سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        مرگ یک مرده

        شعری از

        اکبرامرایی

        از دفتر ستاره ی خاموش نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۰ ۱۹:۲۹ شماره ثبت ۹۹۵۳۰
          بازدید : ۳۰۰   |    نظرات : ۲۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر اکبرامرایی

        در اتاقی که پر از تاریکی و سکوت است
        این تیک تاک ساعت است که پیروز می شود
        نه هن هن نفس هایم
         این سمفونی سیاه 
        با ضرب آهنگ به  زمین خوردنم تمام می شود
        موریانه هابی که در سوراخ های این خانه لانه کرده اند
        به میهمانی بزرگ دعوت می شوند
        واز تمام من
        چند استخوان کوچک و بزرگ می ماند
        که هیچ کدامشان من نیستم

        تابستان1400
        اکبرامرایی
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        سلمان مولایی
        چهارشنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۰ ۱۸:۵۹


        سلام

        و

        چند باری بود که برای نوشتن نقدی بر اشعار عمیق شاعر اقدام می کردم ولی هر بار به دلیلی این سعادت و توفیق از من دریغ می شد اما چند روز پیش که این شعرِ شعر را خواندم می دانستم که هر گونه که باشد باید برای این همه هنر دست به قلم شوم ؛
        در اشعار بسیاری از شاعران سخن از مرگ و آن چه به واسطه ی آن قابل تصور و تصویر باشد به میان آمده است و ما نیز بسیار ی از این اشعار را خوانده ایم که هر یک به فراخور شرایط موجود و البته عقاید و افکار شاعران جنبه های متفاوتی از مرگ را بازنمایی می کنند و در مقام استعاره و نماد نیز از آن سود می جویند اما آن چه که در این صفحه روی داده است تصویری بسیار نزدیک و قابل تجسم است که با توجه به قراین موجود در آن قابل تعمیم و توسیع نیز می باشد.

        در اتاقی که پر از تاریکی و سکوت است
        شاعر ، برای آن که خواننده بتواند بیشتر با شعر همراه شود در اولین سطر با توصیفی از مکان شروع می‌کند ، مکانی که دو ویژگی سکوت و تاریکی را در خویش دارد و اتاقی که می تواند به صورت مجاز جزء از کل به جای خانه ، شهر ، سرزمین با حتی دنیا به کار رفته باشد.

        این تیک تاک ساعت است که پیروز می شود
        نه هن هن نفس هایم
        در سکوت اتاق تیک تاک ساعت پارادوکسی شنیدنی می آفریند و همین تیک تاک در تناسب با سطر بعد از خویش و هن هن نفس ها نیز دارای شخصیتی خاص می شود و زیباتر آن که هر دو توصیف ( تیک تاک و هن هن ) ناظر بر گذر زمان هستند و قابل شمارش پس شاعر با تشبیهی ضمنی بین این دو ، تصویری بدیع می آفریند تا مفهوم مورد نظرش را به خواننده القاء کند و او را برای اتفاقات بعدی آماده سازد .
        دیگر آن که این سطر نیز اگر که از زمان سخن می گوید ولی باز هم تکمیل کننده ی توصیفی ست که شاعر در سطر پیشین از اتاق داشت که تاریک و ساکت بود و اکنون ساعتی نیز به آن اضافه شده است .

        این سمفونی سیاه
        با ایهامی دلچسب سمفونی سیاه را می توان در مقام تشبیه برای هر دو تصویر پیشین بازیابی کرد بدان گونه که صدای تیک تاک ساعت می تواند سمفونی سیاه قلمداد شود و همین توانستن در خصوص هن هن نفس ها نیز معتبر است و هر دو را در بر می گیرد.

        با ضرب آهنگ به زمین خوردنم تمام می شود
        ضرب آهنگ و سمفونی در حالی مراعات نظیر دارند هر دو به یک سو اشاره می کنند که همانا پایان ماجراست . زمین خوردن آدمی علاوه بر توصیف حالتی که انسان بی نفس را دست می دهد و چاره ای جز افتادن ندارد اشاره ای دیدنی نیز به زیر خاک رفتن مردگان دارد .

