و خاصه🌹🌹🙏

    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۹ ۱۰:۱۳
    سپاسگزارم رامینه جان خندانک

    مفاهیم زیبایی را در بخش مشاعره ارسال می‌کنی خندانک


    سپاس خندانک
    ارسال پاسخ
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۹ ۱۱:۰۳
    خندانک
    ارسال پاسخ
    رامینه خوشنام
    رامینه خوشنام
    پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۳۵
    ❤️❤️
    بهرام معینی (داریان)
    چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۹ ۰۷:۴۱
    درود فراوان سر کار خانم حکیمی بافقی استاد وادیب فرزانه 🌷
    بسیار زیبا است کار تان جهت شناخت این گونه سروده ها 🌷
    دستمریزاد 🌷
    مسرور ومستدام 🌷
    در پناه حق🌷🌷
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۹ ۱۰:۱۶
    درود استاد معینی بزرگوارم خندانک


    سپاسگزارم که با بزرگوار هرچه تمام، چشم رنجه می‌فرمایید و می‌خوانید همیشه مطالبم را خندانک

    زنده باشید در پناه حق خندانک
    ارسال پاسخ
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۹ ۱۱:۰۳
    خندانک
    ارسال پاسخ
    رامینه خوشنام
    رامینه خوشنام
    پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۳۵
    🌹🌹
    ارسال پاسخ
    قربانعلی فتحی  (تختی)
    چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۹ ۰۹:۴۱
    سلام وعرض ادب استاد گرانقدر بانو حکیمی
    بسیار عالی راهنمایی بسیاربجا ودرست
    زیبا اندیشمندانه
    درود برشما استاد بزرگوار
    باید قدردان این همه زحمات شما

    باشیم موفق وسرفراز باشید
    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۹ ۱۰:۱۶
    سلام
    و سپاسگزارم جناب فتحی ارجمند از آمدنتان خندانک
    ارسال پاسخ
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۹ ۱۱:۰۴
    خندانک
    ارسال پاسخ
    رامینه خوشنام
    رامینه خوشنام
    پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۳۵
    🌹🌹
    ارسال پاسخ
    امید کیانی (امید)
    چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۹ ۱۱:۲۱
    درودها بانوی گرانقدر
    ممنون از توضیحات شما در باب افراغ اندیشه
    👌🌹👌


    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۹ ۱۲:۱۸
    سپاس جناب کیانی گران‌ارج خندانک

    نوش نگاهتان خندانک


    خندانک
    ارسال پاسخ
    رامینه خوشنام
    رامینه خوشنام
    پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۳۵
    🌹🌹
    ارسال پاسخ
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمعه ۲۵ مهر ۱۳۹۹ ۱۴:۰۶
    خندانک
    ارسال پاسخ
    اصغر ناظمی
    چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۹ ۱۱:۳۵
    سلام
    برسرورگرامی واستاد ارجمند
    بانوی گران قدر حکیمی بافقی
    ،
    درسکوت
    آرامشی ست
    که در فریاد نیست
    ،
    اگر جدای از همه ی قضاوت و پیشداوری های معمول در درون خود خیره شده وبه کاوش در خود بپردازیم به آرامشی بیکران دست می یابیم که آن سهم وحق ماازهستی ست . واین نفس آرامش ماست که هنوز اغلب از ان بی خبریم ود ر جنجال و هیاهو وروزمره گی به دنبال آن می گردیم .
    باپوزش از شما خندانک خندانک خندانک
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۹ ۱۲:۱۷
    درود بر اندیشمند بزرگوار جناب ناظمی گرامی خندانک


    سپاسگزارم از دیدگاه موشکافانه‌ی خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    رامینه خوشنام
    رامینه خوشنام
    پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۳۵
    🌹🌹
    ارسال پاسخ
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمعه ۲۵ مهر ۱۳۹۹ ۱۴:۰۶
    خندانک
    ارسال پاسخ
    فرشاد اقبالی
    چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۹ ۱۷:۱۴
    سلام و درود
    خیلی جالب بود
    خندانک
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۹ ۲۰:۳۰
    سپاسگزارم از توجه شما جناب اقبالی ارجمند خندانک
    ارسال پاسخ
    رامینه خوشنام
    رامینه خوشنام
    پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۳۶
    🌹🌹
    ارسال پاسخ
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمعه ۲۵ مهر ۱۳۹۹ ۱۴:۰۶
    خندانک
    ارسال پاسخ
    ابوالحسن انصاری (الف رها)
    چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۹ ۲۳:۲۰

