سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 5 آذر 1403
  • روز بسيج مستضعفين، تشكيل بسيج مستضعفين به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
24 جمادى الأولى 1446
    Monday 25 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      دوشنبه ۵ آذر

      لحظه ی دیدار

      شعری از

      زینت جلالی نژاد ( زینا)

      از دفتر سروده های زینا نوع شعر نیمائی

      ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۹ ۱۷:۱۲ شماره ثبت ۹۵۰۹۴
        بازدید : ۴۶۹   |    نظرات : ۲۸

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر زینت جلالی نژاد ( زینا)
      آخرین اشعار ناب زینت جلالی نژاد ( زینا)

      به حقیقت سوگند
      به خرامیدن بانوی طبیعت سوگند
      وبه شب بو و شقایق      که شکفتند ز جای قدم و بر سر راهت ای دوست
       که تورا دوست تر از جان دارم
      و به باران سوگند      که حکایت کند از راز دل خسته ی ابر
      در عبور تن عریان درخت پاییز 
      به سرود لب باد      و غزلخوانی آن داروگ عاشق مست
      در دلم  یاد تو هست   و تورا دوست تر از جان دارم
      و به پاییز و به مهر
      و به آن لحظه ی آخر سوگند
      نرود یاد من آن لحظه ی دیدار تو در کوچه ی تنگ
      پشت آن بوته ی یاس   زیر نور مهتاب     غبطه میخورد دلم
      به شکاف لب سرمازده ات.....
      و از آن لحظه ی دیدار به بعد    قلب من هرگز از آن کوچه ی تاریک نرفت
       آری ای دوست به این غم سوگند
      و به باران و به اشک پاییز
      و به این دفتر خیس   تا جهان هست و غمت هست
      من و تنهایی و آن کوچه ی بن بست  
      که به دل این غم پنهان دارم     و تو را دوست تر از جان  دارم
       
       
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      يکشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۹ ۰۸:۱۴

      به حقیقت سوگند
      به خرامیدن بانوی طبیعت سوگند
      وبه شب بو و شقایق
      که شکفتند ز جای قدم و بر سر راهت ای دوست
      که تورا دوست تر از جان دارم
      و به باران سوگند
      که حکایت کند از راز دل خسته ی ابر
      در عبور تن عریان درخت پاییز
      به سرود لب باد
      و غزلخوانی آن داروگ عاشق مست
      در دلم یاد تو هست
      و تورا دوست تر از جان دارم
      و به پاییز و به مهر
      و به آن لحظه ی آخر سوگند
      نرود یاد من آن لحظه ی دیدار تو در کوچه ی تنگ
      پشت آن بوته ی یاس زیر نور مهتاب
      غبطه میخورد دلم
      به شکاف لب سرمازده ات.....
      و از آن لحظه ی دیدار به بعد
      قلب من هرگز از آن کوچه ی تاریک نرفت
      آری ای دوست به این غم سوگند
      و به باران و به اشک پاییز
      و به این دفتر خیس
      تا جهان هست و غمت هست
      من و تنهایی و آن کوچه ی بن بست
      که به دل این غم پنهان دارم
      و تو را دوست تر از جان دارم خندانک
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      يکشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۹ ۱۸:۵۸
      خندانک
      درودبرشما خندانک
      زیبا قلم زدید خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      بهروز عسکرزاده
      يکشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۹ ۲۲:۱۲
      سلام بانو جلالی‌نژاد گرامی
      نیماییِ زیبا و لطیفی خواندم؛ سپاس.
      چند چیز مرا واداشت که این یادداشت را در زیر این شعر بنویسم:
      یکی اینکه در هیچ مصراع از این شعرِ آزادِ نیمایی، در واقع لغزشِ وزنی دیده نمی‌شود؛
      دوم اینکه در پایان‌بندیِ مصراع‌ها این نکتۀ ظریف رعایت شده است که گسستی در زنجیرۀ "فعلاتن"ها ایجاد شود که شعر بحرطویل‌وار نشود؛
      سوم اینکه شاعر در میانِ برخی مصراع‌ها فاصله‌ای ـ به اندازۀ فضایی که با پنج یا شش بار زدنِ کلیدِ اسپیس در کیبورد ایجاد می‌شود ـ گذاشته است و این را ظاهراً شیوه‌ای برایِ نشان دادنِ مصراع‌هایِ نامستقل بکار گرفته که جالب‌توجه است. "ظاهراً" را برای این گفتم که هیچ دلیلِ دیگر برایِ این کار نمی‌بینم و با این وجود ممکن است که این فاصله به منظوری دیگر ایجاد شده باشد که من متوجه نشده باشم.
      امّا اگر چنین باشد، یعنی اگر شاعر این فاصله‌ها را برای مشخص کردنِ مصراع‌هایِ غیرمستقل بکار برده باشد، در مواردی به خطا رفته است که بعداً عرض می‌کنم.
      بنابراین، جز همین موردِ اخیر که با تردید و امّا و اگر همراه است، دیگر نکات از خوبی‌هایِ شعر و توانایی و دقّت و توجّهِ شاعر به‌شمار می‌رود و موردِ اخیر را ـ در صورتِ واقع ـ یا باید از کم‌دقّتی شاعر بدانیم و یا از تجربۀ کمِ ایشان در نیمایی‌سرایی؛ اما این چیزی نیست که از ارزشِ کارِ شاعر کم کند زیرا با اندکی دقّت و تجربه این ایرادِ کمرنگ برطرف خواهد شد.

