صفحه رسمی شاعر طوبی آهنگران
|
طوبی آهنگران
|
تاریخ تولد: | پنجشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۳۷ |
برج تولد: | |
گروه: | عمومی |
جنسیت: | بدون اطلاعات |
تاریخ عضویت: | چهارشنبه ۴ دی ۱۳۹۸ | شغل: | بدون اطلاعات |
محل سکونت: | شیراز |
علاقه مندی ها: | به شعر و داستان |
امتیاز : | ۳۸۵۵۳ |
تا کنون 879 کاربر 7152 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
درباره من: به نام انکه اندیشه رآ بر انگیخت از من عکس می گذارم تخلص سرو عر فان یا شمع خواموش ومن در ضمیر خود چیزی را احساس می کنم که از شعر هم فراتر است وتخلص در شعر و سکوت اگر نمی توانی. فریاد بزنی سکوت کن سکوت تو را زنده نگه. می دارد در سکوت هیچ اضافه. ای نیست خاموشی بلند ترین صدا است
اندیشه ی نو جسجو در واژه های اسرار آمیز
خداوند را چو . آفتاب درخشنده و درخشنده. ای در دل انسان می دانم به واسته. عََشق زندگی را طالب. می شوم و گردکار کرد
از فلسه ی خلقت روح چیست
چرا همیشه به دنبال گم شده ای می گردد
خبر از طر یق الهام قلبی
و باور هایی
که از راه گفتار نا خدا گاه به زبان می آید
و خداوند را چو .نور متلق و مو جودی نزدیک در دل هر. انسان می بینم
که طالب. زندگی می شود
بین انسان و خداوند ارتباطی است که هیچ کس خبر ندارد
هر بشری به طور خواصی. با خداوند ارتباط دارد
اگر حکومت خداوندی. و حب لذت. نبود هیچ کس به خودش زحمت نمی داد که زندگی بسازد
پیام خداونددر بعد. تولد در دل انسان درج می شود
این الهام انسان را نا خدا گاه به سمت زیستن بودن داشتن می کشد
انسان به فهم و شعور که می رسداین احساس. هم بالق. می شود
باید و نباید ها را می فهمد
الهام اورا به سمت درخشیدن که همان زات است می کشد
دشمنی و تبا هی را می فهمد چرا تن می دهد ان هم نفسی است که باز در خود انسان رشت می کند
که اگر سر کوب نشود آتش می شود. شاید . سوزانده هم باشد
دنیا به ما اموخت که ظلم پایدار نیست
زمین از ان انسانهای عادل و درست کار است و انسانهای صاله وارسان زمین هستند
می دانیم که جهان در پرطو عدل ساخته شده است
و این هم می دانیم که پرورد گار عالم پادشا ه ان است
و این را هم می دانیم هر چه در این جهان است تعلق به خودش است
و این شعر
ببین افسانه ی ققنوس سر گشته
که در اتش حسرت می سوزد
دوباره زاده گردد از خاکستر خود
ّبه تغییر نتوآن داد در عمر
توان تغییر داد چگو نه بود عمر
ای عشق ای معجزه غوغا ای دیدده بدان وای از روز ندیدت
وای از مکافات عمل روز ی ازمن خواهی گفت روزی که در آیینه ها باشم
از من خواهی شنید روزی روزی که در
سینه ها باشم
روزی خواهی به من فکر کنی
که چه طور زیستم
چطور از رنجها گذشتم
زندگی من همه تلخ بود باور می کنی
کسی را حا می نداشتم باور می کنی
چون مثل آتش بودم دود داشتم
مثل کوه بودم تکان نخردم
مثل باران بودم برای کودکان
گاه گاهی شکستم خودم را تر میم کردم
و خاکستری از من باقی ماند
خاکسترم را با فوت به فضا دادند
باز کمی ماند با همان کم سر گرمم
تا به کی باد ببردخاکسترم
ّبه خاک |
|
|
|
اشعار ارسال شده
|
|
قلم ز دست عاشق عصای موسی بود
انسا ن به فرزانه گی جو هر تقوا بود
شکست سکوت قلم جهل فنا رفت ...
