صفحه رسمی شاعر حسن نوروزنیا
|
حسن نوروزنیا
|
تاریخ تولد: | شنبه ۶ مرداد ۱۳۴۱ |
برج تولد: | |
گروه: | افراغ اندیشه |
جنسیت: | مرد |
تاریخ عضویت: | يکشنبه ۱ ارديبهشت ۱۳۹۲ | شغل: | بدون اطلاعات |
محل سکونت: | تهران |
علاقه مندی ها: | طراحی و نقاشی |
امتیاز : | ۳۶ |
تا کنون 25 کاربر 63 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
|
|
|
اشعار ارسال شده
|
|
بااستقبال ازحافظ
قصه ایی از راه و رسم مردم امروز ما
تلخ ها را چون عسل برکام شیرین کرده اند
هر ج ...
|
|
ثبت شده با شماره ۹۲۸۲۴ در تاریخ يکشنبه ۹ آذر ۱۳۹۹ ۲۰:۴۵
نظرات: ۸
|
|
بااستقبال ازحافظ
قصه ایی از راه و رسم مردم امروز ما
تلخ ها را چون عسل برکام شیرین کرده اند
...
|
|
ثبت شده با شماره ۹۲۷۳۱ در تاریخ جمعه ۷ آذر ۱۳۹۹ ۱۵:۴۵
نظرات: ۸
|
|
راه وبی راه و سخت طولانی
در زمستان هوای طوفانی
گاه گاهی صدای یک زوزه
من بدنبال گمشده هستم
شای ...
|
|
ثبت شده با شماره ۹۲۶۲۲ در تاریخ سه شنبه ۴ آذر ۱۳۹۹ ۱۰:۱۱
نظرات: ۴
|
|
از مجموعه اشعار وارونه
(شوخی با حافظ. الایا ایهاالساقی)
بیار ای همسرم شامی ادر کاسا و ناولها
که ...
|
|
ثبت شده با شماره ۹۲۵۲۴ در تاریخ شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۳:۰۰
نظرات: ۴
|
|
تصویر تورا به یک حبابی دیدم
تشنه شده در کویر سرابی دیدم
طوفان شد و بر کمند گیسوی تو زد
سیل ...
|
|
ثبت شده با شماره ۹۲۴۶۰ در تاریخ پنجشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۹ ۱۷:۰۸
نظرات: ۴
مجموع ۴۸ پست فعال در ۱۰ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر حسن نوروزنیا
|
|
قصه لوطی و بازرگان(هفت) دیگر این لوطی پرایدی را نخواست هرچه در بازار بنجل نارواست خواجه چون دیدش فتاده همچنین بر جهید و زد کله را بر زمین چون بدین رنگ و بدین حالش
|
|
سه شنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۹ ۱۵:۱۱
نظرات: ۲
|
|
قصه لوطی و بازرگان(شش) لوطیان هریک تجارت را شنید از تعجب هیچ کالایی ندید لوطی شهر فرنگستان که شنید یک پرایدهم چون نصیب تو نشد گفت لوطی هر چه خواهم می خرم من در این
|
|
دوشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۹ ۰۳:۵۵
نظرات: ۵
|
|
قصه لوطی و بازرگان(چهار) قصه لوطی بجانش خسته بود او که جانش بر دلاری بسته بود او بگوید چون ضعیف است بیگناه دور بوده از سلیمان و سپاه چون ببالد زار بی شکر و گله درجه
|
|
شنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۹ ۰۴:۳۳
نظرات: ۱
|
|
قصه لوطی و بازرگان(پنج) شد پشیمان خواجه از گفت خبر گفتم و اما چرا افتاد شرر این مگر خویشست با آن لوطیان این مگر دانسته افتاده میان این چرا کردم چرا دادم پیام سوختم بیچاره
|
|
شنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۹ ۰۴:۳۰
نظرات: ۰
|
|
قصه لوطی و بازرگان(سه) ای بدی که تو کنی در خشم و جنگ هر چه را تحریم کنند با بانگ چنگ ای جفای تو ز دولت مرگ ما و انتقام تو ز جان و برگ ما حال من اینست حالت چون بود فقر من
|
|
چهارشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۹ ۰۳:۴۲
نظرات: ۱
مجموع ۷ پست فعال در ۲ صفحه |