پنجشنبه ۱۵ آذر
چنان مستم که دریایی کف پیمانه میبینم شعری از فاطمه کیانی(میترا)
از دفتر کاهگل خانه نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۹ ۱۰:۴۹ شماره ثبت ۹۴۶۶۸
بازدید : ۲۷۰ | نظرات : ۲۹
|
دفاتر شعر فاطمه کیانی(میترا)
آخرین اشعار ناب فاطمه کیانی(میترا)
|
دیوانه ام و قصد گریزم از شهر
در بند کشد محبتت می مانم
میترا
اشک و آهت به دیده میبوسم
چشم درلطف کس نمی دوزم
یک زمستان سرد و بیجان را
در بهار خیال میسوزم
میترا
چنان مستم که دریایی کف پیمانه می بینم
تمام عاقلان در بند یک دیوانه می بینم
میترا
روزها جان میکنم به صد امید
شب به حفر مزار مشغولم
میترا
به دریا چشم زیبایت هویداست
به کنج آسمان ماهت فریباست
میان دشت و کوه آسمانم
به کوه قاف باشی ، عشق آنجاست
میترا
یک زمستان میان قلبش هست
منقل آتشش به روی زبان
بسکه فریاد دارم از دستش
سود عشقم همه شدست زیان
میترا
سر ناسازگاری داری ای عشق
هوای بیقراری داری ای عشق
بهار عمرمان از دست رفته
چه جنگ آشکاری داری ای عشق
میترا
کرده ام فریادها ،فریادها،تو خاموشی
دلبری با عشوه ات دلدادگان را می کشی
میترا
ما رسیدیم و نبود آنهمه اما و اگر
فقط آنجا دل ما سوخت ،رسیدیم و نبود
میترا
داده دستم گلی و دل برده
چه کنم دل ز چنگ من برده
او نگفته، شنیده ام در خواب
که قسمها به جان من خورده
میترا
|
نقدها و نظرات
|
بگوش ،چون چن روز نمیتوانم حاضر باشم .،هر روز فراغتی باشد ،لبریز از شعر میشوم و اشتباهم تکرار ،امیدست که فرصت بنوبت برسد ،و مارا دچار شتابزدگی نکند | |
|
نوش نگاهتون عزیز زنده باشی | |
|
قابل نگاه مهربانتونو نداشت | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و دلنشین بودند
موفق باشید