      وزنِ این نیمایی تکرار "فعلاتن" [U U ـ ـ]هاست که شاعر در چند جا، به‌درستی در رکنِ آغازین از فاعلاتن [ـ U ـ ـ] بجایِ "فعلاتن" استفاده کرده است؛ نمونه:
      در دلم یاد تو هست || فاعلاتن فعلن (فعلات)؛
      پشتِ آن بوته‌یِ یاس || فاعلاتن فعلن (فعلات)؛
      زیرِ نورِ مهتاب || فاعلاتن فع‌لن (فع‌لات)؛
      غبطه می‌خورد دلم || فاعلاتن فعلن (فعلات)؛
      و...
      در همین مصراعِ " زیرِ نورِ مهتاب"، شاعر یک بار ـ به ضرورت ـ هجایِ کوتاه را در فضایِ هجایِ بلند گنجانیده است ("رِ" در "نورِ"). این کار بازهم در این شعر صورت گرفته است.
      همچنین در چند جا، بازهم به‌درستی، و بر حسبِ اختیار، از تبدیلِ دو هجایِ کوتاه به یک هجایِ بلند (اختیارِ "تسکین") سود برده است؛ نمونه:
      در عبورِ تنِ عریانِ درختِ پاییز || که در رکن پایانی بجایِ "فعلن" [U U ـ] از "فع‌لن" [ـ ـ] یا "فع‌لات" [ـ ـ U] استفاده شده است؛
      و نمونه‌ای دیگر:
      که به دل۫ این۫ غم۫ پنهان۫ دارم || که بجایِ "فعلاتن فعلاتن فعلن"، آورده است: "فعلاتن مفعولن فع‌لن" [U U ـ ـ/ ـ ـ ـ / ـ ـ] = ت‌ت تن‌تن / تن‌تن‌تن / تن‌تن، یا هر طور دیگر که بخوانید...

