صفحه رسمی شاعر بهمن بیدقی
|
بهمن بیدقی
|
تاریخ تولد: | شنبه ۸ بهمن ۱۳۴۵ |
برج تولد: | |
گروه: | افراغ اندیشه |
جنسیت: | مرد |
تاریخ عضویت: | چهارشنبه ۲۷ شهريور ۱۳۹۸ | شغل: | مهندس عمران |
محل سکونت: | تهران |
علاقه مندی ها: | طراحی - نقاشیخط - صنایع دستی چوبی شامل نقش برجسته و مجسمه - نقاشی رنگ روغن -عکاسی- سرودن شعر - نوشتن داستان کوتاه |
امتیاز : | ۹۸۴۴ |
تا کنون 332 کاربر 1429 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
درباره من: برای مشاهده ی آثار هنری دیگر (ازجمله طراحی ، نقاشی ،خط ، صنایع دستی )درصورت تمایل میتوانید به گوگل و وبلاگ اینجانب در سایت صدهنر مراجعه فرمائید . یا اینکه درگوگل به فارسی بهمن بیدقی را تایپ فرمائید |
|
|
|
اشعار ارسال شده
|
|
حساب کتاب ما چه میشود ،
اِی دل ؟
تو که من را فروختی
...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۳۹۵۰ در تاریخ ۲ روز پیش
نظرات: ۱۹
|
|
کلافه ،
مثلِ شبِ بیمار
...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۳۹۲۱ در تاریخ ۴ روز پیش
نظرات: ۱۴
|
|
ازمن ز روح پرسید
گفتم انرژی ایست که ،
چهار دست و پا نداره
...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۳۸۹۷ در تاریخ ۵ روز پیش
نظرات: ۱۲
|
|
توچقدر بی چشم و روویی مثل گربه ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۳۸۶۸ در تاریخ ۶ روز پیش
نظرات: ۱۶
|
|
حرکت میکرد تصویر
درتابلوی ، زیبای آکواریوم
...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۳۸۴۶ در تاریخ ۷ روز پیش
نظرات: ۲۶
مجموع ۱۵۷۵ پست فعال در ۳۱۵ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر بهمن بیدقی
|
|
منّت مردمِ آن شهرسحرآمیز، زندگی خوبی را میگذراندند . همه جا آرام بود وعادی . پدرها صبح زود ( نه ساعت ۱۰ ) سرِ کارهایشان بودند و مادرها صبح زود، خواب را وداع میگفتند که به ا
|
|
پنجشنبه ۱۱ فروردين ۱۴۰۱ ۱۳:۲۴
نظرات: ۰
|
|
کل کلای عاشقانه فرهاد که ازسرِکار برگشت و واردِ خونه شد ، پس ازسلام و احوالپرسیِ دمِ دستی ، شیرین گفت : لباس بیرونِتو درنیار میخوایم بریم خرید . فرهاد گفت : خریدِ چی ؟
|
|
شنبه ۲۸ اسفند ۱۴۰۰ ۰۵:۱۷
نظرات: ۰
|
|
لذت بردن از زیبائیها کاری به کِنِس بازی های افراطی انگلیسی ها ندارم ، ولی بنظرمن ، زیباترین فیلمها ، مربوط به آن دسته از فیلمهای انگلیسی ست که درآن زیبایی ها ستوده میشوند . جدای
|
|
سه شنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۰ ۱۸:۲۱
نظرات: ۲
|
|
میدونی شغلِت چیه ؟ ماجرای اول : صبح که سرپرست کارگاه وارد کارگاه شد ، نگهبانِ شب را صدا زد وگفت : چه خبر؟ نگهبانِ شب ، با حالتی شاکی گفت : آقای مهندس دیشب برای تخلیه ی بار،
|
|
پنجشنبه ۵ اسفند ۱۴۰۰ ۰۴:۲۸
نظرات: ۴
|
|
قراردادی من تا اونجا که یادم میاد ، همیشه قراردادی بودم . هیچوقت رسمی نبودم . شاید دنیا هیچوقت، به رسمیت نشناخت منو . ازاین بابت هم اصلاً ناراحت نیستم . یه چیزایی از رسمیا میدونم که ب
|
|
چهارشنبه ۲۷ بهمن ۱۴۰۰ ۰۴:۳۹
نظرات: ۲
مجموع ۱۴۹ پست فعال در ۳۰ صفحه |