« راز سخن »
سخنوران جهان ، جمله اين سخن گفتن
كه تهمت است بدس،هر سخن به بد گفتن
دو چيز ناقص عقل است ، در سخنراني
سخن نگفتن در وقت و وقت نا گفتن
زِ پيـر تجربه داري ، سخـن بـپرسيـدم
سخنوري چه اثـر دارد و سخن گفتن
جواب داد ، كه نوزادگان گر از اول
چو نشنوند سخن از كس،كجا توان گفتن
تو خود به تجربه آور،كه خود سخن گفتن
زِ ديگران بشنيدي ،كه مي توان گفتن
خداي فرد توانا ،كه قادر است و حكيم
پيامبران بـفرستاد ، بـر سخـن گفتن
صلاح1 جنگ و جدل را نديد ،در ره علم
صلاح صلح و صفا ديد ، در سخن گفتن
نظر به صفحه ي تاريخ و قول ملت پيش
سخن كه مي بُوَد امروز، پيش از اين گفتن
سخنوران جهان ، گوهري بُوَن2 كمياب
كه حُسن معرفت آرَد ، شنيدن و گفتن
سخنوري به جهان ، رهنماي مقصودس
كه راه مهر و محبت ، بُوَد سخن گفتن
دلا به خلق بگو ، هر سخن بتواني گفتن
سخنوري هنري مي بُوَد ، چو دُر سُفتن3
دلا حديث صحيحي بُوَد به تو گفتن
دو راه پيش تو باشد ، شنيدن و گفتن
طريق راه عبادت ، به زُهدس و تقوا
به طبق آيه ي قرآن ، پيامبران گفتن
طريق علم وهدايت،به ذلت است و به جوع4
طریق معصيت آرَد ، خوشي و خوش خفتن
سخنوري اثـر و راز معني اش اين است
به ياد آوردت ، زآنكه ديگران گفتن
حسن تو راز سخن را ، مباد كم گويي
بگو كه بعد تو گوين،كه ديگران گفتن
٭٭٭
1- مصلحت 2- باشند 3- سوراخ كردن مرواريد 4-گرسنگي
دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی