يکشنبه ۲ دی
زاهد و عارف شعری از علیرضا ناصح
از دفتر شعرناب نوع شعر مسمط
ارسال شده در تاریخ شنبه ۱ تير ۱۳۹۲ ۱۰:۳۲ شماره ثبت ۱۴۱۴۲
بازدید : ۱۵۵۹ | نظرات : ۵۷
|
آخرین اشعار ناب علیرضا ناصح
|
ميان زاهد و عارف ستيزه طولانی است
نشست عاقل و عاشق هميشه طوفانی است
اميد زاهد و عابد به دهر جنات است
اگرچه عادت او صد گناه پنهانی است
هراس و بيمش از آتش و تنگی قبر است
اگرچه خوی خودش آتشين و چون ببر است
به اشک ديده ی تمساح چون دوصد ابر است
عجب اهانت زشتی به ابر بارانی است
ز حال عارف و عاشق چو پرسی ام گويم
کسی که جز غم يارش نشد غمی همدم
به زخم جامعه هرگز نگشته او مرهم
که کار خوشتر از آن شور و حال عرفانی است
چه فرق آنکه به لذات پست خود دل بست
و آن که لذت والای خود به جان پيوست
ز کار مردم ديگر فرو بشويد دست
به چاه نفس خودش، خود هميشه زندانی است
خوش آن کسی که رها شد ز آرزوی بهشت
به فکر مزد نبود و بکاشت موسم کشت
خوش آن کسی که دلش را ز خاک کوچه سرشت
بهشت خاطر پاکش ستاره افشانی است
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.