چهارشنبه ۲۸ آذر
|
دفاتر شعر امیر حسین حسین آبادی
آخرین اشعار ناب امیر حسین حسین آبادی
|
در بین سایه ها،آرام می روی
تاریک می شوی،گمنام می روی
از آب،بی نشان،خشکی چنان خزان
گمگشته در گمان،ناکام می روی
با آه پرشدی،معنای حسرتی
مستی ولی چرا؟ بی جام می روی
تو طایر غمی،فاقد ز همدمی
ترسیده از خدا،کز بام می روی
جولان روزگار، عاشق کشی کند
هیهات عاشقی،بی نام می روی
|
|
نقدها و نظرات
|
کاش جان بودم که جانانم تو باشی
درود بر استاد عزیز خویش شوق حضور شما بر من بسی عزیز است چه رسد که آرزو می کنید | |
|
سلام برآقای عزیزان مفتخر کردید | |
|
واژگانم خجالت می کشند جناب مولایی هنگامی که مخاطب شما باشید ابتدا همانگونه که بارها گفتم،در ورای نقد و حس و حال دریافتن و آموختن و آگاه شدن نعمتی ست بر من که توانستم باردگر از دیدگان سلمان مولایی ببینم چشمانی که معیارند،عاشقند و بینا احساس می کنند و احیا این روح مرده را حال عحیبی دارد...
و اما چینش نقد شما که از دیار محتوا بیرون آمد،شرحی کامل بود برای شعر ناکامل خویش گرچه سعادت شعر در رگان چکامه ی خویش غریب است اما هر خواننده ای خواهد دریافت نقد شما از جنس آب بود که خاک نژند شعرم را دریافت و خوشحالم و این گونه وقایع را پدیده می نامم که شرح احوال فردی نه تنها حالم را دریافته بلکه فراتر هم رفته
روزی که چرخ از گِل ما کوزه ها کند زنهار کاسه ی سرما پر شراب کن
با هر چه شرمساری ست سپاس | |
|
سپاس از جناب مولایی بابت نقدشان🌺🌺 | |
|
درود بر جناب عباسی مقدم گرامی زیبا می نگرید | |
|
درود بر شما جناب رضوی سپاس بیکران | |
|
سلام و درود بانو کاسیانی سپاس از گرمی حضورتان بر این شعر سرد | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار بسیار زیباست جناب حسین آبادی عزیز
با آرزوی بهترینها برای شما