صفحه رسمی شاعر محمدرضاذکاوتمند
|
محمدرضاذکاوتمند
|
تاریخ تولد: | دوشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۴۷ |
برج تولد: | |
گروه: | غزل سرایان |
جنسیت: | مرد |
تاریخ عضویت: | دوشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۲ | شغل: | کارشناس تاسیسات مکانیکساختمان |
محل سکونت: | یزد |
علاقه مندی ها: | شعر مطالعه کتاب |
امتیاز : | ۱۵۲ |
تا کنون 37 کاربر 126 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
درباره من: مهربانی تنهاسرمایه انسان است
همیشه مهربان باشیم |
|
|
|
اشعار ارسال شده
|
|
هر که پابند سر زلف دلارامی نیست
زآدمیت نه نشان بلکه بر او نامی نیست ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۲۲۱۴۵ در تاریخ شنبه ۳۱ تير ۱۴۰۲ ۲۲:۰۵
نظرات: ۱۹
|
|
گر به نقد جان دهدیک بوسه از لعل لبش
روشن است این نکته آن مه خویش را مجنون کند ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۱۴۱۳۴ در تاریخ سه شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۱ ۲۰:۳۷
نظرات: ۷
|
|
خواستم خِشت ز خُم گیرم وجام از لب یار
چرخ دوری زد و خِشت لب دیوارم کرد ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۱۴۱۱۰ در تاریخ دوشنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۱ ۲۰:۳۱
نظرات: ۲۵
|
|
عشق بازی زهمه کار جهان ما را بس ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۱۴۰۳۶ در تاریخ جمعه ۱۵ مهر ۱۴۰۱ ۲۳:۳۰
نظرات: ۹
|
|
ما عمرمان رو به آخر و دورانمان گذشت
اما کسی نگفت که آمد؟ چِسان گذشت ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۱۳۸۷۴ در تاریخ جمعه ۸ مهر ۱۴۰۱ ۱۷:۰۳
نظرات: ۰
مجموع ۲۱ پست فعال در ۵ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر محمدرضاذکاوتمند
|
|
این روزها رابطه های ساعتی و مخاطب های خاص لحظه هایی که ضمانت موندگاربشون از رژ لب ۲۴ ساعته هم بی اعتبارتره تو دنیای جماعت عاشق پیشه ای که وقتی دست دلت رو شد هوا برشون
|
|
شنبه ۱۲ اسفند ۱۴۰۲ ۰۳:۴۸
نظرات: ۰
|
|
من این حکایت را از دایی رضا شنیدم یادم نمی آید چکار کرده بودم که: می ترسیدم دایی رضا از دستم ناراحت باشه… دم غروب بود که اومد، منم سعی می کردم از تیرس نگاهش خودم
|
|
يکشنبه ۲۹ بهمن ۱۴۰۲ ۰۵:۱۴
نظرات: ۴
|
|
دایی سیروس در چشمم خوش قیافه ترین و خوشتیپ ترین مرد دنیا بودو من دلم میخواست من عین دایی ام باشم . هر جا میرفتیم همه از دایی ام تعریف می کردند و خانم ها همه عاشقش می شدند. ما
|
|
شنبه ۲۱ بهمن ۱۴۰۲ ۰۴:۰۹
نظرات: ۰
|
|
یک روز معلمی از دانش آموزانی که در کلاس اش بودند پرسید آیا می توانید راهی غیر تکراری ، و صادقانه برای ابراز عشق ، بیان کنید؟ برخی از دانش آموزان گفتند می شود با بخشیدن عشقش را معنا کر
|
|
سه شنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۲ ۰۴:۱۹
نظرات: ۹
|
|
قضاوت یک روز معلمی از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید آیا می توانید راهی غیر تکراری ، و صادقانه برای ابراز عشق ، بیان کنید؟ برخی از دانش آموزان گفتند میشود با بخشیدن عشقش را معنا کرد. |
|
يکشنبه ۱۵ بهمن ۱۴۰۲ ۰۴:۱۳
نظرات: ۸
مجموع ۸ پست فعال در ۲ صفحه |