جمعه ۲ آذر
اشعار دفتر شعرِ شاعر
|
|
با من بخند آن خنده جانانه مستم می کند با من برقص آن چرخش رندانه مستم می کند خامش نمان از بهر د
|
|
|
|
|
سال 80 پشت کنکور حسابی ذوقم گل کرده بود اینها را تازه پیدا کردم از آن دوران : "ز دست دیده و
|
|
|
|
|
پیچک ناز تنت دور ز آوار هوس خانه روشن مهرت تهی از کینه کس نهر گیسوی خوشت دور ز آغوش کویر جا
|
|
|
|
|
نگاه سرد و خموشم به قاب خالی فردا امید واهی خامم به مهربانی دنیا گلایه از همه عالم برم به درگه
|
|
|
|
|
همچونان ابر بهار پاک و زیبا و پرند
همچونان شب به کنار گ
|
|
|
|
|
نوشته قبلی ام قطعه ای ادبی بود که به اشتباه ارسال کرده بودم و با تذکر دوستان متوجه این قضیه شدم و حذ
|
|
|
|
|
ميان زاهد و عارف ستيزه طولانی است نشست عاقل و عاشق هميشه طوفانی است اميد زاهد و عابد به دهر جن
|
|
|
|
|
در سال دوم پشت کنکور (81) سرودم : چو رستم بيامد از آن کارزار ز درسی که داد او به اسفنديار
|
|
|