      دربارۀ آن شیوۀ نشانه‌گذاریِ مصراع‌های غیرمستقل و آن اشتباهِ احتمالی که گذرا گفتم:
      در شعرِ آزادِ نیمایی، مصراع‌هایی را که مستقل نیستند، یعنی از نظرِ وزنی دنبالۀ سطرِ پیش از خود هستند، معمولاً به‌روشی نشانه‌گذاری می‌کنند. مثلاً یا "سرِ سطر" نمی‌نویسند، یا با خطِ تیره نشان می‌دهند، و یا با کروشه و جز آن.
      در اینجا، "ظاهراً" شاعر این نوع مصراع‌ها را با فاصله‌گذاری مشخص کرده است که هم ابتکاری تازه است به گمانم، و هم به هرحال از نشانه‌گذاری نکردن، خیلی‌خیلی بهتر است. ولی این روش در کتاب قابل اجرا نیست زیرا صفحه‌بندیِ کتاب این اجازه را نمی‌دهد.
      و امّا دربارۀ آن اشتباهِ احتمالی که عرض شد:
      پیشتر هم نوشتم که «اگر» شاعر این فاصله‌ها را برای مشخص کردنِ مصراع‌هایِ غیرمستقل بکار برده باشد، در مواردی به خطا رفته است. پس با در نظر گرفتنِ این احتمال می‌نویسم؛ یعنی ممکن هم هست که شاعر آن فاصله‌ها را به منظورِ دیگری بکار برده باشد که برای من روشن نبوده است و در آن صورت این بخش را نباید خطاب به سرایندۀ این شعر به‌شمار آورد امّا از آنجا که ممکن است همین بخش برای دیگران هم مفید افتد، می‌نویسم:
      وزنِ مصراعِ غیرمستقل دقیقاً دنبالۀ وزنِ مصراعِ پیش از خود است؛ مثلِ این مصراع از همین شعر:
      "و به شب‌بو و شقایق که شکفتند ز جایِ قدم و بر سرِ راهت ای دوست"
      U U ـ ـ / U U ـ ـ [U U ـ ـ / U U ـ ـ / U U ـ ـ / U U ـ ـ / ـ ـ U،
      که وزنِ "که شکفتند..." تا پایان، ادامۀ وزنِ پس از "شقایق" است بدونِ هیچ مکثی و درنگی: تکرارِ شش‌بارۀ "فعلاتن" است + "فع‌لن" (یا "فع‌لات") در رکنِ آخر؛ و این وزن درست است.
      اما در چند مصراع، این نکته رعایت نشده است؛ یعنی در پایانِ پارۀ اولِ مصراع، گسستی در زنجیرۀ "فعلاتن"ها ایجاد شده است و پارۀ بعدی، باز از نو آغاز شده است، مثلِ اولِ مصراع؛ نمونه:
      "و به باران سوگند که حکایت کند از رازِ دلِ خسته‌یِ ابر"؛
      "به سرودِ لبِ باد و غزلخوانیِ آن داروگِ عاشقِ مست"؛
      "در دلم یادِ تو هست و تورا دوست‌تر از جان دارم"
      و چند نمونۀ دیگر هم در شعر هست.
      در این مصراع‌ها و مانندِ اینها، میانِ دو پارۀ مصراع، گسستی وزنی ایجاد شده است و برای نمونه، وزنِ یکی از اینها را مشخص می‌کنیم:
      "و به باران سوگند که حکایت کند از رازِ دلِ خسته‌یِ ابر"،
      فعلاتن فع‌لن (فع‌لات) [U U ـ ـ / ـ ـ U] فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (فعلات) [U U ـ ـ/ U U ـ ـ / U U ـ ـ / U U ـ U]؛
      در اینجا با "سوگند" [فع‌لات]، مصراع پایان‌بندی شده است و وزنِ کلامِ ادامۀ مصراع، ادامۀ آن وزن نیست که در پارۀ "و به باران سوگند" بود، بلکه از نو، مثلِ آغازِ مصراع شروع شده است: فعلاتن / فعلاتن /....؛ و این ایراد است. زیرا این گسست عملاً این دو پاره را، از نظرِ وزنی مستقل می‌کند و بنابراین لزومی نداشت که به این صورت نوشته شود. امّا اگر همین پارۀ دوم، یعنی "که حکایت کند از رازِ دلِ خسته‌یِ ابر"، به‌عنوانِ مصراعی مستقل در زیرِ "و به باران سوگند" آورده می‌شد، هیچ ایرادی نداشت و کاملاً درست بود.

