سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 29 اسفند 1402
  • روز ملي شدن صنعت نفت ايران، 1329 هـ ش
10 رمضان 1445
  • وفات حضرت خديجه سلام الله عليها، 3 سال قبل از هجرت
Tuesday 19 Mar 2024
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    سه شنبه ۲۹ اسفند

    چه هوای سردی ست

    شعری از

    امیر حسین حسین آبادی

    از دفتر دیوان خزان نوع شعر نیمائی

    ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۴ فروردين ۱۴۰۰ ۲۱:۰۱ شماره ثبت ۹۷۳۱۰
      بازدید : ۲۳۹۷۷   |    نظرات : ۲۲

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر امیر حسین حسین آبادی

    صدای ارسالی شاعر:
    چه هوای سردی ست
    مرد تنها در پارک
    مستمر می لرزید
    چای داغی می خواست،با بخاری رقاص 
    و حبابی که چو آیینه به تصویر کشد
    صورت یخ زده را از سرما
    ناله ی گنجشکی 
    هم نوای او شد
    درد این دو،فقط سرما نیست 
    بلکه اندوه فراغ یاری ست 
    که دل مرد از آن طب کرده
    فکر او جلوه ماتم کرده
    ،،،،،،،،،،
    خش خش برگ خزان
    زمزمه بستان بود
    کودکی گم گشته
    در پی مامان بود
    گونه هایی گلگون
    چشم هایی از آب
    ناگهان صد مژگان شکست
    بغض محبوس شکافت ،نای آن کودک را
    صوتِ تحریرِ کجایی مادر
    از لب سرخ به تلخی رویید
    همه کس ساکت شد
    کوکوی بوف به خاموشی رفت...
    بخش اول 
    باصدای مهدیار دستجانی
    ۷
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    محمد حسین اخباری
    يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۰ ۰۹:۳۴
    باسلام
    بسیار نیمایی زیبایی است و لی چون اجازه نقد دارم و به سعه صدر شما بزرگوار واقفم نکاتی را که به نظرم میرسد با احترام و اختصار معروض میدارم
    1- مصراع
    "صورت یخ زده را از سرما" اگر حرف (را) به آخر مصراع منتقل شود خوش ریتم تر میشود ( صورت یخ زده از سرمارا)
    2-در این مصراع
    "درد این دو،فقط سرما نیست"
    اگر یک هجای کوتاه اضافه شود بهتر است بدینصورت
    " درد این دو که فقط سرما نیست "
    3-در این دو مصراع
    "بلکه اندوه فراغ یاری ست
    که دل مرد از آن طب کرده"
    واژگان (تب) و (فراق) اشتباه تایپی دارند
    4-و دراین مصراع
    "ناگهان صد مژگان شکست"
    اولا (سد) اشتباه تایپی دارد
    ثانیا مشکل ریتمیک مثل مواردی که در فوق عرض شد به چشم میخورد
    میتوانید مثلا بفرمایید
    ( ناگهانی سدِ مژگان بشکست) یاا ( که به ناگه سدِ مژگان بشکست)
    در پایان معروض میدارم بنده سالهاست نیمایی دیگر نسروده ام وآنچه به عرض رسید به جز ایرادات تایپی بقیه نظر شخصی بنده بود که از لحاظ آهنگ اشکال کوچکی در کلام نابتان بوجود می آور د اگر نه اختیار تام و تمام با شما عزیز و شاعر بزرگوار است
    با آرزوی بهترینها برای شما و آثار ارزشمند تان
    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    محمد علی سلیمانی مقدم
    محمد علی سلیمانی مقدم
    يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۰ ۲۳:۵۴
    خندانک خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    عباسعلی استکی(چشمه)
    يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۰ ۱۵:۱۰
    درود بزرگوار
    بسیار زیبا و خوش آهنگ بود
    مزین به نقد نافذ استاد اخباری عزیز
    تب کرده؟ خندانک
    سلمان مولایی
    يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۰ ۲۳:۳۰
    سلام

    و

    سپاس های بی شمار از استاد نازنین و دانشمند م
    جناب اخباری بزرگوار که نکات بسیار ارزنده ای را
    در ساختار گوشزد کردند که کلاس درسی بود تمام و کمال .
    اما
    امروز انگار مجبورم سطر به سطر در مورد شعرها بنویسم خدا خودش ختم به خیر کند .

    ...