        موریانه هایی که در سوراخ های این خانه لانه کرده اند
        به میهمانی بزرگ دعوت می شوند
        موریانه ها و خانه در اولین برخورد و در معنای نخستین خویش می توانند نمایان گر حشرات در خاک باشند و قبری که مرده در آن جای می گیرد ولی وقتی عمیق تر بنگریم با توجه به تناسب اتاق نخستین با خانه و نیز میهمانی بزرگ در سطر بعد می توان به سطح دیگری از تصویر که بازماندگان و میراث داران ( موریانه ها ) در آن به محض رخ دادن اتفاق نهایی از گوشه و کنار پدیدار می شوند تا سهم خویش را از میهمانی بر سر سفره ی ارث برگیرند و دعوت شدن نیز یکی از قراینی است که می تواند به همین معنا خواننده را دلالت نماید . وصفی که شاعر از موریانه ها می دهد به صورت کنایی توصیف کسانی ست که در انتظار فرصتی مناسب در کمیت نشسته اند‌ چرا که با خواندن سطر موریانه ها ... کرده اند ، در ذهن خواننده پس از اتمام سطر این سوال جان می گیرد که لانه کرده اند « تا » ؟؟

        و از تمام من
        چند استخوان کوچک و بزرگ می ماند
        که هیچ کدامشان من نیستم

        در این جا نیز سطح اول تصویر همان است که انتظارش می رود و خواننده پیکر مرده ای را تصور می کند که با هجوم حشرات خاک نشین جز پاره ای استخوان هیچ از او بر جای نمانده است ولی در سطح ژرف تر می توان ادامه ی تصویر پیشین در خصوص میراث خواران را به این بند نیز تعمیم داد و تصور کرد .
        سطر پایانی اما در زاویه ای دیگر اشاره به آن دارد که در اعتقاد شاعر انسان چیزی فراتر از گوشت و استخوان است و در چارچوب تن اش کیفیتی مجرد نیز جاری است که بدون آن ، تمامیت من شکل نمی بندد.

        تابستان1400
        در خصوص تاریخ خب باید بگویم که شاعر یک ماه جلوتر از زمانه ی خویش در حرکت است که این نیز خود حکایت از شیدایی روح و قلم اش دارد .

        اما حرف آخر م آن که اگر چه شعری که به نقدش نشستیم آخرین شعر منتشر شده توسط شاعر در سایت ناب نبود ولی قدرت و پتانسیل شعر در میان آثار شاعر به قدری است که می توان آن را یکی از بهترین ها ی او دانست که البته در میان آثار او بیشتر با کارهایی رو به رو هستیم که از متوسط به بالا هستند و تعداد زیادی از آن ها در زمره ی بهترین های شاعر ، جای می گیرند . راستی به عنوان شعر نیز با دقت بنگرید حرف های بسیار در خویش دارد .



        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        چهارشنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۰ ۲۲:۲۰
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        اکبرامرایی
        اکبرامرایی
        چهارشنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۰ ۲۳:۴۲
        استاد مولایی عزیز و مهربان نگاه خداوند بدرقه زندگیتان در اوایل حضورم در سایت فراموش نمیکنم اولین نقدها و نوشته های زیبای شما که بی شک سرشار از امید و انگیزه بودند امیدوارم خداوند به بندا حقیر آنقدر وقت بدهد تا بتوان تمام شعرهای زیبای شاعرانی مهربان چون شما را با عشق بخوانم و زندگی کنم خندانک
        ارسال پاسخ
        اکبرامرایی
        اکبرامرایی
        چهارشنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۰ ۲۳:۴۴
        خندانک خندانک خندانک نگاه مهربان و زیبای شما پر از انگیزه و امید است امیدوارم آنقدر درک و توان داشته باشم تا بتوانم نکات وآموزه های بزرگانی چون شما را با جان دل بپذیرم خندانک
        ارسال پاسخ
        اکبرامرایی
        اکبرامرایی
        پنجشنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۰ ۰۰:۰۸
        سپاس بانو خندانک
        اکبرامرایی
        اکبرامرایی
        پنجشنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۰ ۰۰:۱۳
        چه دقیق نگاه میکنید استاد عزیزسپاس فکر نمیکردم کسی تابستان1400 رو جدی بگیره متاسفانه درانتظار اتفاقی ناخوشایند نشسته ایم معجزه هم هیچ کاری نمیکند سنگی که در حال سقوط است بی شک به زمین می خورد خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        پنجشنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۰ ۰۰:۵۲
        مرسی سلمان جان
        و اگر فرصتی دست دهد و سعادتی من نیز راجع به این سروده حرف دارم خندانک
        ارسال پاسخ
        اکبرامرایی
        اکبرامرایی
        پنجشنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۰ ۱۸:۱۹
        درود مانای عزیز بدون شک یکی از زیبایی های اوقات من در جمع مهربانانی چون شما بوده و خواهد بود خندانک
        بهنود کیمیائی
        پنجشنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۰ ۰۷:۳۳
        خندانک هزاران
        هزار درود بر شما شاعر گرامی
        بسیار بسیار عالی قلم زدید
        لذت بردم
        سبز باشید
        سبز بمانید
        روز خوش
        موفق و پیروز باشید

