پنجشنبه ۶ دی
|
دفاتر شعر جمیله عجم(بانوی واژه ها)
آخرین اشعار ناب جمیله عجم(بانوی واژه ها)
|
بگیر آقا، بخرخانم
کمی فال و گل وسیگار
نمی خواهم مگرزوراست
برودست ازسرم بردار!
چقدراین قصه تکراری است
چقدراین قصه غمگین است
چراازخوان نعمتها
تمام سهم اواین است؟
درآغوش خیابان ها
امید کودکی گم شد
نگاهش سوژه ی تلخی
برای حرف مردم شد
چرا طفلی چنین باید
اسیردرد نان باشد
چراچشمان غمبارش
به دست این وآن باشد
چرادستی نمی آید
بگیرد دست دارا را
ازاین محنت رهاسازد
شب تاریک سارارا
که یخ زد درخزان عشق
تمام آرزوهایش
کمی خورشید می خواهد
برای صبح فردایش!
*************
مردمی که می نالند،
گرسنه نیستند
بااینهمه غمی که سالهاست
به خوردشان میدهند!
این مردم زخمی اند
بی عدالتی
بیشترازگرسنگی درد دارد!
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
🥀🥀🥀🌺🌺🌺