صفحه رسمی شاعر آذر مهتدی
|
آذر مهتدی
|
تاریخ تولد: | جمعه ۱ دی ۱۳۴۰ |
برج تولد: | |
گروه: | شاعران کلاسیک |
جنسیت: | زن |
تاریخ عضویت: | شنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۹ | شغل: | دبیر هنر |
محل سکونت: | تهران |
علاقه مندی ها: | شعر و ترانه نقاشی و هنرهای صنایع دستی و سنتی داستان و نمایش و فیلمنامه و... |
امتیاز : | ۸۴۲۳ |
تا کنون 342 کاربر 2625 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
درباره من: عاشق یادگیری ام از هر فردی که هنری را دارد حتی اگر شاگردم باشد. از نقاشی و طراحی لذت می برم دو تا کتابم در زمینه کودک چاپ شده جلد اول رمان پیمانه رنج را تمام کردم و در حال نوشتن داستانهای فولکوریک هستم . اگر کاری را بلد باشم با دل و جان آموزش می دهم. اگر کسی محترمانه اشتباهاتم را تذکر دهد با دل و جان پذیرام. |
|
|
|
اشعار ارسال شده
|
|
این کینه های کهنه را بار قفس کن ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۳۱۵۵ در تاریخ سه شنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۳ ۱۰:۳۳
نظرات: ۴۰
ثبت شده با شماره ۱۳۲۸۸۸ در تاریخ شنبه ۷ مهر ۱۴۰۳ ۰۰:۱۸
نظرات: ۱۸
|
|
ایستگاه آخراست این انتظار.... ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۲۵۶۲ در تاریخ پنجشنبه ۲۲ شهريور ۱۴۰۳ ۱۵:۰۹
نظرات: ۳۰
|
|
آبی دریای چشمانت .... ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۲۴۵۸ در تاریخ شنبه ۱۷ شهريور ۱۴۰۳ ۱۲:۲۳
نظرات: ۴۳
|
|
بی خیال درد و اندوه من اند
از چه می خندند به این اندوهناک
...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۱۲۵۸ در تاریخ دوشنبه ۲۵ تير ۱۴۰۳ ۰۷:۵۸
نظرات: ۳۰
مجموع ۱۵۴ پست فعال در ۳۱ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر آذر مهتدی
|
|
گفتند می آیی و نیامدی... به هر کوی و برزنی سراغت را گرفتم. ندیدمت... شاید قرار نیست به این زودی بیایی. اما نمیدانم نکند نیایی نکند عمری بیهوده آب و جارو در دست به استقبالت چ
|
|
دوشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۰ ۰۳:۱۳
نظرات: ۱۴
|
|
سفر بهاری در سال1400 شاید بعد از این همه ثابت و راکد ماندن در این هوای دلخواسته بسیار زیبا باشد اما!!!!همیشه یک امایی هست. دوستان عزیزان، دوستانه بگم؛ کمی دندان روی جگر بگذاریم تا خطر از سرمان بگ
|
|
سه شنبه ۳ فروردين ۱۴۰۰ ۰۴:۴۷
نظرات: ۱۳
|
|
دوستی پیامی فرستاد که دلنوشته ای بود؛ قبلا" بارها و بارها خوانده بودم از آرزوهای دلخواسته؛ و دست به قلم بردم تا بگویم من هم چگونه عیدی می خواهم شاید شما هم دلتان بخواهد. به امید سالی نیکو به
|
|
چهارشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۹ ۰۵:۴۹
نظرات: ۱۶
|
|
از روزی که به دنیا آمدم بدشانسی همپای من قدم به قدم کنارم بود سایه به سایه دنبالم. کم کم از گوشه و کنار به گوشم رسید که پدر تا 6 ماهگی حتی نیم نگاهی به من نکرده بود،چون از برادر بزرگترم؛ ریز جثه
|
|
جمعه ۸ اسفند ۱۳۹۹ ۱۲:۲۴
نظرات: ۱۲
|
|
دوستان داستان منظومی که در اینجا آوردم وبه اشتراک نگاههای هنرمندانه اتان گذاشتم. خیلی خانواده ها در این شرایطند. همه ما به نوعی با آن آشنا هستیم. پیشاپیش از طولانی بودن آن
|
|
دوشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۹ ۰۵:۲۰
نظرات: ۹
مجموع ۵۹ پست فعال در ۱۲ صفحه |