يکشنبه ۴ آذر
مرگ شیرین شعری از علی رضایی
از دفتر شعرناب نوع شعر چهار پاره
ارسال شده در تاریخ جمعه ۱ اسفند ۱۳۹۹ ۱۱:۵۸ شماره ثبت ۹۵۸۳۲
بازدید : ۲۴۸ | نظرات : ۶
|
آخرین اشعار ناب علی رضایی
|
کسی آوارگی روح مرا درک نکرد
قلب پر درد و پر اندوه مرا درک نکرد
بهترین دوست و نزدیکترین همراهم
تلخی خنده ی مجروح مرا درک نکرد
هرکسی آمد و از باغ دلم برگی چید
در خزان خورده ترین حالت ممکن ماندم
ریشه خشکیده شد از شوری شب گریه و درد
در عطش فاتحه ی زندگیم را خواندم
ماندنم بر سر این زندگی اجباری بود
مرگ شیرین تر از این زندگی بیمار است
تیغ راحت شدنِ ناشیِ من رگ نبرید
زخم بر زخم زد و رویِ تمِ تکرار است
فکر رفتن به سری زد که تنِ باورش از
ضربه ی حادثه ها قطع نخاعی شده است
زنگ پایان سفر را بزن ای قاصد مرگ
ختم این قائله صد بار تداعی شده است
در همین شعر بگویم که وصیت باشد
به تناسخ ندهید از گِلِ بی کیفیتم
نافِ بهبودِ مرا قابله ی درد برید
بی خبر از گذر قافله ی عافیتم
از شبیخون زدن زندگی تحمیلی
به تنِ خسته ی ما راه نجاتی که نبود
شانه خالی نکن ای مرگ بیا منتظرم
مرد و مردانه بزن قید حیاتی که نبود
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و غمگین بود
موفق باشید