شنبه ۳ آذر
مرگ یک مرده شعری از اکبرامرایی
از دفتر ستاره ی خاموش نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۰ ۱۹:۲۹ شماره ثبت ۹۹۵۳۰
بازدید : ۳۰۰ | نظرات : ۲۴
|
آخرین اشعار ناب اکبرامرایی
|
در اتاقی که پر از تاریکی و سکوت است
این تیک تاک ساعت است که پیروز می شود
نه هن هن نفس هایم
این سمفونی سیاه
با ضرب آهنگ به زمین خوردنم تمام می شود
موریانه هابی که در سوراخ های این خانه لانه کرده اند
به میهمانی بزرگ دعوت می شوند
واز تمام من
چند استخوان کوچک و بزرگ می ماند
که هیچ کدامشان من نیستم
تابستان1400
اکبرامرایی
|
|
نقدها و نظرات
|
استاد مولایی عزیز و مهربان نگاه خداوند بدرقه زندگیتان در اوایل حضورم در سایت فراموش نمیکنم اولین نقدها و نوشته های زیبای شما که بی شک سرشار از امید و انگیزه بودند امیدوارم خداوند به بندا حقیر آنقدر وقت بدهد تا بتوان تمام شعرهای زیبای شاعرانی مهربان چون شما را با عشق بخوانم و زندگی کنم | |
|
سپاس بانو | |
|
چه دقیق نگاه میکنید استاد عزیزسپاس فکر نمیکردم کسی تابستان1400 رو جدی بگیره متاسفانه درانتظار اتفاقی ناخوشایند نشسته ایم معجزه هم هیچ کاری نمیکند سنگی که در حال سقوط است بی شک به زمین می خورد | |
|
مرسی سلمان جان و اگر فرصتی دست دهد و سعادتی من نیز راجع به این سروده حرف دارم | |
|
درود مانای عزیز بدون شک یکی از زیبایی های اوقات من در جمع مهربانانی چون شما بوده و خواهد بود | |
|
سپاس | |
|
درود استاد عزیز | |
|
درود و سپاس | |
|
سپاس از نگاه پرمهرتان | |
|
سپاس | |
|
سپاس فراوان | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
سلام
و
چند باری بود که برای نوشتن نقدی بر اشعار عمیق شاعر اقدام می کردم ولی هر بار به دلیلی این سعادت و توفیق از من دریغ می شد اما چند روز پیش که این شعرِ شعر را خواندم می دانستم که هر گونه که باشد باید برای این همه هنر دست به قلم شوم ؛
در اشعار بسیاری از شاعران سخن از مرگ و آن چه به واسطه ی آن قابل تصور و تصویر باشد به میان آمده است و ما نیز بسیار ی از این اشعار را خوانده ایم که هر یک به فراخور شرایط موجود و البته عقاید و افکار شاعران جنبه های متفاوتی از مرگ را بازنمایی می کنند و در مقام استعاره و نماد نیز از آن سود می جویند اما آن چه که در این صفحه روی داده است تصویری بسیار نزدیک و قابل تجسم است که با توجه به قراین موجود در آن قابل تعمیم و توسیع نیز می باشد.
در اتاقی که پر از تاریکی و سکوت است
شاعر ، برای آن که خواننده بتواند بیشتر با شعر همراه شود در اولین سطر با توصیفی از مکان شروع میکند ، مکانی که دو ویژگی سکوت و تاریکی را در خویش دارد و اتاقی که می تواند به صورت مجاز جزء از کل به جای خانه ، شهر ، سرزمین با حتی دنیا به کار رفته باشد.
این تیک تاک ساعت است که پیروز می شود
نه هن هن نفس هایم
در سکوت اتاق تیک تاک ساعت پارادوکسی شنیدنی می آفریند و همین تیک تاک در تناسب با سطر بعد از خویش و هن هن نفس ها نیز دارای شخصیتی خاص می شود و زیباتر آن که هر دو توصیف ( تیک تاک و هن هن ) ناظر بر گذر زمان هستند و قابل شمارش پس شاعر با تشبیهی ضمنی بین این دو ، تصویری بدیع می آفریند تا مفهوم مورد نظرش را به خواننده القاء کند و او را برای اتفاقات بعدی آماده سازد .
