بسم رب الشعرا....
غزل، غزل ِ محاورهای یا ترانه؟!
درود بر فرزانگان ارجمند شعرناب
اردیبهشتتان خوش نقش و نگار و غرق در نور و سرور و نیکبختی
طرح لبخندتان که زیباترین قاب تصویر آدمیست جاوید باد
🌼🌹
درود بر شما خواهر تارا
خوش آمدید
سپاسگزارم از محبتتان 🌹🌼
فارغ از اینکه شعر "تو" از نحوه نوشتاری زبان و املای صحیح ِ پارسی خارج شده و شکستهنویسی و اصطلاحات ِ گوناگون و عامیانه در آن به چشم میخورد؛ در قالب ِ غزل سروده شده و دارای احساس ِ متناسب با تصویر ِ منقوش در ذهن شاعر است( تصویر برنامه بداههسرایی گروه تلگرام).
غزل در ادبیات پارسی یک قالب ادبی است. اما به طور عموم، ترانه را قالب ادبی نمیدانستند و نمیدانند؛ هر چند به مرور، جای خود را در قالبهای شعر پارسی باز نمود. هر چند کمترین آن را قالب نمیدانم.
مضافاً غزلهای محاورهای از استاد حسین منزوی، آقای ارجینی، آقای کمال حسینیان و ... خواندهایم که جنابانشان در ابتدا غزل سرودهاند و بعد مجموعهای، غزلهاشان را به صورت ترانه و هنرمندانه روانه بازار نمودند.
که به اشتباه ِ عموم، آن اشعار را ترانه مینامند؛ بلکه غزلی است که به هنر ِ ترانه مزین است...
و سوال:
آیا هر شعری که محاوره و گفتاری باشد؛ ترانه است؟!
یا برعکس آن، هر متن ِ معیارگونهی نوشتاری با کلمات ثقیل و در عین حال نامفهوم، شعر است؟!
بگذریم...
به نظرم از قالب ِ غزل عدول نکردهام که آن را غزل نگوییم؛ هرچند اصراری بر این نیست و هرچه شما آن را بنامید مشکلی ندارد... اصلا در بیوی ِ پروفایلم نوشتهام که خطخطی میکنم
اگر قالب خطخطی اضاف شود به منوی قالب های سایت...من که خطخطی را انتخاب میکنم!
در نتیجه میتوان گفت سرودهی "تو"، غزل ِ محاورهای یا غزلترانهای است که قالبش غزل است!
به طور کلی عرض کنم؛ شاعر حقیقی صرفا میسُراید؛ حال شعرش بر مدار موسیقی و عامیانهپسند و قابل هضم قرار گیرد... و یا نگیرد! ( نه عوامانهپسند که متاسفانه در عصر کنون بعضا شاهد چنین ترانههایی هستیم که آدم ِ نیکاندیش حتی حاضر نیست سبک ترانهگونهی خود را ترانه بنامد که خدایی ناکرده با این دوستان یکی شود حتی فقط به اسم ترانهسرا). برای او حس ِ درونیاش مهم است و شعر ِ جوششیاش... نه بسان آنانی که متاسفانه برای جیرهی بیشتر از جانب ِ اربابهاشان، ساعتها وقت طلاییشان را میگُمارند و با قافیهبندی، شعر ِ سفارشی میسُرایند... (برای کدوم اربابها، بماند!)
و توجه باید کرد که خواننده و آهنگ ساز و مجموعهی درگیر این مقوله؛ برآن هستند که سروده شاعر را به غایت به صورت ترانه، همگامسازی کنند و مورد پسند عموم قرار بدهند؛ نه شاعران عزیزمان دنبال ِ آن باشند!
هر چه به ذهن کمترین آمد و انگشتانم در نگاشت ِ فوق یارا بود؛ به نگاه نورای شما و دوستان گرانقدرم رساندم.
ای کاش امکان ویس فراهم بود
التماس دعای فراوان از همگی دوستان عزیزم
و من الله توفیق
امید کیانی
پنجم اردیبهشت ۱۴۰۰
غمگین و زیبا بود