چهارشنبه ۱۶ آبان
زندگی شعری از راضیه سلطانی
از دفتر دلبستگی نوع شعر آزاد
ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۴ بهمن ۱۳۹۹ ۲۳:۱۳ شماره ثبت ۹۵۶۰۱
بازدید : ۱۹۵ | نظرات : ۶
|
آخرین اشعار ناب راضیه سلطانی
|
نادانم و ندانم امور دنیوی را
حقیرم و نچشیدم طعم زندگی را
دنیا بر من اندک راحتی داد
زود گذشت بر من ان روز معیاد
همه دهند بر سر من ،منت
غافل که نیست این ،محبت
صغیر بودم و گفتند خردم
کبیر شدم و گفتند جاهلم
ندانستم که تجربه میخواهد
دنیا ز تو اینده میخواهد
ادمک انگیزه ای بیش نیست
پاداش ان هم جز خرد نیست
شکوفا شود استعدادمان
خم وپیچ دارد زندگیمان
تا جوانی و یاد گیری
نبود دگرچنین فرصتی
تا هستی بکوش
تا بری ز ان نوش
بناز نا نبازی
در بازی زندگی
تو یی که بهترین های جهانی
نفروشد کسی خرد به ارزانی
عشق است در سرشت
معنوی بودن سرنوشت
دنیای خاکی مال ماست
سرزمین گونه هاست
ز یاد برده ایم
که ما ز خاکیم
خدایی که نبرده ز یاد ما را
عشقی که مستثنی کرده مارا
وفایی نیست در عشق زمینی
لیلی و مجنون الگویی افسانه ای
همه جان و جهانی تو
محبت بی انتهایی تو
گفته بودی نزدیک تر از گردنی
ای تو قرارت آسمانی
مرا لایق مهر خود بگردان
درهای رحمتت را باز گردان
دران طبقه از اسمانت
پله ای میسازم از نمازت
تا که یافتمت ای عشق الهی
رها ساختم خودم را از تنهایی
خداحافظی گیتی، شیرین است
همانگاه که قرارم ،بهشت برین است
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و جالب بود
طولانی