يکشنبه ۲ دی
اشعار دفتر شعرِ جادوی قلم شاعر فرخ لقا فتحی
|
|
رباعی
هر لحظه به عشق واژه ها جان گیرد
اشعار رباعی سر و سامان گیرد
|
|
|
|
|
رباعی
با چشم تو مست مست هستم ای یار
لبریز ز عشق ناب هستم اینبار
این
|
|
|
|
|
پازل خاطرات
زیر درخت توت پیر خانه ی مادر بزرگ کنار حوض دنبال کودکیم بودم و پازل خاطراتم را کام
|
|
|
|
|
رباعی
امشب زده لبخند ، گلستان خدا
تا زنده کند عشق
|
|
|
|
|
غزل
بی محبت این جهان مانند زندانی شود
عاشقی ها رنگ و رو میبازد و فانی شود
ای دلم تا چند رو
|
|
|
|
|
چارپاره
مادری در کنار قبرستان
شمع در دست و چشم گریان بود
درد پایش کشنده و نالان
واقعا خسته و
|
|
|
|
|
خدا عشق است و به یاد ماندنی
خدا باورِ دل است و جاودانی
|
|
|
|
|
خدا عشق است و حقیقت دل
عاشق سوی معشوق رود با میل
|
|
|
|
|
اعتماد چو کاغذی ست شفاف
گر مچاله شود هرگز نشود صاف
|
|
|
|
|
ارتباط خاص زمانی مهیاست
دیدار خالق و مخلوق چه زیباست
|
|
|