    درود فراوان
    سر کار خانم حکیمی
    استاد بزرگوار
    سپاس خندانک

    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۳۴
    سلام و سپاس استاد انصاری گران‌ارج خندانک


    خوش آمدید خندانک

    مقدمتان گل‌باران خندانک
    ارسال پاسخ
    رامینه خوشنام
    رامینه خوشنام
    پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۳۶
    🌹🌹
    ارسال پاسخ
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمعه ۲۵ مهر ۱۳۹۹ ۱۴:۰۶
    خندانک
    ارسال پاسخ
    سحر غزانی
    پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۹ ۱۱:۲۸
    درود الهه ی شعر و احساس خندانک
    همیشه برای منم سوال بود که افراغ اندیشه یعنی چی
    ممنونم از توضیحاتتون خندانک
    خیلی سبک جالبیه
    انگار هیچ چیز مانع احساساتت توی این سبک نمیشه
    و این برای یک شاعر خیلی قشنگه خندانک
    همیشه به مهرو شادی و شعر و عشق باشید بانوجان خندانک خندانک
    سحر غزانی
    سحر غزانی
    پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۹ ۱۱:۳۳
    چند روزپیش داشتم فیلم غمگینی که آخرش دوتا عاشق بهم نرسیدن رو نگاه میکردم و در اخر فیلم اینقدر دلم سوخت که با دوتا بسته دستمال کاغذی شروع کردم به گریه کردن بعد یه دلنوشته ای نوشتم که فکر می کنم افراغ اندیشه باشه خندانک

    اشک معشوقه دریا بود
    و چشم معشوقه اشک
    اما
    با جاذبه زمین چه میتوان کرد؟ خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    احمدی زاده(ملحق)
    احمدی زاده(ملحق)
    پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۹ ۱۵:۴۷
    نه!
    درد من آن است که به غیر نگاه می کنی
    شهر من آسمانست و تو، به زمین نگاه می کنی.
    بداهه افراع اندیشه
    مهدی محمدی
    مهدی محمدی
    پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۹ ۱۶:۱۹
    درود بانو، شاید عشقشون واقعی نبوده خندانک
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۹ ۱۶:۳۵
    سپاس سحر جان خندانک


    خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    سحر غزانی
    سحر غزانی
    پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۹ ۱۶:۳۵
    درود جناب محمدی
    اصلا بنظر من رابطشون عشق نبود که بخواد واقعی باشه😅😅
    ارسال پاسخ
    سحر غزانی
    سحر غزانی
    پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۹ ۱۶:۳۹
    ممنونم جناب احمدی زاده
    باید بیشتر از این سبک بخونم تا یاد بگیرم خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    مهرداد مانا
    مهرداد مانا
    پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۹ ۱۹:۲۰
    سحر دو بسته دستمال هم برای من بیار تا بر ادبیات فارسی گریه کنم بعد باهات دعوا کنم خندانک خندانک خندانک
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمعه ۲۵ مهر ۱۳۹۹ ۱۴:۰۶
    خندانک
    ارسال پاسخ
    شریف شریفیان
    پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۹ ۱۵:۳۶
    سلام

    درود بر خواهر ادیبم الهه احساس
    دست مریزاد بسیار عالی بیان فرمودید
    واکنون هم سید بزرگوار معنا های متفاوت افراغ را
    از چند سند و لغتنامه های متفاوت بیان فرمودند
    نمیدانم چرا؟ با این بیشتر موافقم که ایکاش بجای افراغ
    که به فرموده ی سید گرامی معناهای متفاوت دارد
    فروغ اندیشه را انتخاب میکردند که ریشه در نور دارد
    دستتان در نکند موفق و پیروز باشید خندانک خندانک خندانک
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۹ ۱۶:۵۱
    خندانک خندانک خندانک
    درود و سپاس جناب شریفیان ارجمند خندانک

    سپاس از بیان دیدگاهتان خندانک

    با توجّه به معانی "افراغ" که استاد احمدی‌زاده زحمت ارسالش را کشیدند، حس می‌کنم ترکیبِ "افراغ اندیشه" استعاره‌ی مکنیه باشد.
    اندیشه به آبی تشبیه شده که تراوش دارد؛ می‌ریزد.

