جمعه ۲۵ آبان
بی سامانی شعری از مهدی رستگاری
از دفتر روزگاران نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۲:۱۴ شماره ثبت ۹۸۸۹۲
بازدید : ۱۲۱ | نظرات : ۱۰
|
آخرین اشعار ناب مهدی رستگاری
|
بسمه اللطیف
در وصف دوری
دیرگاهی شد که دل شوریده هجران شده است
این سر پرشور از عشق تو بی سامان شده است
خواب از شب های بی پایان من بربسته رخت
چشم اشک آلود من آیینه حرمان شده است
گویی از اعجاز عشق این روزها دیدار دوست
زندگی بخش و فروغ چشم و قوت جان شده است
می کشد فریاد هر یک موی بر اندام من
رنج بی پایان دوری درد بی درمان شده است
یاد خورشید سیه چشمان بی آرام تو
همچو نوری در دل شیدای من تابان شده است
بوی آغوش بهشتی تو در صحرا و دشت
سنبل و آلاله و یاس و گل و ریحان شده است
حاصل آن پاکبازی های من در راه عشق
دانه اشکی است کاندر مشت من پنهان شده است
تا بگیرد داد خویش از جور و بیداد فلک
دل به دور جام با پیمانه هم پیمان شده است
مصلحت مستان معنی را نمی بخشد ثمر
کاین چنین بر دامن دیوار خونفشان شده است
مهدی از عشق تو می نالید در شب های تار
کاین سر پرشور از عشق تو بی سامان شده است
مهدی رستگاری
خرداد ماه سال یکهزار و سیصد و هشتاد و دو خورشیدی
ژوئن 2002 میلادی
|
نقدها و نظرات
|
سلام و درود و سپاس بیکران جناب استکی عزیز. یکی از اشعار دوره جوانی است که در این صفحه شعر تقدیم حضور شد. | |
|
سلام و درود و سپاس بیکران سرکار خانم غیبی پور | |
|
سلام و درود و سپاس بیکران جناب شهنی عزیز | |
|
سلام و درود و سپاس بیکران سرکار خانم نامداری | |
|
سلام و درود و سپاس بیکران جناب میناآباد | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
زیبا و دلنشین بود
پر معنی