سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        زاهد و عارف

        شعری از

        علیرضا ناصح

        از دفتر شعرناب نوع شعر مسمط

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۱ تير ۱۳۹۲ ۱۰:۳۲ شماره ثبت ۱۴۱۴۲
          بازدید : ۱۵۵۵   |    نظرات : ۵۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر علیرضا ناصح

        ميان زاهد و عارف ستيزه طولانی است نشست عاقل و عاشق هميشه طوفانی است اميد زاهد و عابد به دهر جنات است اگرچه عادت او صد گناه پنهانی است هراس و بيمش از آتش و تنگی قبر است اگرچه خوی خودش آتشين و چون ببر است به اشک ديده ی تمساح چون دوصد ابر است عجب اهانت زشتی به ابر بارانی است ز حال عارف و عاشق چو پرسی ام گويم کسی که جز غم يارش نشد غمی همدم به زخم جامعه هرگز نگشته او مرهم که کار خوشتر از آن شور و حال عرفانی است چه فرق آنکه به لذات پست خود دل بست و آن که لذت والای خود به جان پيوست ز کار مردم ديگر فرو بشويد دست به چاه نفس خودش، خود هميشه زندانی است خوش آن کسی که رها شد ز آرزوی بهشت به فکر مزد نبود و بکاشت موسم کشت خوش آن کسی که دلش را ز خاک کوچه سرشت بهشت خاطر پاکش ستاره افشانی است
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5