    البته این چیزی بود که یهویی در پاسخ به سوال اندیشمندانه‌ی شما به ذهنم خطور کرد.


    خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمعه ۲۵ مهر ۱۳۹۹ ۱۴:۰۶
    خندانک
    ارسال پاسخ
    رحیم نیکوفر   ( آیمان )
    پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۹ ۲۰:۳۶
    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    سلام خندانک
    واقعا تک تک اشعار فوق العاده زیبا هستند
    حالا به هر سبکی که نامگذاری شده باشند
    البته استاد سبکشان را هم خیلی هوشمندانه انتخاب کرده اند
    استفاده بردم
    سپاس بابت این پست
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمعه ۲۵ مهر ۱۳۹۹ ۱۴:۰۶
    خندانک
    ارسال پاسخ
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    جمعه ۲۵ مهر ۱۳۹۹ ۱۵:۱۷
    سلام

    سپاس از بیان دیدگاه‌تان جناب نیکوفر ارجمند خندانک
    ارسال پاسخ
    نسرین حسینی
    دوشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۹ ۱۳:۰۸
    درودها بانو جان بسیار عالی و جامع بود

    قلمتون مانا خندانک خندانک
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    سه شنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۹ ۱۰:۰۶
    درود بانو نسرین نازنین خندانک


    سپاس از آمدنتان خندانک

    خندانک
    ارسال پاسخ
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    پنجشنبه ۱ آبان ۱۳۹۹ ۱۹:۳۱
    خندانک
    سعید صادقی (بینا)
    دوشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۹ ۱۶:۱۴
    سلام و عرض ادب و احترام و درود به سروران گرامی خصوصا جناب استاد حاج احمدی زاده

    با سخنان دوست عزیزم استاد عزیز مهدی محمدی
    موافق هستم. افراغ اندیشه سبک شعر است که با شناخت آن در خواهیم یافت که بسیاری از شعرا ازین سبک استفاده نموده اند.

    البته شاعرانی که تراوش را درگیر کوشش میکنند و محصول نهایی خود با واسطه های کوشش مندی به آرایه های ادبی وابسته میسازند کمتر به منظور این سبک از شعر نزدیک میشوند. مگر آنکه آنقدر تسلط در آرایه ها پیدا کنند که سرنوشتشان مستقیما در قاب آرایه توصیف شود.

    با تشکر از دوستان عزیز و گرامی . از نوشته های ارزشمند سایر عزیزان استفاده کردم خندانک خندانک
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    سه شنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۹ ۱۰:۰۷
    درود جناب صادقی بزرگوار خندانک


    سپاس از مشارکتتان در بحث خندانک

    خندانک
    ارسال پاسخ
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    پنجشنبه ۱ آبان ۱۳۹۹ ۱۹:۳۲
    خندانک
    ارسال پاسخ
    حسین راستگو
    جمعه ۲ آبان ۱۳۹۹ ۱۶:۰۹
    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    جمعه ۲ آبان ۱۳۹۹ ۲۰:۱۵
    درود و سپاس از حضورتان جناب راستگو خندانک
    ارسال پاسخ
    مریم کاسیانی
    شنبه ۳ آبان ۱۳۹۹ ۰۰:۳۸
    درود بر جناب احمدی زاده ارجمند🌺
    و درود بر سرکار خانم بافقی عزیز🌺
    اشعاری که انتخاب کرده بودید لذتبخش بود برایم💕
    و سپاسگزارم برای ارسال نظرات دیگر بزرگان که از نوشته هایشان درس گرفتم🙏🏻🌺🙏🏻
    و چقدر زیبا بود اشاره جناب شریفیان به فروغ اندیشه🌺
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    شنبه ۳ آبان ۱۳۹۹ ۰۱:۰۷
    درود و خیر مقدم بانو کاسیانی عزیز خندانک


