بازنده یا برنده ؟
اینقدر یکریز باخته ام ، در درونِ زندگی
که باختن ، کارم شده
اینقدر این اندیشه ی سربه هوا ،
عادتی کرده ، به این بازَندگی
که جهنم هم دگر، مسخره ست ، آنهمه شعله برایم
باعثِ روحِ امیدوارم شده
اینقدراین قلبِ منِ سربه هوا ،
عادتی کرده به سوختن، به وادیِ عشق، درونِ زندگی
که بهشت وجلوه هایش هم برِایم ، دگر نارَم شده
دیگر لازم نیست گنه
باعثِ دارَم شود
حتی یک بوسه ز یار
باعثِ دارَم شده
دیگر لازم نیست گنه
باعثِ بارَم شود
دیگر سیلِ صد ثواب
تغییر به بارم شده
دیگر ظلمت ها برایم تار نیست
چند سیم ، زجنسِ روشناییِ صبح ،
موسیقیِ تارم شده
دیگر خون بها نمی گیرم ز دشمن ،
که دلم را خون کرد
دیگر این خون کردنِ دل، میدانم ز دوست است
او دگر ثارم شده
دیگر از دشمن نمی نالم که من را ،
بر سر دارَم کرد
دیگر این زخمِ دلی را که دلیلش ،
رفیق و خنجرست
دلیل بر عربده و، جارم شده
دیگر چاره ای ندارم بجز،
دوستیِ عالم
دوستی با دشمنم (بیماریِ عشق)
تنهاترین چاره م شده
دیگر ابلیس برایم میفرستد دسته گل
چون رفیقِ نابم ، دوستِ گُل ام ، خارم شده ؟
روزی دسته جمعی می خندیدیم ،
به ریشِ غم ها، دنیا ، دردها، واژه های دردزا
ولی حالا، همه گریه ها برایم شادی بخش است
یقین آن لبخندها، آن خنده ها، باعثِ این حالِ زارم شده
اینقدر این بی غنچه گی ، آزرد ، دلِ خوارِ پُر خارم را
انگاری که این دل ، نیزارم شده
روزگاری ، از شدتِ باختن ،
چشمه سارِ چشمم خشک شد ز شدتِ گریستن
اینک قطره های آب شده ز قندیلِ عمل ،
چشمه سارانم شده
روزگاری بود که یاران
دوستانِ وسعتِ غارم شدند
ولی حالا چه ؟ فقط یک شیطونک ،
با تارهای کوفتی اش، رفیقِ غارم شده
روزی هرفالی کشیدم ، ازمیان فال ها
روزگار، خوش مینمود
ولی حالا چه ؟ جمله بن بست ، فقط فالم شده
قبلاًموضوعی مهم، منطق ام را می ستود
اینک موضوعی نحیف، از ورای اینهمه،
اعصابِ خُرد، خستگی ها و اینهمه ،
ندانم کاری و اعمالِ خُرد
مُحرک اند زبانِ هرزه را
آنها همگی، بانی اند به اینهمه دردنوشته ،
سبب سازِ اینهمه ، قیل و قالم شده
یک زمانی کِرم بود ،
اندامِ این حرف وحدیث ها ،
لولیده درخاکِ جهان و، نقب زدنها و،
یکریز لغلغه وار، کار و کار
اما حالا چه ؟
چقدر از کار افتاد ، آن حربه های نابکار
همه اعمالِ بَدَم ، بهرِ من ،
ماری شده
عاشقِ سم ریختن به جانِ من
ببین تاکجا رسیدم ، بعدازآن حمله ی زهر
که دگر جلادم (آن مار را میگویم )
دلش سوخته بهرِ من
او دراین جهان برایم ،
تنها سوگوارم شده
اما گوشِ من بدهکارنیست هیچ ،
به این ،
حرف و حدیث ها
" باختن ، به دنیای خدا "
چونکه بردن ها ،
یکریز و یکریز
دگر در راهست
چون خدا یارم شده
بهمن بیدقی 99/11/24
خاطره انگیز و زیباست
همیشه در پناه رب جلیل باشید