|
|
ثبت شده با شماره ۹۷۳۴۲ در تاریخ يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۰ ۲۱:۴۴
نظرات: ۹۱
|
|
نازنینم تا به کی چله نشین عشق بی فرجام باشی
به سان نرگس مستان به یک جرعه. زمستان خزان باشی
نظ ...
|
|
ثبت شده با شماره ۹۷۲۶۱ در تاریخ جمعه ۱۳ فروردين ۱۴۰۰ ۰۹:۱۴
نظرات: ۶۱
|
|
گر فرمانروای تو ز عقل امر خداوندی بود
زندگی پیوسته به آسایش و نیک بختی بود
چون هشیاری که خیر د ...
|
|
ثبت شده با شماره ۹۷۰۰۰ در تاریخ پنجشنبه ۵ فروردين ۱۴۰۰ ۱۶:۰۴
نظرات: ۱۲۵
|
|
من پیام سال هزار چهار صد هستم
بیا دست در دست دهیم
به خاطر زندگی و زنده ها
ساختن مهربانی. د ...
|
|
ثبت شده با شماره ۹۶۸۵۵ در تاریخ شنبه ۳۰ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۵۸
نظرات: ۱۵۷
|
|
زخم هایم بوی. کنه گی می دهد مرحم ز کجا حاصل
کار غم ز غوغا می گذرددو ست. ز کجا حمایل
...
|
|
ثبت شده با شماره ۹۶۶۷۷ در تاریخ دوشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۹ ۱۴:۰۷
نظرات: ۱۰۴
مجموع ۲۸۵ پست فعال در ۵۷ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر طوبی آهنگران
|
|
این شعر را شخصی به نام یوسفی در وسو شاعر علی رضا آهنگران سروده است علی رضا آهنگران استاد دانشگا ه پیام نور و هم مسول دانشگاه پیام نوریکی از شهر ستان استان
|
|
يکشنبه ۳۱ تير ۱۴۰۳ ۰۴:۰۱
نظرات: ۲
|
|
با همه درد سر ها نامزدی سوگل و صیاد را در ایل علان کردنند سوگل بیش از همیشه شاد و خرم بود سوار اسب که می شد انگار غزالی که صبح از کله بیرون آمده در صحرا روی هوا پرواز می
|
|
شنبه ۱۴ بهمن ۱۴۰۲ ۰۰:۵۹
نظرات: ۱۱
|
|
بعد رئیس خانه انصاف می گوید تو خودت خواستی سر چشمه با سوگل کی سرت را شکست چرا تفرقه می روی من سه شاهد دارم فراد صبح برای برای شهادت می اورمشا ن اینکه گفت هرمز رنگش پرید پنچ علی یک دوزد بود گفت د
|
|
چهارشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۲ ۰۴:۰۲
نظرات: ۱۶
|
|
این ما جرا در نظر رئیس خانه انصاف بود که فصل ییلاق داشت تمام می شد و عشایر هم داشت کوچ می کرد فصل زمستان شد رئیس خانه انصاف هنوز نتوانسته بود هرمز را گیر بیا ورد پچ پ
|
|
دوشنبه ۹ بهمن ۱۴۰۲ ۰۴:۰۲
نظرات: ۲۹
|
|
رئیس خانه انصاف بعد از چند روز فکر کردن به مالکان منطقه نامه نوشت که ان جلگه و کوه پای که به تازگی در تمه حریق قرار گرفته را به چه کسی اجاره نامه برآی گرفتن کتیرا داد
|
|
شنبه ۷ بهمن ۱۴۰۲ ۰۴:۱۰
نظرات: ۳۹
مجموع ۶۵ پست فعال در ۱۳ صفحه |