    چه هوای سردی ست
    - بر فرض مثال اگر چه هوای سردی ست از سطر اول پاک شود آیا مخاطب به معنای آن در طی دو بند آینده پی نخواهد برد ؟؟
    سطر اول جمله ای ست خبری که هیچ اتفاقی ادبی در آن روی
    نداده است و معنای اش را هم سه سطر پس از آن می رسانند
    پس حشو است یا نباید باشد یا اگر اصرار بر بودن اش است
    باید از جمله ی خبری ساده به کلامی مخیل تبدیل گردد .

    مرد تنها در پارک
    مستمر می لرزید
    - از آن جا که قرار است تمام بار شعریت این دو سطر بر دوش نحوه ی لرزیدن مرد باشد ، یعنی قرار است تخیل شاعر در به تصویر کشیدن تنهایی و سرما هر دو با هم در درون یک مرد در پارک ، رونمایی شود پس قید مستمر بسیار ضعیف و سست است چرا که تصویری اول درست و سپس خیال انگیز به مخاطب ارائه نمی کند .

    چای داغی می خواست
    با بخاری رقاص
    - اولین جرقه ی شعر در بهار رقاص سرانجام زده می شود که الحق جرقه ای در حد انفجار یک نارنجک دستی است .

    و حبابی که چو آیینه به تصویر کشد
    صورت یخ زده را از سرما
    - گویی که چای داغ شاعر را سر حال آورده است و باز هم به ارائه ی تصویری عینی ولی در توصیف و تشبیه کاملاً مخیل شده ، دست می زند.

    ناله ی گنجشکی
    هم نوای او شد
    - معمولا صدای جیک جیک را کسی حتی بخواهد هم نمی تواند شبیه به ناله تصور کند .
    - او چه بود که حالا کسی دیگر هم با او هم نوا شده است؟
    تا اینجای شعر از نوای عینی یا حتی ذهنی مرد تنها کلامی به میان نیامده است تا ناله ی گنجشک هم با آن همراه شود .

    درد این دو،فقط سرما نیست
    بلکه اندوه فراغ یاری ست
    که دل مرد از آن طب کرده
    فکر او جلوه ماتم کرده
    - یافتن نقطه ی اشتراک بین دو موجود که در مورد دومی (گنجشک ) هیچ سابقه ای جز ناله که آن هم شرط کافی و لازم برای معرفی او باشد ، نداریم .
    نقطه ی اشتراک ؛ اندوه فراق یار
    ولی تنها دل مرد از آن تب کرده است پس چه اشتراکی با ناله ی گنجشک ناله گر می تواند داشته باشد ؟؟ و باز هم جلوه ی ماتم تنها در فکر مرد اتفاق افتاده است نه گنجشک ، پس نقش گنجشکی که جیک جیک وی هیچ شباهتی به ناله هم ندارد چیست ؟
    ناله ی گنجشک اگر قرار باشد موسیقی پس زمینه ی صحنه ی
    رویداد باشد پس دیگر نیازی به گفتن از درد این دو نیست .
    باشد .
    ،،،،،،،،،،
    خش خش برگ خزان
    زمزمه بستان بود
    - تصویری بسیار تکراری که هیچ تلاشی برای تازه کردن اش نشده است ولی اگر تصویر را وارونه تصور کنیم جالب می شود صدای خش خش ، آهنگی بود که بستان داشت زیر لب می خواند در حالی که این تصویر با توجه به نوع چینش واژه ها دیریاب است و تصویر اول این است که صدای زمزمه ای که در بستان می آید از خش خش برگ هاست که خب لطفی چندان ندارد .

    کودکی گم گشته
    در پی مامان بود
    - بدترین اتفاق ممکن در استفاده از واژه ها در کلمه ی مامان می افتد و همین یک کلمه توانایی دارد تا کل این شعر را
    با خاک یکسان کند .

    گونه هایی گلگون
    چشم هایی از آب
    ناگهان صد مژگان شکست
    - سد مژگان تصویری که خوب روی داده است و خوش نیز
    نشسته است با توجه به تناسب مژگان با گونه و چشم و نیز
    سد با شکافتن ، محبوس و بغض در سطر بعد .

    بغض محبوس شکافت ،نای آن کودک را
    - وقتی که قرار است از عملی چون شکافتن که دارای
    بار معنایی سنگینی ست در کنار نای یک کودک ،
    با بی رحمی سود بجوییم پس چه بهتر که همه ی
    اجزا را هماهنگ نماییم ؛ بغض محبوس معمولا
    کاری جز شکستن حبس یا بند یا نای از دست اش
    ساخته نیست و بغضی که قرار است شکافنده ی
    نای باشد باید صفتی هم عرض خود داشته باشد
    و یا صفتی متناسب با این اجزا که به مثلا
    می تواند چیزی شبیه مجروح ، قاتل یا از این
    دست باشد .

