س) سیّدی نیکومنش، با گامهایی استوار
ی) یک نفر از جنسِ گلهای اقاقی، در بهار
د) در محیطی با شمیمِ شعر چون یک باغبان
ف) فکرها دارد برای باغِ نابش، بیشمار
ک) کرده اینجا را مزیّن، با حضورِ شاعران
ر) راه بسپارند تا، با شعرشان تا کوی یار
ی) یکّه و تنهاست! امّا لشکری همراهِ اوست
ا) از قلم، دفتر، هزاران شعر در وصفِ نگار!
ح) "حالِ من خوب است" در بستانِ سبزِ "شعرِ ناب"
م) میدود تا توسنِ شعرم در اینجا بیمهار!
د) دوست دارم تا بیاموزم در این پیرانه سر
ی) یک کلام و صد کلام از هر که هست آموزگار
ز) زندهام در عینِ مُردن! وقتِ رقصِ واژهها
ا) از سرودِ عاشقی، این آتشِ دنبالهدار!
د) داستانِ عشقبازیهای ما ثبت است با
ه) همّتِ این مردِ عاشق، در کتابِ روزگار!
#محمدعلی_سليماني_مقدم ۱۲-۰۱-۱۴۰۰
🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷
🌻🌺🌻🌺🌻
🌷🌿🌷
🌹
پ.ن.
بر خود لازم میدانم که مراتب قدردانی و سپاسگزاری خود را خدمت مدیریت محترم سایت، جناب سید فکری احمدیزاده، اعلام کنم.
مردی از تبار و قبیلهء عشق که با همت والا و علاقهای وافر، سایت شعر ناب را تاسیس و مدیریت کردهاند.
🌿
مردی که بیشک حق بسیاری بر کسانی چون من دارند که در بدو ورود به این سایت، نمیدانستم "الحاقی" چیست.
و هر گاه دوست عزیزی لطف میکردند و ایراد قافیهام را میگفتند، به "حشو" موجود در سرودههایم اشاره میکردند، از "اضافه هجا" و "کسر هجا" میگفتند، وحشت میکردم و با خود میگفتم: این کلمات نامانوس که تا به حال نشنیدهام، از کجا آمدهاند!؟
اما در کنار همین عزیزان، اندک اندک آموختم.
بعدها افتخار آشنایی با استادان دیگری را یافتم و از دریای محضرشان (به قدر وسع لیوان وجودم) بهره برده و میبرم.
🙏
اما حقّ "شعر ناب" به عنوان یکی از اولینها، همواره بر گردنم خواهد بود.
🙏
اجازه بدهید نامی هم ببرم از بعضی بزرگوارانی که با حوصله و سخاوتمندانه "دستم را گرفتند و پا به پایم بردند" تا اندکی اموختم.
🍀🌹🍀
مهربانو "نجمه طوسی"(تینا)
استاد "شیخی مهرابادی" که تنشان سالم و عمرشان بلند باد
استاد "یدالله عوضپور آصف" که همواره حقیر را به مهر نواختهاند.
روانشاد استاد "اقتداری" که خوشبختانه یکبار موفق به زیارتشان هم شدم. یادشان گرامی
🌷
و دیگر عزیزانی که مستقیم و غیرمستقیم یار و یاورم بودند تا بتوانم چند کلام بنویسم.
🌹⚘🌹
بر همه درود میفرستم
و باز از محضر مدیر ارجمند سایت سپاسگزاری میکنم.
مردی که در شعرخوانی و بحثها و جنگ و جدلهایمان به فکرش نیستیم، اما اوست که این فضا را در اختیارمان قرار داده است و حواسش به ما هست!
شعرناب را "بزم محبتی" ساختهاند که "گدایان و شاهان در آن، مقابل بنشینند"، از سلیمانی بیسواد گرفته تا بزرگانی که مدارج عالی دانشگاهی را گذراندهاند.
🌷⚘🌷
برایشان آرزوی تندرستی و موفقیت روز افزون دارم.
