سلام
در بین دردها و مشکلات کمر شکن این روزها کرونا بیشتر کمرمان را شکست.از دلار بیست هزار تومن که قد خریدمان را کوتاه تر کرد از سکه نه میلیونی که تن خیلی ها را لرزاند از قیمت مرغ و گوشت که سفره مان را کوچک تر کرد از کدامیک بنویسم؟راستش انقدر موضوع برای شکایت هست که دیگر نیاز به گشتن نیست.
در ایران همیشه بهانه ای هست برای غر زدن میشود یک روز را در تاکسی سپری کرد و اهم اخبار را مورد بررسی قرار داد میشود پای سبزی پاک کردن زن همسایه نشست و مشاوره ی ازدواج رایگان گرفت میشود پای صحبت بچه ها نشست و زندگی لاکچری را اموخت .اما چه کسی واقعا میتواند کارشناسانه این مشکلات را تحلیل کند؟ شاید باید کر باشیم .
چند وقتی است اخبار را چک نمیکنم چند وقت پیش از شدت درد عصبی بستری شدم و فقط یک چیز را درک کردم قلب من توان تحمل این دردها را ندارم.
از دیدن هر روز عزا خسته شدم از داس و تبر بریدم .از اعاده حقوق زنان نا امید شدم.از اتش سوزی و انفجار از زلزله و سیل از بی پناهی و فقر از درد کشیدن مردمم از دیدن چشمهای اشک الود خسته شدم .طنازانه مشکلات را نوشتم اما طنزم ته کشیده امروز تلخم تلخ تر از اسپرسو هایی که هر وقت مینوشم به این فکر میکنم چقدر احمقم بین این همه خوراکی خوشمزه خودم را محکوم کردم به این قهوه ی تلخ.
من شاعر دردهای مردمم ولی دیگر توان نوشتن ندارم از دردی که هر روز جان هموطنانم را میگیرد.
ما به کرونا خندیدیم اما غافل از اینکه کرونا به ریش ما که هیچ به ریشه مان خندید. ولی در همین حال مردم هنوز نمیترسند هنوز فکر میکنند این همان سرماخوردگی معمولیست که پرورش اندام کار میکند.
این کویید19 است باید مواظب هم باشیم مواظب خودمان باشیم .
کاش میشد از همه بخواهم از خود مواظبت کنند تا دیگر پرپر شدن گلی، هموطنی، نازنینی قلبم را نرنجاند.
شعله
___________________
یک سال و نیم اینجا نوشتم، خواندم، اموختم حرف زدم و ممنونم از مدیریت سایت جناب ملحق که این سایت را تاسیس کردند و این متون همیشه تند و تیز را تایید کردندو به حرفهای ما صبوری کردندو ممنونم از اساتیدی که به من اموختند شاگرد کوچکی هستم و باید هنوز بیاموزم .
عیدتان پیشاپیش مبارک
امیدوارم شاگردخوبی باشم
و امیدوارم روزی فقط بهانه مان برای نوشتن عشق باشدو گل و بلبل
درسختی ها باید به خداتوکل کردو ایمان براین باور داشت که تنهاچاره ساز فقط خداست.
ازین عاجزان امروزی جز درد نیافزاید عزیز