صفحه رسمی شاعر علی رفیعی وردنجانی
|
علی رفیعی وردنجانی
|
تاریخ تولد: | چهارشنبه ۱۸ آذر ۱۳۷۱ |
برج تولد: | |
گروه: | ترانه ها |
جنسیت: | مرد |
تاریخ عضویت: | چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ | شغل: | نویسنده |
محل سکونت: | اصفهان |
علاقه مندی ها: | شعر ، نمایشنامه ، داستان |
امتیاز : | ۳۵۸ |
تا کنون 191 کاربر 602 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
|
|
|
اشعار ارسال شده
|
|
گذشته زندگی کردن نداره
به آیندهات نگا کن بُغضِ سردم
مثه ماهی پُر از کابوسِ خوابم
با یه سیلابْ غر ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۳۵۰۰ در تاریخ ۴ روز پیش
نظرات: ۵
|
|
من و این راهِ بیراهه
پُر از زخمای آغوشیم
نگاهم کن که میرقصم
به سازِ مرگْ بیهوشیم
و... ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۳۲۰۴ در تاریخ ۲ هفته پیش
نظرات: ۲
|
|
دلم بُغضِ، پُر از کینه است
شبیه سنگ و آیینه است
زمینِ گرم خوردم من
از احساسم، که شومینه است
و... ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۲۹۱۱ در تاریخ حدود ۱ ماه پیش
نظرات: ۲
|
|
بهت یه رازی رو بگم، رمزِ موقتِ ثنا
چند سالِ آتیش میزنه هرچی ستاره است تو شبا
و... ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۲۸۰۲ در تاریخ دوشنبه ۲ مهر ۱۴۰۳ ۱۸:۱۳
نظرات: ۴
|
|
من و از خاطِرِت برده
تبِ تند فراموشی
جهان خالی شده انگار
از این لبخندِ بیهوشی
صدای گریههای من ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۲۵۷۳ در تاریخ جمعه ۲۳ شهريور ۱۴۰۳ ۰۸:۵۲
نظرات: ۲
مجموع ۴۲۲ پست فعال در ۸۵ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر علی رفیعی وردنجانی
|
|
درخیابان که راه می رفتم از آسمان آب پرتقالی می بارید و مردم با چترهای آبی وارونه ، به مانند قیفی شکسته با ترجمانی مدرن و امروزی ، گوش هایی دراز و دست هایی کشیده ، رقص کنان سایه به سایه با معشوق قدم می
|
|
چهارشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۵ ۱۴:۵۲
نظرات: ۰
|
|
ضد نویسنده علی رفیعی وردنجانی این منم زنی تنها در آستانه فصلی سرد ! فروغ ، فروغ ، فروغ . اشک در چشمانم یخ می بندد ، هنگامی که برف بر گونه ات می نشیند ، و تنها ، باید این منظره را به تماشا بن
|
|
جمعه ۸ بهمن ۱۳۹۵ ۱۷:۵۸
نظرات: ۰
|
|
آدما هیچ وقت اونی که هستن ، نیستن ، یعنی اصولا آدما هیچی نیستن . تو کافه نشستی ، سیگار می کشی و داری ادای آدمای تنها رو در میاری ولی تنها نیستی . بارون میاد ، از جلفا تا سینما قدس رو پیاده می ری و آدم
|
|
سه شنبه ۲۸ دی ۱۳۹۵ ۰۶:۱۴
نظرات: ۲
|
|
از نظر فلسفی مرگ اندیشی یک گرایش مثبت در ابعاد تفکر انسانی است . وقتی به مرگ فکر می کنیم در واقع تسلیم قوی ترین پدیده هستی می شویم که این کار موجب آرامش فکری انسان می شود . اما مسئله اصلی جامعه امروز
|
|
چهارشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۵ ۰۳:۰۵
نظرات: ۱
|
|
مش حسین یکی از نوادگان سلطان حسن خان به طور معمول روزی 5 الی 6 بار از جلو حجره اسمال آقا عبور می کرد . نه اسمال آقا از آنهایی بود که با رفت و آمد کسی مشکل داشته باشد و نه مش حسین قصد مزاحمت برای اسمال
|
|
چهارشنبه ۸ دی ۱۳۹۵ ۱۱:۳۷
نظرات: ۲
مجموع ۲۹ پست فعال در ۶ صفحه |