      و سپاسی دیگر از سراینده، بخاطرِ اینکه بیشترِ ویژگی‌هایِ یک شعرِ آزادِ نیمایی را در این سروده رعایت کرده‌اند؛ به‌ویژه اینکه انتهایِ مصراع‌ها را به امانِ خدا رها نکرده‌اند.
      شاعرانگی‌هایتان روزافزون.
      خندانک خندانک
      زینت جلالی نژاد  ( زینا)
      زینت جلالی نژاد ( زینا)
      دوشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۹ ۰۷:۲۳
      سلام و عرض ادب و درود ویژه خدمت شاعر گرانقدر و ادیب و استاد شعر و ادب جناب آقای عسکرزاده و سپاس از عنایت و محبت شما بزرگوار؛ جا دارد از شما بابت نظرات ارزشمند و نقد بجا و مفیدی که پای شعر حقیر بنده گذاشتید کمال تشکر را داشته باشم. امید که با راهنمایی ها و انتقادات ارزنده و سازنده شما روز به روز اشعار بهتری تقدیم نگاه عزیزان و علاقمندان به شعر کنم. قصور بنده را در ارائه این سبک شعر بپذیرید ضمن اینکه این سروده اولین کار نیمایی بنده بود که در هفده سالگی در دبیرستان سرودم و نقد و بررسی نشده بود. سپاس که وقت ارزشمندتان را برای شعر بنده گذاشتید. آرزوی سلامتی و بهروزی و موفقیت برای شما و همه سروران و بزرگواران دارم.
      ارسال پاسخ
      ابراهیم هداوند
      ابراهیم هداوند
      دوشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۹ ۲۰:۴۷
      درود استاد عزیز
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      بهروز عسکرزاده
      بهروز عسکرزاده
      سه شنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۹ ۰۰:۲۶
      باز سلام
      سپاس از لطفتان؛
      موفق باشید.
      بهروز عسکرزاده
      بهروز عسکرزاده
      سه شنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۹ ۰۰:۲۸
      درود بر شما جناب هداوند عزیز
      لطف دارید. خندانک
      محمد قنبرپور(مازیار)
      دوشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۹ ۱۴:۵۰
      سلام نیمایی فوق العاده ای بود مزین به نقد اساتید
      و هر بار خواندم لذت بردم و اینکه احساس کردم گاهی بین دلنوشته و سپید در رفت و آمد
      جسارتا کمی ویرایش کردم تا فقط خودم رو محک بزنم و اینکه اصلا قصد بی ادبی ندارم
      امیدوارم روز به روز قلمتان مانا تر باید

      جسارتا یکم ویرایش البته یکم خیلی کم
      به حقیقت سوگند
      به خرامیدن بانوی طبیعت سوگند
      وبه شب بو و شقایق
      که شکفتند ز جای قدمت بر سر راه
      و تورا دوست تر از جان دارم
      و به باران سوگند
      که حکایت کند از راز دل خسته ی ابر
      در عبور تن عریان درخت
      به سرود لب باد
      و غزلخوانی آن عاشق مست
      در دلم یاد تو هست
      و تورا دوست تر از جان دارم
      و به پاییز و به مهر
      و به آن لحظه ی آخر سوگند
      نرود یاد من آن لحظه ی دیدار تو در کوچه ی تنگ
      پشت آن بوته ی یاس
      زیر نور مهتاب
      در شکاف لب سرمازده ات.....
      و از آن لحظه ی دیدار به بعد
      قلب من هرگز از آن کوچه ی تاریک نرفت
      آری ای دوست به این غم سوگند
      و به باران و به اشک
      و به این دفتر خیس
      تا جهان هست و غمت هست
      من و تنهایی و آن کوچه ی بن بست
      من در این دل غم پنهان دارم
      و تو را دوست تر از جان دارم
      زینت جلالی نژاد  ( زینا)
      زینت جلالی نژاد ( زینا)
      جمعه ۱۷ بهمن ۱۳۹۹ ۲۲:۰۶
      سلام و عرض ادب و درود بر شما شاعر و ادیب گرانقدر و سپاس از اینهمه توجه شما به اثر ناچیز این حقیر...نظرتون کاملا بجا و ارزنده و مفید بود از اینکه منت گذاشتید و پای شعرم را به قلم نابتون مزین کردید بینهایت ممنونم. حتما از راهنمایی شما بزرگوار در ویرایش این سروده استفاده خواهم کرد...قلمتان ماندگار و مهرتون برقرار
      ارسال پاسخ
      طوبی آهنگران
      يکشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۹ ۰۸:۰۵
      دورود ها بر شما خندانک
      طوبی آهنگران
      يکشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۹ ۰۸:۰۵
      خندانک
      مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)
      يکشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۹ ۰۸:۵۵
      سلام
      شما کارتون خیلی درسته
      احسنت بر شما
      حمید غرب
      يکشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۹ ۰۹:۳۹
      درود بانو جان