    خندانک
    ارسال پاسخ
    قربانعلی فتحی  (تختی)
    دوشنبه ۵ آبان ۱۳۹۹ ۱۴:۲۱
    سلام ودرود فراوان
    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    دوشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۹ ۱۳:۱۶
    خندانک سلام
    سپاسگزارم خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    طوبی آهنگران
    سه شنبه ۶ آبان ۱۳۹۹ ۱۲:۳۴
    سلام خدمت سروران گرامی و مدیر محترم سایت شعر ناب بند چیزی که عرزش این پست را دارا باشد نیافتم شعری از فردوسی تقدیم می کنم
    به نام خداوند جان خرد
    کزین برتر اندیشه بر نگذرد
    کزین پس شکست آید از تازیان
    ستاره نگردد مگر بر زیان
    بر این سالیان چهار صد بگذرد
    کزین تخمه گیتی کسی نسپرد
    شود بنده بی هنر شهریار
    نژاد بزرگی نیاید به کار
    از ایرانی و از ترک از تازیان
    نژادی پدید آید از میان
    نه دهقان نه ترک از تازیان بود
    سخنهایبی کرداربازی بود
    زبان کسان در پی سود خویش
    بجویندودین اندرآرندپیش
    سلام به راستی و پاکی
    سلام بر خداوند زیبای
    سلءم بر درخت شکو مند شعر
    سلام بر مدیر به افراغ گوی شعر
    سلام به فعل واژه شعر ناب
    سلام بر اندیشه شعرنو
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    دوشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۹ ۱۳:۱۶
    خندانک سلام
    سپاسگزارم خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    مسعود میناآباد  مسعود م
    پنجشنبه ۸ آبان ۱۳۹۹ ۰۱:۱۵
    و چه قدر زیباست این سروده :

    چشمانت
    به تنهایی
    جوابگو ی رنگ آمیزی
    پايیز؛
    خواهد بود!
    ------------------------ خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

    درود بر جناب احمدیزاده گرامی
    و الهه احساس عزیز ................... خندانک خندانک خندانک
    اندیشه و احساس در هیچ سبک و قالبی محصور نمیماند و مانند سونامی تمام سد هارا میشکند تا بیداری عشق و شوریدگی
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    دوشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۹ ۱۳:۱۶
    خندانک سلام
    سپاسگزارم خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۹ ۱۸:۵۴
    درود مهربانو
    عالی بود
    ممنون که به اشتراک گذاشتین
    من شعرخورشیدم از افراغ اندیشه ی استاد رو خیلی دوست دارم

    دراُفق نگاهم غروبی نمی بینم..
    خورشید سایه برای خود نمی گیرد.
    زندگی آواز قشنگی ست
    که در لب های تو جاری ست...
    .

    و بند ۱۳
    ندانم نان را که پٌخت
    امّا، آتشش من بودم!

    این بند فوق العادست خندانک خندانک

    یاد متن پرسش و پاسخی افتادم که نوشته شده بود :


    گفتم چرا نمیتوانم خدا را درک کنم؟ پس چرا ما را آفریده است ولی توان درک خود را به ما نداده است ؟

     گفت تو نمیتوانی خدا را درک کنی چون تو نان هستی و خدا نانوا و او دارد برای خودش نان میپزد دارد برای خودش تو رو میپزه .

     تاحالا این همه نان خوردی امکانش هست اون تکه نانی که خوردی تو رو درک کنه؟ برعکس این تویی که اون نان رو درک میکنی و وقتی میخوری جزئی از تو میشه  !
    گفت تاحالا به جنس ظاهری بدن خودت توجه کردی؟جنس بدنت شبیه خمیر نیست؟ تو الان خمیری هستی توی دستای خدا 
    تو هنوز نپختی و اون نمیتونه تو رو به وجود خودش دعوت کنه وقتی نان شدی جزئی از وجودش میشی اما نان شدن راحت نیست کسی لایقِ نان شدنه که تمام سختی ها رو به جان بخره و آتش رو انتخاب کنه.


    درود بر اندیشه ی والای استاد خندانک خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک خندانک
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۹ ۲۰:۰۲
    سپاسگزارم ساراجان خندانک


    زیباست مطلب ارسالی‌ات خندانک خندانک

    خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمعه ۲۵ مهر ۱۳۹۹ ۱۴:۰۶
    خندانک
    ارسال پاسخ
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    3