جمعه ۷ دی
|
دفاتر شعر فاطمه داوری دولت آبادی
آخرین اشعار ناب فاطمه داوری دولت آبادی
|
شب
اشک
فکرهای تو در تو...
شب را اگر خودش نخواهد نمیشود با هیچ قیچی تیزی کوتاه کرد
خواب را نمیشود به زور میهمان چشمهای بیخواب کرد
شب، آمده است تا بروز کند
خستگیهایت، دلتنگیهایت
سؤالات و تردیدهایت
و تو را حیران معصومیت یک اعتماد فروخورده کند
«این تویی که باید گذشتن را بلد باشی
پرواز را آموخته باشی
و شب را با لبخند به خورشید بسپاری»
•••
شاید باید بخشی را که شعارزده است
از صفحه ذهنم پاک کنم
همان بهتر بود...
همان که زندگیام شده
شب...
اشک...
فکرهای تو در تو...
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام سپاس از حضورتان | |
|
سلام و سپاس از نگاه و حضورتان | |
|
درود بر شما. سپاس از نگاه پرمهرتان | |
|
سلام و سپاس از شما | |
|
سپاس | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.