میسوخت در حوالی شب زنده داریَش
از درد بیدوای بلاهای کاریَش
گاهی برای حال دلش شعر میسرود
تا کم شود جریحهء چشم انتظاریَش
در بیتهای بی رمقش واژه ای نیافت
تا بشکند تداومِ این بی قراریَش
هر مصرعش روایتی از جنسِ مرگ بود
غم، میشکست قامتِ امّیدواریَش
شعرش طلیعهدار غمی بی حساب بود
مانند دفتر و قلمِ (اقتداری) اش
این شاعری که سخت گرفتار غربت است
باشد که تا خدا بدهد دست یاریَش
شاید از او، غزل گله دارد که اینچنین
آتش به جان گرفته از این شرمساریَش!
#ایمان_اسماعیلی_راجی
(اقتداری) دوستان عزیزی که بخش دوم مطلب ارسالی حقیر رو دیدند، کاملا واقفند که سبک اشعار استاد مرحوم جناب اقتداری بزرگ ، اینگونه بوده و برای پیروانش نیز هم ...
تشکر از استاد سلیمانی عزیز و بزرگوار💙
عالی بود و حرف نداشت
قلمت نویسا
لذت بردم 🌷🌷🌷🌷🌷