      آرامش روحی برای زنده یاد نیما که تلاشش برای پرورش شاگردانی چون شما به بار نشسته

      دستمریزاد
      خندانک خندانک خندانک
      مجتبی شهنی
      يکشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۹ ۱۱:۲۸
      درود بانو خندانک خندانک خندانک
      بهنود کیمیائی
      يکشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۹ ۱۲:۴۹
      درودها
      شاعر گرامی
      بسیار بسیار عالی بود
      لذت بردم
      سبز باشید سبز بمانید🍃
      قلمتان توانا✏
      👍👍👍👍
      زندگیتان پایدار
      🌷🌷🌷🌷
      محمد جواد عطاالهی
      يکشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۹ ۱۵:۲۵
      درود بر شما
      بسیار زیبا و دل انگیز بود
      خندانک خندانک خندانک
      زینت جلالی نژاد  ( زینا)
      يکشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۹ ۱۶:۴۵
      سلام و عرض ادب و درودهای بیکران بر شما سروران و بزرگواران عرصه شعر که سروده حقیر را با نگاه زیبای خود مزین کرده و مورد لطف خویش قرار دادید...سپاس از حضور صمیمانه و نظرات زیبا و محبت آمیز شما. برقرار باشید🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
      بهروز عسکرزاده
      يکشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۹ ۱۷:۰۶
      خندانک خندانک
      قربانعلی فتحی  (تختی)
      يکشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۹ ۱۷:۰۸
      درود برشما شاعر ارجمند جلالی نژاد گرامی
      بسیار عالی وجزاب
      وبسیار زیبا
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      محمد باقر انصاری دزفولی
      يکشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۹ ۲۰:۳۶
      سلام وعرض ادب
      شاعر وادیب فرزانه
      هزاران
      درود برشما
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      بهروز ابراهیمیان
      دوشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۹ ۰۰:۳۸
      درود بانو
      بسیار زیبا و سرشار از احساس بود خندانک
      زینت جلالی نژاد  ( زینا)
      دوشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۹ ۱۰:۴۱
      عرض ادب و درود بیکران خدمت تمام عزیزانی که شعر حقیر مرا مورد لطف و توجه خود قرار دادند.بهترینها را برایتان آرزومندم.🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
      محمد قنبرپور(مازیار)
      دوشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۹ ۱۴:۴۱
      سلام
      عااااللللللللیییی بود عالللللییییی چه نیمایی نابی
      اما
      امااااااااا
      گاهی به دلنوشته میزد
      با کمی ویرایش عالی تر میشد
      خندانک
      محمد قنبرپور(مازیار)
      دوشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۹ ۱۴:۴۶
      اجازه بدید جسارتا یکم ویرایش کنم البته یکم خیلی کم
      به حقیقت سوگند
      به خرامیدن بانوی طبیعت سوگند
      وبه شب بو و شقایق
      که شکفتند ز جای قدمت بر سر راهت
      و تورا دوست تر از جان دارم
      و به باران سوگند
      که حکایت کند از راز دل خسته ی ابر
      در عبور تن عریان درخت
      به سرود لب باد
      و غزلخوانی آن عاشق مست
      در دلم یاد تو هست
      و تورا دوست تر از جان دارم
      و به پاییز و به مهر
      و به آن لحظه ی آخر سوگند
      نرود یاد من آن لحظه ی دیدار تو در کوچه ی تنگ
      پشت آن بوته ی یاس
      زیر نور مهتاب
      در شکاف لب سرمازده ات.....
      و از آن لحظه ی دیدار به بعد
      قلب من هرگز از آن کوچه ی تاریک نرفت
      آری ای دوست به این غم سوگند
      و به باران و به اشک
      و به این دفتر خیس
      تا جهان هست و غمت هست
      من و تنهایی و آن کوچه ی بن بست
      من در این دل غم پنهان دارم
      و تو را دوست تر از جان دارم
      آذر مهتدی
      دوشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۹ ۱۷:۲۳
      درود بر شما
      سپاس از اشتراک زیبایتان
      ابراهیم هداوند
      دوشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۹ ۲۰:۴۹
      درود بر شما بانو جلالی نژاد گرامی
      نیمایی زیبا و خوش آهنگی‌ست
      خندانک
      آرزو نامداری
      سه شنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۹ ۰۱:۵۷
      سلام بانوی بزرگوار
      بسیار زیبا و دلنشین مانا باشید خندانک خندانک خندانک
      زینت جلالی نژاد  ( زینا)
      جمعه ۱۷ بهمن ۱۳۹۹ ۲۲:۰۸
      درودهای بیکران و سپاس فراوان از حضور گرم و توجه تک تک تک شما ادیبان و صاحب نظران شعر ناب که شعر حقیر مرا با نگاه زیبا و قلم پرمهرتون مزین کردید...تقدیم شما مهربانان🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      3