سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 3 دی 1403
    23 جمادى الثانية 1446
      Monday 23 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۳ دی

        زورگیری

        شعری از

        کامیار کریمی

        از دفتر سیاه و سفید نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۱ ۱۳:۳۷ شماره ثبت ۹۴۸۲
          بازدید : ۷۵۱   |    نظرات : ۲۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر کامیار کریمی

        زورگیری در خـیابان نیمــه شــب راهم گـرفت،
        دیدمش در دست جز چاقوی ضامن دار نیست!

        گفت: بکَّن کفش پایت ، کُت ز تن، هم پـول دِه،
        ورنه مخطوطی به تیغم خطِّ آن خودکار نیست!

        گفت: مـالـت را بده تا من گـران جــانت دهــم،
        ورنه مال و جان بگیرم جفت این اخطار نیست!

        گفتمش: تفـتیش کن من را که خود واقف شوی؛
        جیب ها خالی، لباسم درخورِ سمســار نیست!

        گفتمش: فــریاد باشــد چــاره ام بهــر نجــات،
        گفت: باشد چاره ات چِمچاره،چون زنهار نیست!

        گوشها کر، دیده ها کور است و دلها جنسِ سنگ،
        در دلِ این شهر کس را دیگری غمـخوار نیست!

        گفتمش: آخر چنین چونی چگونه می شود؟!
        گفت : اینجا بهرِ مهر و یاوری ابــزار نیست،

        یک نفر دارا که دارد شوکت و مــال و مـــنال ،
        دیگری را مــالِ دنیا جز غــــمِ بســیار نیست!

        گفتمش: قانون نباشد پس چرا حاکم بر آن؟!
        گفت: قانون درمیانِ جنگل آن هنجار نيست !

        گفتمش: گویی ندارد پاســبان و افســری!
        گفت: دارد،لیک در سر ترسِ از دادار نیست!

        گفتمش: امّا تو خود بی بیمِ رب، ره می زنی !
        گفت: بهر سیر ماندن ، لاجرم ، انکــار نیست!

        با تحکّم گفت: سین و جّیم را کـــوتاه کــــن ،
        از برایت بهره بهرم گو که جز آزار نیست!،

        دور شـو دیگر ز اینجا و عقب سر را مـبین!
        چونکه در یاد خدا هم این زمین انگار نیست!
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5