سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
|||||||||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
با غزلی عاشقانه و زیبا از خانم شعله جلیلی در بحر (رمل مثمن مخبون محذوف) روبه رو هستیم که با بیت زیبایی شروع شده؛ که تلمیح به داستان شیرین و فرهاد زینتبخش این شعر است. کما اینکه واج آرایی (ش) به زیبایی آن نیز افزوده است.
«شور شیرین داشتم فرهاد بی سامان شدی
من خدایت بودم و افسوس بی ایمان شدی»
دربیت دوم نیز بین (ساحل، دریا، طوفان) صنعت مراعات نظیر به زیبایی آن کمک کرده است.
ساحل افکار تو با خاطرم پیچیده شد
دست دریا بودم و در قلب من طوفان شدی
در بیت زیر:
«ساعتم را کوک میکردم به وقت چشم تو
هر سحر از چشمهای خسته ام پنهان شدی»
(ساعت کوک کردن به وقت چشم) دور از ذهن است زیرا دیدن چشم وقت بخصوصی ندارد.
شاید اگر اینگونه بود بهتر بود « ساعتم را کوک کردم تا که بیدارت کنم»
در دوبیت پایانی زمان افعال (میکنی) و (باش) ناهماهنگ هستند؛ اگر طوری چیده میشدند؛ که همه ماضی باشند؛بهتر بود.
با این تغییرات که عرض کردم ؛ شعر زیبایی میشود.
و من الله توفیق
۱۴۰۰/۲/۲۶ علیرضا حکیم