دیگر آن که این سطر نیز اگر که از زمان سخن می گوید ولی باز هم تکمیل کننده ی توصیفی ست که شاعر در سطر پیشین از اتاق داشت که تاریک و ساکت بود و اکنون ساعتی نیز به آن اضافه شده است .
این سمفونی سیاه
با ایهامی دلچسب سمفونی سیاه را می توان در مقام تشبیه برای هر دو تصویر پیشین بازیابی کرد بدان گونه که صدای تیک تاک ساعت می تواند سمفونی سیاه قلمداد شود و همین توانستن در خصوص هن هن نفس ها نیز معتبر است و هر دو را در بر می گیرد.
با ضرب آهنگ به زمین خوردنم تمام می شود
ضرب آهنگ و سمفونی در حالی مراعات نظیر دارند هر دو به یک سو اشاره می کنند که همانا پایان ماجراست . زمین خوردن آدمی علاوه بر توصیف حالتی که انسان بی نفس را دست می دهد و چاره ای جز افتادن ندارد اشاره ای دیدنی نیز به زیر خاک رفتن مردگان دارد .
موریانه هایی که در سوراخ های این خانه لانه کرده اند
به میهمانی بزرگ دعوت می شوند
موریانه ها و خانه در اولین برخورد و در معنای نخستین خویش می توانند نمایان گر حشرات در خاک باشند و قبری که مرده در آن جای می گیرد ولی وقتی عمیق تر بنگریم با توجه به تناسب اتاق نخستین با خانه و نیز میهمانی بزرگ در سطر بعد می توان به سطح دیگری از تصویر که بازماندگان و میراث داران ( موریانه ها ) در آن به محض رخ دادن اتفاق نهایی از گوشه و کنار پدیدار می شوند تا سهم خویش را از میهمانی بر سر سفره ی ارث برگیرند و دعوت شدن نیز یکی از قراینی است که می تواند به همین معنا خواننده را دلالت نماید . وصفی که شاعر از موریانه ها می دهد به صورت کنایی توصیف کسانی ست که در انتظار فرصتی مناسب در کمیت نشسته اند چرا که با خواندن سطر موریانه ها ... کرده اند ، در ذهن خواننده پس از اتمام سطر این سوال جان می گیرد که لانه کرده اند « تا » ؟؟
و از تمام من
چند استخوان کوچک و بزرگ می ماند
که هیچ کدامشان من نیستم
در این جا نیز سطح اول تصویر همان است که انتظارش می رود و خواننده پیکر مرده ای را تصور می کند که با هجوم حشرات خاک نشین جز پاره ای استخوان هیچ از او بر جای نمانده است ولی در سطح ژرف تر می توان ادامه ی تصویر پیشین در خصوص میراث خواران را به این بند نیز تعمیم داد و تصور کرد .
سطر پایانی اما در زاویه ای دیگر اشاره به آن دارد که در اعتقاد شاعر انسان چیزی فراتر از گوشت و استخوان است و در چارچوب تن اش کیفیتی مجرد نیز جاری است که بدون آن ، تمامیت من شکل نمی بندد.
تابستان1400
در خصوص تاریخ خب باید بگویم که شاعر یک ماه جلوتر از زمانه ی خویش در حرکت است که این نیز خود حکایت از شیدایی روح و قلم اش دارد .
اما حرف آخر م آن که اگر چه شعری که به نقدش نشستیم آخرین شعر منتشر شده توسط شاعر در سایت ناب نبود ولی قدرت و پتانسیل شعر در میان آثار شاعر به قدری است که می توان آن را یکی از بهترین ها ی او دانست که البته در میان آثار او بیشتر با کارهایی رو به رو هستیم که از متوسط به بالا هستند و تعداد زیادی از آن ها در زمره ی بهترین های شاعر ، جای می گیرند . راستی به عنوان شعر نیز با دقت بنگرید حرف های بسیار در خویش دارد .