سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 4 آذر 1403
    23 جمادى الأولى 1446
      Sunday 24 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۴ آذر

        قرنطينه

        شعری از

        اميرحسين علاميان(اعتراض)

        از دفتر بارگذاری مجدد نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۴ فروردين ۱۴۰۰ ۲۱:۴۲ شماره ثبت ۹۷۳۱۱
          بازدید : ۷۵۹   |    نظرات : ۵۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر اميرحسين علاميان(اعتراض)

         
        اين روزها 
        سقفِ آسمان
        كوتاه وُ گچي ست،
        جهان از خانه ام بيرون نميرود.
         
        خيره شدن به لوسترِ متظاهر
        كه با نورِ مصنوعي
        تاريكي را فتح ميكند،
        كلنجار رفتن با مهتابيِ رنگ پريده 
        اين فاز و نول برعكس شده‌ی عصبی
        كه مدام پلك ميزند وُ
        آرامشم را ميجَود،
        يا ترانه سرودن 
         براي لامپ‌های كوچك ال ای دی
        اين ستارگانِ چشمك زن
        كه از كهكشان بيرون زدند
        تا ايوان را 
        محلي برای
        قرارهای يواشكی سهيل و ثريا كنند...
        روزمرگيِ من است.
         
        مجادله‌ی يخچالِ گرسنه 
        با اجاق گازِ خاموش
        بر سر رياستِ آشپزخانه 
        كه تنها نقطِ ضعفشان
        ماشين لباسشويی‌ست
        تا مباد وسواسِ فكريِ سرگيجه آورش 
        منجر به خودكشي با لباسچرك ها شود
        روزمرگی من است. 
         
        روزمرگيِ من  
        دو اصل مهم دارد: 
        "برابری و برادری"
        اين طعنه را
        مدام به مبلِ مستبد ميزنم 
        تا پاهايش را 
        از گرده‌ی فرش بر دارد
        و زير گوشِ پنجره‌‌ی بينا 
        زمزمه ميكنم: 
        حواست به نابيناييِ ديوار باشد.
         
        وراجيِ تلويزيونِ دروغگو
        تمام كه می‌شود 
        تيك تاكِ ساعتِ عجول 
        برای آينه‌های افسرده  
        يادآور حسرتی‌ست
        از آلبوم خاطرات
        و من بامدادان
        با صدای سمفونيِ مگسان توالت وُ
        جيرجير تختِ كلافه
        در آغوشِ عذاب روزمرگی ميخوابم. 
         
        آري اين روزها
        سقفِ آسمان كوتاه و گچي ست 
        و شايد روزي
        حواليِ همين سطرها منفجر شوم.
         
         
         
         "قرنطينه"
        اميرحسين علاميان اسفند ٩٩ 
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3