"سیّد اهلِ معرفت"
🌺🌻سیدفکری احمدیزاده "ملحق"🌻🌺
🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
همان یک لحظه ی اول ،
که اول ظلم را می دیدم از مخلوق بی وجدان ،
جهان را با همه زیبایی و زشتی ،
به روی یکدگر ، ویرانه می کردم .
□
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
که در همسایه ی صد ها گرسنه ، چند بزمی گرم عیش و نوش می دیدم ،
نخستین نعره ی مستانه را خاموش آن دم ،
بر لبِ ، پیمانه می کردم .
□
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
که می دیدم یکی عریان و لرزان ، دیگری پوشیده از صد جامه ی رنگین ،
زمین و آسمان را
واژگون ، مستانه می کردم .
□
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
نه طاعت می پذیرفتم ،
نه گوش از بهر این بیداد گر ها تیز کرده ،
پاره پاره در کف زاهد نمایان ،
سبحه ی ، صد دانه می کردم .
□
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
برای خاطر تنها یکی مجنون صحرا گرد بی سامان ،
هزاران لیلی ناز آفرین را کو به کو ،
آواره و دیوانه می کردم .
□
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
بگرد شمع سوزان ِ دل عشاق سرگردان ،
سراپای وجود بی وفا معشوق را ،
پروانه می کردم .
□
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
به عرش کبریایی ، با همه صبر خدایی ،
تا که می دیدم عزیز نابجایی ، ناز بر یک ناروا گردیده خواری می فروشد ،
گردش این چرخ را
وارونه ، بی صبرانه می کردم .
□
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
که می دیدم مشوش عارف و عامی ، ز برق فتنه ی این علم ِ عالم سوز مردم کش ،
به جز اندیشه ی عشق و وفا ، معدوم هر فکری ،
در این دنیای ، پر افسانه می کردم .
□
عجب صبری خدا دارد !
چرا من جای او باشم .
همین بهتر که او خود جای خود بنشسته و ، تاب تماشای تمام زشتکاری های این مخلوق را دارد
وگرنه من به جای او چو بودم ،
یک نفس کی عادلانه سازشی ،
با جاهل و فرزانه می کردم .
عجب صبری خدا دارد ! عجب صبری خدا دارد !
شعراز:معینی کرمانشاهی
استاد نازنینم جای دارد بابت این اثر زیبا و به یاد ماندنی از صمیم قلب از شما تشکر کنم و انرا با افتخار با سنجاق به سینه می چسبانم
نازنین استادم ما در سایت شعرناب سعی بر ان داشتیم به همه به صورت مساوات فرصت بدیم که بتوانند عرض اندامی در ساحت ادب و ادبیات داشته باشند از نو اموز گرفته تا استاد ... و حتی خطا کاران که هنوز ایمان به خود پیدا نکردند که می توانند خود باشند و از خود بنویسند ! ببنید استادم کسی که توانایی دارد دست در اثر دیگران ببرد لابد عشق و هنر و توانایی هایی دارد...
اما به خود و توانایی ذاتی خود ایمان ندارد لذا وظیفه ما و دیگران این است با توجیه اساسی و دلسوزانه فرصت و امکانی بهش بدهیم که خود باشد و از اعمال گذشته خود دست بردارد.
این کار و عمل ببخش نامش نیست بخشش به قول امام علی ع کار بزرگان است و ما خادم و کوچکی پیش نیستیم! ...
لذا ما و اکثرا اساتید و همراهان خوب و شریف سایت شعرناب به ان شخص مذکور فرصت تغییر و خود سازی هدیه دادیم اما نبخشیدیم!
وقتی اجابت نکردند مسدودشان کردیم شاید رفتار و صبر طویل ما و حتی انسداد ایشان در نهایت باعث تلنگری در رفتارشان قرار دهد.
درود خدا بر شما موفق در خوبی و احسان و افراغ اندیشه باشید