چهارشنبه ۲۶ مرداد
اشعار دفتر شعرِ مشق عشق شاعر میم طوبی مهدوی
|
|
شبیه توام
همانی که موقع باران
صورتش را
غبار پوشیده
و پشت تپه های ماتم زده
خاطره ها را جا گذاشت
|
|
|
|
|
حالم دگرگون است!
شده ام زاغچی...
زاغ دیگران را چوب می زنم!
افکارم آبستن خیال می شوند و
من، در گ
|
|
|
|
|
( به وقت دیدار)...
دیدار من و تو
در اولین باران پاییزی است!
لحظه ی سقوط اولین برگ.
هنگام پخش
|
|
|
|
|
شبیه توام
همانی که موقع باران
صورتش را
غبار پوشیده
و پشت تپه های ماتم زده
خاطره ها را جا گذاشت
|
|
|
|
|
(ماه و مهر)....
ماه من
می دانی؟
هر گلی ، عطر خاص خودش را
دارد
نمی دانم نام کدام گل را
بر
|
|
|
|
|
(عِطر گیسو)....
زنی شاید
به شب هنگام
شانه زندمویش را !
مقابل حوض
ماه می تابد
برگیسوان پریشان
|
|
|
|
|
(وخدا بیدار است)...
من به هنگام سحر مشغولم
به صدای تپش برگ درخت ها
به عبور نفس ماهی ها
در حوض
|
|
|
|
|
(جذبه ی نگاه)...
من
به اندازه ی تلاطم دریا
بی قراره نگاه تو شدم
بی تاب موهای سپیدِ برفی ات
|
|
|
|
|
(خدا می آید)...
خداوند شبان من است.
در مراتع سبز مرا می خواباند
و از آب های روان
مرا می نوشان
|
|
|
|
|
تقدیم به همه مادران پاک و فداکار سرزمینم
(نارنجستان)...
چه شب غمگینی
چشمهایم کو!؟
راه من گم
|
|
|
|
|
ماه را گم کرده ام
درست حوالی کوچه های سالخورده
شاید حوالی سایه های تنهایی
و شاید همین حوالی
جای
|
|
|
|
|
حتم دارم
دلتنگی
بارانی است
که چشم نمی شناسد
بی هوا
از بغضی خفته
در مه آلود ترین ساعت روز
از ا
|
|
|