    صوتِ تحریرِ کجایی مادر
    از لب سرخ به تلخی رویید
    - تحریر جزیی از صوت است اگر صوت را در
    معنای مصطلح اش به عنوان تلاوت یا خواندن
    آواز در نظر بگیریم پس می توانیم بگوییم ؛
    تحریر صوت ولی صوت تحریر که اضافه
    کردن کل به جزء می باشد قابل تصور نیست
    اما اگر منظورمان از صوت تحریر همان
    صدایی باشد که از تحریر حاصل می شود
    این ترکیب قابل توجیه است اما از سوی دیگر
    دارای حشوی قبیح خواهد بود .
    - روییدن صوت تحریر ؛ اگر چه تصویر کلی
    سطر دوم بسیار خوب روی داده است ولی
    زمینه اش در سطر اول چیده نشده است ،
    صوت و تحریر هیچ کدام نمی رویند بلکه
    پیچک تحریر یا تیغ صوت است که می تواند
    بروید .


    همه کس ساکت شد
    کوکوی بوف به خاموشی رفت...
    - همه کس و همه هر دو یک معنا را افاده
    می کنند انگاری که بگوییم همه ساکت شدند
    چه همه کس ساکت شدند پس کس حشو است .
    - سطر پایانی باز هم تصویری خاص است که
    خوبی رخ داده است و دقیقا این کوکو ی بوف
    همان چیزی ست که در بند اول باید به جای
    ناله ی گنجشک به کار می رفت در کنار مرد
    و همراه او و گنجشک درست در بند دوم
    همراه با کودک ...


    حرف بسیار زدم اما تقریبا سعی کردم جلوی
    خودم را بگیرم تا مثالی برای آن چه که گفتم
    مطلوب است نزنم چرا که می خواهم از شاعر
    عزیز شعر بخواهم که در خلوت خویش
    آن مواضع مورد بحث را با واژه ای که مبین
    وضعیت مطلوب باشد ، مجددا بازنویسی کند
    و ...


    محمد علی سلیمانی مقدم
    محمد علی سلیمانی مقدم
    يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۰ ۲۳:۵۳
    خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    امیر حسین حسین آبادی
    امیر حسین حسین آبادی
    دوشنبه ۱۶ فروردين ۱۴۰۰ ۱۴:۴۹
    درود بر جناب مولایی عزیز
    مبتدا سپاسی بی کران باشد از رنج شما برا خواندن شعر
    نکاتی که فرمودید برای خویش به شخصه خیلی جالب بود که شما در تنگنای شعر دنبال ارتباط ظریف میان معانی می گردید تا تک تک واژگان را با ریسمانی غیر قابل دید اما محسوس به یکدیگر متصل کنید
    در زمینه با مواردی که دچار حشو شده بود نیز تا حدودی موافقم و همانگونه که بیان کردم تخیل کافی را به رگان شعر تزریق نکردم
    و تنها صوت تحریر بود که می خواستم تا حدودی این حشو را به دید زیبا در آورم لیکن گویا در انظار قبیح گشت
    و ناله ی گنجشک نیز بر پای احساسات خویش بود چون اگر تجربه کرده باشید در سکوت مطلق تنها بانگی که به گوش می رسد نوای گنجشک است که در هر حالی باشی شکل آن را به خود می گیرد چه حزن چه فرح و شادی و چون گنجشک را کمتر در این قالب به کار می برند خواستم اینگونه نمایان کنم که گنجشگ با آن همه
    جنب و جوش و طراوت نیز به غم فراق دچار شده لیکن
    به قول شما قابل تصور نیست

    اما در کل گذشته از نقد ناب و کامل شما همین که توانستم از زاویه دید سلمان مولایی به واژگان نگاه کنم برایم بس جالب بود
    سپاس فراوان
    ارسال پاسخ
    امیر حسین حسین آبادی
    يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۰ ۱۰:۰۰
    درود بر استاد اخباری
    ابتدا از تمامی خوانندگان از باب مشکلات تایپی عذر خواهم چرا که هنگام نوشتن خود کیبورد واژگان را به شکل دیگر تغیر می دهد و بنده از یاد بردم تا مجدد آن ها را ویرایش کنم تنها فراغ به عمد بود که آن نیز از جانب خویش رخ داد