        ⚘⚘⚘⚘⚘
        اکبرامرایی
        اکبرامرایی
        پنجشنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۰ ۰۰:۰۹
        خندانک سپاس خندانک
        ارسال پاسخ
        مسعود میناآباد  مسعود م
        جمعه ۱۴ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۱۸
        درود بر شما
        ----------------------- خندانک خندانک خندانک

        تو چون طراوت خوابی به چشم خسته ی من
        تو چون شکوه نجاتی به دست بســـته ی من

        من آن غـــــــــــریب زمینم که عشــــق دیدن تو
        چو شیشــــــه بند زند بر دل شکســــــــــته ی من
        -------------------------- (حمید غرب )
        اکبرامرایی
        اکبرامرایی
        جمعه ۱۴ خرداد ۱۴۰۰ ۲۰:۱۰
        درود استاد عزیز خندانک
        ارسال پاسخ
        اکبرامرایی
        اکبرامرایی
        پنجشنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۰ ۰۰:۰۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        جمعه ۱۴ خرداد ۱۴۰۰ ۱۷:۱۰
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        اکبرامرایی
        اکبرامرایی
        جمعه ۱۴ خرداد ۱۴۰۰ ۲۰:۱۰
        درود و سپاس خندانک
        ارسال پاسخ
        مجتبی شهنی
        جمعه ۱۴ خرداد ۱۴۰۰ ۲۰:۴۲
        درود

        🌹🌹🌹🌹
        اکبرامرایی
        اکبرامرایی
        شنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۰ ۱۸:۲۲
        سپاس از نگاه پرمهرتان خندانک
        ارسال پاسخ
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        سه شنبه ۱۸ خرداد ۱۴۰۰ ۲۰:۵۸
        درود برشما
        جالب بود خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        اکبرامرایی
        چهارشنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۰ ۰۱:۱۱
        سپاس از نگاه پرمهرتان خندانک
        مهدی محمدی
        چهارشنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۰ ۲۱:۲۳
        سلام و درود خندانک خندانک
        مریم کاسیانی
        چهارشنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۰ ۲۲:۲۰
        درود برشما خندانک خندانک
        برقرارو ماندگار باشید
        اکبرامرایی
        اکبرامرایی
        پنجشنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۰ ۰۰:۱۶
        سپاس خندانک
        ارسال پاسخ
        ابراهیم آروین
        پنجشنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۰ ۰۰:۱۳
        درود دوست بزرگوار و گرامی
        موضوع سنگین و در ظاهر تلخی بود
        اما با قلمی هنرمندانه به زیبایی بیان کردید که قابل تقدیر است تم رنگ سیاهش ناراحت کننده هر چند پند آموز است
        درود بیکران وتا هزار سال زنده و سلامت باشید خندانک خندانک خندانک خندانک
        اکبرامرایی
        اکبرامرایی
        پنجشنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۰ ۰۰:۱۷
        سپاس فراوان خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5