جمعه ۲۵ آبان
بزم تماشا شعری از مهدی رستگاری
از دفتر روزگاران نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۹ فروردين ۱۴۰۰ ۱۲:۱۵ شماره ثبت ۹۷۴۸۹
بازدید : ۱۲۷ | نظرات : ۸
|
آخرین اشعار ناب مهدی رستگاری
|
در تغزل
در بزم تماشایت حیران شده ام دیری
چون صورت زیبایت بنشسته به تصویری
یک خنده پرافسوس داری به لب و گویی
با قصد دلم خواهی تو جان مرا گیری
گیسو چو بیفشانی بر صورت من گویم
چه ظلمت بی حدی چه شور سرازیری
با غمزه بی پایان از آن سوی چشمانت
ابروی کماندارت هر لحظه زند تیری
صد حیف که در اوج مشتاقی و مهجوری
جان است گرفتار و پای است به زنجیری
مهدی عجب است آن که دوری تو ز یار خود
اما به امید وصل از غصه نمی میری
برخیز و حکایت کن از قند لبان او
با تلخی جامی پر از باده شبگیری
مهدی رستگاری
هفدهم فروردین سال یکهزار و چهارصد خورشیدی
ششم مارس 2021 میلادی
|
نقدها و نظرات
|
سلام و درود جناب استکی عزیز نهایت لطف شما است. سپاس بسیار برای عنایت های مداوم تان | |
|
سلام و درود جناب کیمیایی عزیز تشکر می کنم از التفات و عنایت تان به این صفحه شعر | |
|
سلام و درود جناب انصاری عزیز تشکر می کنم از التفات و عنایت تان به این صفحه شعر و بداهه پرشوری که تقریر فرمودید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.