    اما استاد عزیز
    چه بسا دید شما‌ کنه واژگان را می شکافت،و با وزن چه ها که نمی کند
    بنده خود نیز در زمینه با جابه جای حرف را یا تغیر ریتم صد مژگان کاملا موافقم و در عجبم که شما می فرمایید سالها ست نیمایی نگفتم در صورتی که این ویرایش و دگرگون سازی تنها از کسی بر می آید که الفت چند ساله با نیمایی دارد
    بنده خود نیز این قالب را والاتر از ساختار شعر کلاسیک با عروض مشخص می دانم اما قدرت کافی برای تخیل و آهنگی دلربا که از عناصر اصلی این قالب است را ندارم و تنها خواستم خود را بیازمایم
    لیکن هزاران سپاس باشد مرا برای بزرگی،شاعری و عزیزی چون شما


    آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
    آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند
    محمد حسین اخباری
    محمد حسین اخباری
    يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۰ ۱۱:۰۳
    باسلام مجدد
    از بزرگواری و سعه ی صدرتان سپاسگزارم
    موفق باشید
    خندانک خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    ایمان اسماعیلی (راجی)
    يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۰ ۱۳:۲۱
    سلام و عرض ادب محضر جناب حسین آبادی گرانمهر
    و سلامی صمیمانه محضر استاد اخباری بزرگوار و مهربان
    درودهای بی کران بر هر دو عزیز
    🌹🌹🌹
    امیر حسین حسین آبادی
    امیر حسین حسین آبادی
    دوشنبه ۱۶ فروردين ۱۴۰۰ ۱۴:۵۳
    درود بر راجی عزیز
    نعمتی چون استاد اخباری کم یافت می شود
    ارسال پاسخ
    محمد باقر انصاری دزفولی
    يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۰ ۲۰:۲۵
    بداهه ای تقدیم شعر زیبای شمااستادعزیز
    شعرت
    سپیده صبحِ
    دل انگیز است
    شوقش به دل های
    لبریز است
    خندانک خندانک خندانک خندانک
    امیر حسین حسین آبادی
    امیر حسین حسین آبادی
    دوشنبه ۱۶ فروردين ۱۴۰۰ ۱۴:۵۳
    سلام و سپاس از شما
    جناب دزفولی عزیز
    ارسال پاسخ
    مجتبی شهنی
    يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۰ ۲۱:۳۰
    درود فراوان بر جناب حسین آبادی بزرگوار
    بسیار
    عالی
    بود خندانک
    امیر حسین حسین آبادی
    امیر حسین حسین آبادی
    دوشنبه ۱۶ فروردين ۱۴۰۰ ۱۴:۵۳
    درود جناب شهنی
    سپاس گزارم
    ارسال پاسخ
    محمد علی سلیمانی مقدم
    يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۰ ۲۳:۵۴
    درود بر دوست ادیب و صاحب‌دلم
    خندانک خندانک خندانک خندانک
    امیر حسین حسین آبادی
    امیر حسین حسین آبادی
    دوشنبه ۱۶ فروردين ۱۴۰۰ ۱۴:۵۰
    سلام بر جناب سلیمانی عزیز
    مفتخر کردید سپاس فراوان
    ارسال پاسخ
    سید محمد میرمحمدی جواد
    يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۰ ۲۳:۵۹
    سلام و ادب
    شعر خوب
    کلاس درس خوب تر
    خندانک
    امیر حسین حسین آبادی
    امیر حسین حسین آبادی
    دوشنبه ۱۶ فروردين ۱۴۰۰ ۱۴:۵۱
    درود بر جناب میرمحمدی گرامی
    درست می فرمایید
    که شاگردی در این مکتب نیز بس ارزشمند است
    ارسال پاسخ
    نرگس تیموری متخلص به جانا
    دوشنبه ۱۶ فروردين ۱۴۰۰ ۱۲:۴۹
    درود بر شما 💚
    بسیار عالی بود و لذت بردم
    سپاسگزارم 🙏
    امیر حسین حسین آبادی
    امیر حسین حسین آبادی
    دوشنبه ۱۶ فروردين ۱۴۰۰ ۱۴:۵۲
    درود بر خانم تیموری گرامی
    دیدگانتان زیبا بین است
    ارسال پاسخ
    احسان کریمیان علی آبادی
    شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۲:۲۳
    احسنت
    با توجه به تاریخ تولدتان که ۸۵ هست باید عرض کنم که نابغه اید بزرگوار
    خندانک خندانک خندانک
    احسان کریمیان علی آبادی
    شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۹:۰۴
    تولدتون رو هم تبریک عرض میکنم
    خندانک خندانک خندانک
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0