جمعه ۲ آذر
گلدان شعری از پژمان بدری
از دفتر سپیدانه نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۰ ۱۹:۰۳ شماره ثبت ۹۷۳۳۶
بازدید : ۱۵۳۲ | نظرات : ۷۲
|
آخرین اشعار ناب پژمان بدری
|
شب
کلوچه ی ستارگان را پخته بود
چند فرشته امّا در دلِ زباله
دنبالِ یک لقمه رویا می گشتند
شبکه را عوض می کنم
میکروفون ضجه می زد:
در را که باز نکردیم
از سقف وارد شدند
بمبهای سِرتِق
شبکه را عوض می کنم
سکانس اول:
مصیبتِ قاتل
زندگی را زیر گرفت
قلاب انداختم
از اخبار هواشناسی
باران صید کنم
نصیبم طوفان شد
بادِ خشن
کمر درختان را شکشت
شاخه ای زخمی
از تلویزیون بیرون آمد و
به گلدانِ پشت پنجره ات
فکر می کرد
که محلِ زایشِ بهارست
حال تو بگو
انسان کجای این تاریکی
گم گشته
که هر چه با صبح
تماس می گیرم
مشترک مورد نظر
در دسترس نمی باشد؟؟؟
گلدان
پژمان بدری
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام پدر جان رسانه که شده منبع درآمد اربابان امپریالیسم مخلصات | |
|
سلام جناب محمدی | |
|
سلام بر حکیم ترین حکیمِ زمانه نوکرات و چاکرات لطف دارین | |
|
سلام بر بانو قشقایی مسافر راهِ شیری سپاس از دید والای شما که نکته سنج به نبود انسان واقعی در این روزگاران اشاره کردید و الهاماتی که به قول حضرت حافظ سایه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود چاکرات | |
|
می آموزم از محضرتان استادمینا آباد ارجمند-------------- | |
|
درود و عرض ادب استاد ارجمند آنچه انسان را در خود فرو برده است تاریکی نیست تاریکی هم بسیار زیباست مثل نور مثل رو زو شب مثل سیاه و سپید ، ورود بیش از اندازه ی انسان درتاریکی سبب خسران است ، به این دلیل نور را در مقابل تاریکی میبینیم در کنه آفرینش همه اجزای هستی کامل کننده ی یکدیگر هستند
| |
|
سلام شیخ الماناییون منم با یکی از نابت ترین خاص ترین شریف ترین رفیقام روبرو هستم سعی بر این بود و هست به قول امیرحسین اگه تو اوج نباشیم همون بالاها لااقل بمونیم این تازه گوشه ای از سفرهای خیالی منه تازه میخوام با مجسمه فردوسی به طوس برم خلاصه ممنونات که با گفته هات ذوق نوشتن و توو آدم بیدار میکنی | |
|
درود امیرحسین عزیزبرادرمهربانم | |
|
به به درود خواهر منيژه | |
|
سلام رفیق اعتراض الدوله به اهمیت زبان در سلسله مقالات سپید اشاره کردم انصافا بدون هیچ تعارفات مرسوم ایرانی و آشنا بازی کاملا گل گفتی کسانی که محصور افکار پوسیده اند از پوست اندازی زبان هم غافلند نقل قول از اخوان: اصل مساله در ادبیات زبان است یعنی هر کاری که میشود روی یک اثر شعری کاریست که زبان می کند یعنی آفرینشی اگر میشود روی زبان اتفاق می افتد و زبان وسیله ی تفکر و ارتباط و حفظ مواجیه فکر و مورایث فرهنگ است از این جهت زبان انتقال دهنده ی گنجینه های عظیم داشته های فرهنگی گذشته به عصر حاضر می باشد
از همین بند میشه فهمید زبان هم نیاز به آپدیت داره..
خاک پاتیم | |
|
سلام جناب انصاری سپاس از لطف بیکرانت | |
|
سلام بر جواد دوست داشتنی هرچه نوشته ای بر دیده ی جان میسپارم داداش گلم یکی یه دونه ی قلبمی | |
|
سلام بر اعتراض الدوله خودت پادشه خوبانی خاک پاتیم رفیق | |
|
سلطاني توووو | |
|
سلام بر بانو آهنگران خیلی مخلصیم | |
|
سلام جناب فتحی خاک پاتیم | |
|
سلام بر فروغ زمانه سپاس از یادگاری شیرین بیانت مخلصین چگونه لطفِ تو را کنم جبران فروغ کسی نیست به مهربانیِ مهربان فروغ نجات دهنده آیینه ی چشمانِ توست به آسمان قسم قسم به آسمان فروغ چه برگ ریزون شعری گفتم | |
|
سلام بر مجتبی قربان قدمت | |
|
سلام بر شاهرخ ترین چقدر عالیِ حضورت مهربانانه ات | |
|
سلام بر خاطره ترین وجودت و حضورت بدیع ترین آرایه است خاکتم | |
|
سلام بر جناب مسعود هم از شما هم از بانو قشقایی ممنون حضور آغشته به لطفتان هستم کوچیک شمام | |
|
سلام سید تاج سری و مخلصتم دست بوس | |
|
سلام بر عارف ترین چاکرات دربست | |
|
سلام بر مصلح ترین درود بر تو | |
|
سلام بر معتمدی ترین خوب وجود شماست | |
|
سلام بر محمدترین دادا برنامه ها وقتی بد باشه شبکه رو عوض میکنه آدم | |
|
سلام بر سعید عزیز دلم | |
|
سلام بر نامداری ترین ممنونات | |
|
سلام بر آذرترین خیال انگیزست وجودت | |
|
سلام بر علیرضا جان ممنون که بهم سر زدی دادش | |
|
سلام بر جناب فتحی مرید شما بودن از افتخارات ماست | |
|
سلام بر آرزو ترین مچکراتم که اینجارو با عطر حضورت خوشبو کردی | |
|
سلام و سلام بر رهاترین حیف اینجا از اون شکلکهای معروف نداره ممنون که اومدی و با بومرنگِ احساساتت اینجارو به زیبایی نقاشی کردی | |
|
سلام بر بابک ترین سپاس دادا خاک پای تو هستیم رفیق | |
|
سلام بر فرشته ترین که این چنین به لطف میخوانی | |
|
سلام بر لیلاترین متشکراتم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و دلنشین بود
موثر و پر معنی
خصوصا این تلوزیون خون جگر را گل گفتی