جمعه ۲۵ آبان
سرمستی شعری از مهدی رستگاری
از دفتر روزگاران نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۶ فروردين ۱۴۰۰ ۰۹:۰۵ شماره ثبت ۹۷۷۶۵
بازدید : ۱۷۳ | نظرات : ۶
|
آخرین اشعار ناب مهدی رستگاری
|
در تغزل
آن دم که ز شوق لب من حال تو آشفت
مستی چو گلی ناز به چشمان تو بشکفت
زد ناله خواهش ز صدای تو جوانه
آن ناله به گوش دل من سرّ تو را گفت
چشم و لب و دستان و نفس های من و تو
جوشید به همدیگر و از عشق بشد جفت
شد تیره دو چشم تو و آن روی دلارا
چون ماه به پشت شب گیسوی تو بنهفت
در باغ تنت قله آن دشت بلورین
صد بوسه تب دار مرا خوب پذیرفت
می سوخت چنان سیم تنت در دل کوره
چون شاهد مستم در معنای تو می سفت
مرغ سحر آن دم به سر شاخه بنالید
چون ناله مستانه تب دار تو بشنفت
مهدی چه عجب بود در آن حال که فتنه
در چشم نگار تو به صد شعبده می خفت
مهدی رستگاری
بیست و چهارم فروردین سال یکهزار و چهارصد خورشیدی
سیزدهم آوریل 2021 میلادی
|
نقدها و نظرات
|
سلام و درود و تشکر فراوان جناب استکی عزیز | |
|
سلام و درود وسپاس فراوان جناب انصاری عزیز | |
|
سلام و درود و تشکر فراوان جناب شهنی عزیز | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
دلنشین و زیبا بود